ترامپ چگونه انتخابات ۲۰۲۰ را خواهد برد؟
پیروزی نسبی حزب لیکود و همپیمانهایش در انتخابات کنِسِت اسرائیل، که به دوره پنجم نخستوزیری بنیامین نتانیاهو انجامید، میتواند همه کسانی را که تصور میکنند ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ بهآسانی شکست خواهد خورد بیدار کند. همانطور که انتخابات اسرائیل نشان داد احزاب چپ اسرائیل تقریبا از صفحه سیاسی این کشور حذف شدهاند و رقابت برای در دست گرفتن دولت میان سیاستمدارهایی است که هیچگونه گرایشی به دیدگاههای احزاب چپ یا کارگر ندارند. در انتخابات ۲۰۱۹ اسرائیل، حزب کارگر حدود ۵ درصد و حزب مرتز حدود ۳/۳ درصد آرا را بهدست آوردند.
رمز پیروزی نتانیاهو
شش عامل به پیروزی نتانیاهو و همپیمانانهایش در کسب کرسی نخستوزیری انجامید: ۱) بهبود وضعیت اقتصادی، ۲) اتکا بر ائتلاف جریانهای مذهبی و ملیگرا، ۳) پرهیز از گام گذاشتن در مسیر دو دولت، که در یک طرف آن اسلامگراها غلبه و امنیت اسرائیل را بهطور دائمی تهدید خواهند کرد، ۴) به رسمیت نشناختن توافق اتمی با ایران، علیرغم ایجاد شکاف بین تل آویو و دولت اوباما، ۵) اشتباهات مکرر حزب چپ در اتخاذ سیاستهایی که امنیت اسرائیل را به مخاطره میانداخت و به دنبال صلح با فلسطینیها بود، مثل روند صلح اسلو که کاملا شکستخورده است، و ۶) اخراج مهاجرهای غیرقانونی.
اتخاذ این گونه سیاستها میتواند به ترامپ نیز در انتخاب مجددش کمک کند.
رمز پیروزی مجدد ترامپ
پیروزی ترامپ بر چپها نیز تقریبا از روی همین نسخه میسر است، با تفاوتهایی اندک که از تفاوتهای جامعه آمریکا و اسرائیل ناشی میشود. این رمزها را در هشت عنوان خلاصه میکنم:
۱) پشت سر گذاشتن تحقیقات قضایی. ارائه متن نسبتا کامل تحقیقات مولر در ۱۸ آوریل ۲۰۱۹ یکی از دستاویزهای کلیدی دموکراتها برای تخریب چهره ترامپ در میان هوادارانش را از آنها سلب کرد. اکنون ترامپ دموکراتها را به پروندهسازی علیه خود متهم میکند. ترامپ در سال ۲۰۱۹ توانسته است بیش از همه نامزدهای دموکرات، منابع مالی به کارزار خود جذب کند (حدود سیمیلیون دلار).
۲) بهبود قابل توجه وضعیت اقتصادی. رشد اقتصادی ایالات متحده در دوره ترامپ بهطور متوسط حدود ۳ درصد بوده است، در حالیکه در دوره هشت ساله اوباما حدود ۲ درصد بود. نرخ بیکاری ایالات متحده در دوران ترامپ به حدود ۳/۸ درصد تنزل پیدا کرد. میزان درآمد نیروی کار نیز بیش از ۳ درصد افزایش یافته است. وضعیت اقتصادی اقلیتهای آفریقاییـآمریکایی و لاتینوتبار نیز بهبود قابلملاحظهای داشته است. بر اساس یک نظرسنجی، ۵۸ درصد از آمریکاییها روش ترامپ در اداره اقتصاد را تایید میکنند، گرچه رضایت از انجام وظایف ریاست جمهوریاش حدود ۴۳ درصد بوده است. شعارهای عوامپسند سوسیالیستی در این شرایط نمیتواند مردم کشورهای دموکراتیک را گول بزند. بخش قابلتوجهی از کسانی که در دنیای آزاد باجدیت پای صندوقهای رای میآیند افراد میانسال و سالخوردهاند که فاصله بین شعار و عمل را می دانند.
