سالی که آینده ایران در بازار جهانی نفت بر باد رفت
رویدادهای تاریخی و تغییر مسیرهای جامعه بشری معمولا بهصورت یک طیف اتفاق میافتند، یعنی اینطور نیست که تاریخ یک کتاب باشد و در نقاطی صفحه عوض شود یا رخدادی ناگهانی تمام عرصهها را تغییر دهد. برای اینکه مبدایی برای رخدادها وجود داشته باشد، معمولا تاریخِ ریشه این تغییرها را ثبت و از آن بهعنوان آغاز تغییر یاد میکنیم. سال ۲۰۱۹ میلادی نیز شاید در آینده بهعنوان سال آغازین افول نفت و ایران ثبت شود. به آنچه در حوزه نفت و انرژی و سیاستهای جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۹ رخ داد، نگاهی میاندازیم تا برخی از پیچیدگیها را رمزگشایی کنیم.
وارونگی فرمول قیمت نفت
ژانویه ۲۰۱۹ (دیماه ۱۳۹۷) در شرایطی به روی بازارهای جهانی گشوده شد که قیمت نفت خام برنت در محدوده ۵۴ دلار بود و کشورهای صادرکننده نفت خام در چارچوب اوپک همراه ۱۱ کشور غیرعضو میزان تولید خود را ۱/۲ میلیون بشکه کاهش داده بودند تا بازار را وادار به افزایش قیمت کنند اما دستکم تا ماه فوریه، اتفاق خاصی نیفتاد، فقط در دو ماه پایانی سال ۱۳۹۷ بود که نفت برنت از محدوده ۶۰ دلار بالاتر رفت. در آن زمان، ایران هنوز بیش از ۲ میلیون بشکه نفت خام به بازارها عرضه میکرد و چون معافیتهای تحریمی برای ۸ کشور صادر شده بود، میتوانست بیش از ۱/۷ میلیون بشکه از آن را بدون دردسر بفروشد.
بهار ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) با التهابهای بازار نفت و انرژی همراه بود. زمزمههای بیمیلی روسیه به همکاری با اوپک و از سوی دیگر، گمانهزنیها درباره تمدید یا لغو معافیتهای تحریم نفت ایران برای هشت مشتری موجب شده بود قیمت نفت در آوریل ۲۰۱۹، تا مرز ۷۵ دلار در هر بشکه پیش رود.
در ماه مه و همزمان با آغاز دور کامل تحریمهای نفتی ایران، آمریکا تقابل اقتصادی گستردهای را نیز علیه چین کلید زد که به «جنگ تجاری» یا «جنگ تعرفهها» شهرت یافت و پرده از واقعیت تازهای برداشت. بهدنبال این جنگ اقتصادی، با وجود اینکه ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه از نفت ایران و نزدیک به یک میلیون بشکه از نفت ونزوئلا از بازار حذف شده بود و اوپک پلاس هم تولید ۱/۲ میلیون بشکه دیگر را متوقف کرده بود، قیمت نفت خام روندی نزولی گرفت تا جهان با پدیده تعیین قیمت از سمت تقاضا روبهرو شود.
از اواخر ماه مه ۲۰۱۹ (خرداد ۱۳۹۸) به بعد، چند دهه سلطه کشورهای تولیدکننده نفت بر قیمت جهانی شکست و معیار تعیین نرخ میزان تقاضای کشورهای مصرفکننده بود. رشد اقتصادی چین، هند و اروپا به یکی از اصلیترین معیارها برای سنجش میزان تقاضای نفت خام تبدیل شد و هیچ خبری در حوزه تولید و عرضه نفت نتوانست افزایش قیمت باثباتی را به بازار تحمیل کند. این وضعیت تا آنجا پیش رفت که حتی خبر حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی (آرامکو) و توقف چندهفتهای تولید ۵ میلیون بشکه نفت این کشور نیز نتوانست نفت را حتی به کانال ۷۰ دلار در هر بشکه نزدیک کند و پس از واکنشی چندروزه، قیمت دوباره به کمتر از ۶۵ دلار بازگشت.
در مجموع، سال ۲۰۱۹ یک رویه بلندمدت در بازار انرژی را بر هم زد، رویهای که در آن همیشه مشتری وجود داشت و این عرضهکنندگان بودند که تصمیم میگرفتند چه زمانی چه مقدار به بازار عرضه کنند و این تصمیم قیمت را متلاطم میکرد. اکنون، نگرانی از تقاضا برای نفت و تحولِ کاربری این محصول موجب شده است که چشمانداز مشتریان تعیینکننده قیمت باشد.