۳) حفظ حمایت اقشار مذهبی. ترامپ هیچ اقدامی نکرده است که اقشار مذهبی را از خود دور سازد، بلکه با معرفی قضات متنگرا، که به متن قانون اساسی باور دارند و در پی تغییر قوانین از مسیر قوه قضاییه نیستند، آزادی و حقوق مذهبی را بیش از دولت اوباما تضمین کرده است و دیندارها، بالاخص تبشیریها، را کنار خود خواهد داشت. دموکراتها با اتخاذ سیاست جواز سقط جنین تا روز تولد، که در مجلس ایالتی نیویورک تصویب و در ویرجینیا طرح شد، و تحمیل باورهای خود بر اقشار مذهبی، مثل مجبور کردن افراد به ارائه خدماتی که با باور دینیشان در تضاد است، اقشار مذهبی را رها کردهاند؛ حزب دموکرات دیگر حزب دموکرات کارتر و کلینتون نیست که رگههای مذهبی در آن پررنگ بود یا حداقل در پی تقابل با مذهبیها نبود.
۴) بسیج ملیگراها. دموکراتها به نادرستی هر نوع ملیگرایی را نازیسم و فاشیسم معرفی میکنند و برای محکوم کردن ترامپ و رایدهندگانش، آنها را نژادپرست و فاشیست معرفی میکنند، در حالیکه بخشی از رایدهندگان به ترامپ همان رایدهندگان به اوباما بودهاند و ترامپ هیچگاه دیدگاههای نژادپرستانه نداشته است. دموکراتها برای ساختن این روایت، حتی به تبلیغ موارد ساختگی از تنفر نژادی مثل ادعای حمله به یک بازیگر آفریقاییتبار و همجنسگرا، جاسی اسمولت، رو آوردند که بعدتر مشخص شد صحنهسازی خودش بوده است. یا در موردی دیگر، به دانشآموزان دبیرستانی کاتولیک در ایالت کنتاکی، به دلیل طرفداری از ترامپ، نسبت نژادپرستی دادند که بعد مشخص شد مستندات واقعی ندارد. دموکراتها میان برتریطلبی اروپایی، که هوادارانش در ایالات متحده حدود چند صد یا چند هزار نفر است، و ملیگرایی آمریکایی، با دهها میلیون هوادار، مرزی قائل نیستند. همین خطای راهبردی همه کسانی را که به کشور خود و ارتقا و عظمتش باور دارند به سمت ترامپ هل میدهد. شعار «عظمت را دوباره به آمریکا برمیگردانیم» در انتخابات آینده نیز تاثیرگذار خواهد بود.
۵) معرفی اسلامگرایی بهعنوان دشمن. دموکراتها برای درست کردن سالاد قومی خود، اسلامگراها را نیز به جمع ائتلافیشان راه دادهاند. آنها با فاصلهگیری از اکثریت اروپاییتبار بدین سو رفتهاند که با ائتلاف همه اقلیتها میتوانند نوعی اکثریت تازه ایجاد کنند و در انتخابات ببرند. از همین جهت است که اسلامگراهای ایرانی و غیرایرانی و لابی حکومتهایی مثل ایران در اظهارنظر در رسانههای متمایل به چپ دستشان باز است. دموکراتها همچنین از نامیدن تروریستهای اسلامگرا به نامی که خود مدعی آناند، یعنی اسلامگرا، خودداری میکنند و میخواهند اسلام را بهطور کلی از عناوین آنها کنار بزنند. اما ترامپ آنها را همانطور که هستند معرفی میکند. علیرغم مماشات دموکراتها با مساله تروریسم اسلامگرا (نگاه کنید به تعبیر الهان عمر از رویداد ۱۱ سپتامبر)، ترامپ این مساله جدی امنیتی را که برای توده مردم اهمیت دارد در کارزارهایش مدام مطرح کرده و خواهد کرد.
۶) مقابله با مهاجرت غیرقانونی. دموکراتها، که در دوران کلینتون و حتی اوباما به حاکمیت قانون در مواجهه با مهاجران باور داشتند و حتی پذیرش مهاجر بر اساس شایستهسالاری را تبلیغ میکردند، در دوران ترامپ به سیاست مرزهای باز و منع هرگونه اخراج یا زندانی کردن مهاجران غیرقانونی روی آوردهاند. این تغییر سیاست موضوعی نیست که عامه مردم، بالاخص قشر کمدرآمد را که از کار ارزان مهاجران غیرقانونی آسیب میبینند، جذب کند. دموکراتها مهاجرت ماهانه را که در سال ۲۰۱۹ به حدود ۱۰۰ هزار نفر رسید بحرانی غیرواقعی و ساخته و پرداخته ترامپ نامیدند، موضوعی که مردم عادی نمیتوانند تاثیرش را بر زندگیشان نادیده بگیرند، از بازار کار گرفته تا بالا رفتن میزان جرایم، قدرت گرفتن باندهای جنایتکار و قاچاق مواد مخدر.
۷) رواج گفتمان ضدیهودی و ضداسرائیلی میان دموکراتها. دموکراتها با میدان دادن به چپهایی که از چپ میانه دوره کلینتون فاصله بسیار دارند، نه تنها همه سیاستهای سوسیالیستی (دانشگاه مجانی، بیمه بهداشت همگانی و مجانی، بخشش وامهای دانشگاهی، مالیات حدود ۷۰ تا ۹۰ درصدی برای ثروتمندها، و دهها خدمات مجانی دیگر) را پذیرا شدهاند، بلکه گرایشهای ضدیهودی و ضداسرائیلی را نیز در میان خود جای دادهاند. این نوع دیدگاهها ازسوی دو عضو مسلمان کنگره، یعنی ایلهان عمر و رشیده طالب، مدام تکرار میشود و رهبران و بقیه اعضای حزب یا از این مواضع دفاع میکنند، یا در محکوم کردن آنها جدیت نداشتهاند و محکومیتهایشان کلی و فراگیر است، بهطوری که عملا کسی را محکوم نمی کنند (مثل محکومیت «نفرتپراکنی» که هرکسی را می تواند خطاب قرار دهد). همه دموکراتها یهودستیز نیستند، اما اخیرا یهودستیزان را درمیان خود جای دادهاند. جمعیت چهار میلیونی یهودیهای آمریکا، که در دو دههی اخیر حدود ۷۰ درصدشان به دموکراتها رای دادهاند، این رفتارها را هضم نمیکنند و حتی اگر به زبان نگویند که به ترامپ رای میدهند، حداقل بخشی با قلم خود چنین خواهند کرد. جمعیت یهودیهای آمریکا فقط صاحب رای نیستند، بلکه از نفوذ فرهنگی و رسانهای نیز برخوردارند. ترامپ در انتخابات آینده، نامزد دموکراتها را نه تنها سوسیالیست بلکه ضدیهود خواهد نامید.
۸) جدی گرفتن تهدید ایران با لغو برجام و قرار دادن سپاه در فهرست گروههای تروریستی. مساله ایران در تمام دورههای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده مطرح بوده است و خواهد بود. اوباما بهصراحت از مذاکره و توافق سخن میگفت و این مسیر را در پیش گرفت، اما توافق اتمی به تغییر رفتار حکومت و پیوستنش به جامعه جهانی، چنان که دموکراتها از آن سخن میگفتند، منجر نشد. ترامپ از فشار بر ایران سخن گفت و تیم وزارت خارجه و خزانهداریاش در این کار جدیت داشتهاند. با توجه به اینکه حدود ۸۰ درصد مردم آمریکا ایران را غیردوست یا دشمن تلقی میکنند، سیاست ترامپ بیش از سیاست دموکراتها، که میخواهند برجام را برگردانند، پذیرفتنی خواهد بود. دموکراتها برای پیش بردن سیاست خود همه اعمال ستیزهجویانه حکومت جمهوری اسلامی ایران را در ۴۰ سال گذشته نادیده گرفتند، اما تیم ترامپ مدام این تاریخ را به مردم آمریکا یادآوری میکنند. سیاست خارجی ترامپ در برابر کره شمالی نیز از تهدیدات این کشور کاسته است.
چنانکه میبینید، غیر از موضوع اقتصاد و تروریسم اسلامگرا، که دموکراتها نقشی در بهبود و پیگیری آن ندارند، در سایر موارد نیز سیاستها و مواضع دموکراتهاست که جامعه آمریکا را به سوی رای دادن به ترامپ تشویق خواهد کرد. اشتباه محاسباتی دموکراتها، که رهبرانی مثل اوباما و جو لیبرمن، معاون پیشنهادی ال گور در انتخابات ۲۰۰۰، هم به آن اشاره کردهاند، این است که بخش میانه حزب خود را برای راضی کردن بخش سوسیالیست حزب نادیده میگیرند. در این شرایط، نه تنها بخشی از دموکراتهای میانه بلکه بخش قابلتوجهی از رایدهندگان مستقل چارهای غیر از رای دادن به ترامپ نمیبینند. در شرایط امروز، دموکراتها بهترین اعضای کارزار ترامپ برای پیروزیاش در انتخابات ۲۰۲۰ خواهند بود. یک شکست دیگر از سیاستمداری تازهکار مثل ترامپ دموکراتها و اصولا حزب چپ را نه ۴ سال، بلکه سالهای متمادی از مناصب اجرایی دولت فدرال دور خواهد کرد.