دوران کوچ از نفت به کمک فناوری
یکی دیگر از بازیگرانی که در سال ۲۰۱۹ بیش از پیش نقش خود در سرنوشت آینده طلای سیاه را نشان داد فناوری بود. عرضه خودروهای برقی و شکوفایی شرکت تسلا در حوزه اختراع باتریهای الکتریکی که ظرفیت بالایی دارند و بهسرعت شارژ میشوند تمامی حوزههای مصرف نفت و گاز را دستخوش تغییر کرد. خودروهای برقی چشمانداز مصرف بنزین و دیزل جادهای را دگرگون کردند و مراکز ذخیره برق نیروگاههایی که انرژیهای خورشید و باد را به الکتریسیته تبدیل میکنند، میزان تکیهبر برق نیروگاههای سوخت فسیلی را تغییر داد.
علاوه بر این، در حوزه استخراج نیز نفت شیل و نفت ماسهای توانستند با اتکا به فناوریهایی که روزانه پیشرفت میکنند، هزینههای تولید را بهشدت کاهش دهند. انقلاب شیل، که در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ آغاز شده بود، با کمک این فناوریها نقطه سود خود را از بشکهای ۷۵ دلار به ۴۰ دلار رساند (این اعداد میانگین و از میدانی به میدان دیگر متفاوت است) و دورانی که اوپک بخواهد با کاهش قیمت، این نفتهای غیرمتعارف را از بازار حذف کند پایان یافته است.
دههای که در تقویم میلادی به پایان رسید شاید آخرین دههای بود که کاربرد اصلی نفت تامین انرژی بود و در دوران جدید، کمکم نفت بهعنوان مادهای معدنی برای تولید محصولات فرعی مانند انواع پلیمرها (پلاستیک) و سایر محصولاتی که به انرژی ربطی ندارند، مطرح خواهد شد، چرا که تمامی فناوریهایی که شرح داده شد به انواع پلیمرها بهشدت نیازمندند تا بتوانند وزن و عایقبندی خود را بهبود بخشند.
مهمترین گواهِ این کوچ، سرمایهگذاریهای نفتی در سال ۲۰۱۹ است. آرامکو، شرکت ملی نفت عربستان سعودی، در گستره وسیعی از جهان، بهویژه شرق دور، اقدام به خرید و سرمایهگذاری در مجتمعهای پتروشیمی کرده است. آمار موسسههای مالی مانند گلدمنسکس (Goldman Sachs) که در پایان سال میلادی منتشر شد نیز نشان میدهد که سرمایهگذاری در بخش تولید نفت افت معنیداری داشته و بیشتر نگاهها به سوی صنایع پاییندستی معطوف است.
آمریکا قهرمان ۲۰۱۹
ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۹، چند رکورد و شگفتی در حوزه نفت و گاز و انرژی رقم زد. از سال ۲۰۱۵، که چین رتبه نخست واردکنندگان نفت در جهان را از آمریکا گرفت، این کشور نتوانسته بود هیچ «ترین»ی برای خود در حوزه نفت رقم بزند، اما در ۳۶۵ روز سال ۲۰۱۹، آنقدر «ترین» داشته که بسیاری از معادلات را در کنترل خود گرفته است.
رشد تولید نفت از منابع شیل آمریکا در زمان اوباما آغاز شده بود و موجب شد ممنوعیت صادرات نفت این کشور بعد از ۴۰ سال بهصورت محدود لغو شود. این محدودیت در دوران ترامپ و در سال ۲۰۱۹، بهکلی کنار گذاشته شد و اکنون، این کشور پس از ۷۰ سال، به یک صادرکننده خالص تبدیل شده است. آمریکا همچنین توانست رکورد تولید خود را به بیش از ۱۲ میلیون بشکه در روز افزایش دهد که از تولید عربستان سعودی (حدود ۱۰ میلیون بشکه) و روسیه (حدود ۱۱ میلیون بشکه) نیز بیشتر بود. با این حساب، آمریکا نهتنها بزرگترین مصرفکننده نفت، بلکه بزرگترین تولیدکننده این محصول است و بر اساس آخرین آمارها، تراز نفتیاش به صادرات روزانه ۱۰۰ هزار بشکه رسیده است (یعنی آمریکا ۱۰۰ هزار بشکه بیشتر از وارداتش نفت صادر میکند).
ترامپ با اتکا به فناوری و اقتصادی که عرصهاش را برای چین تنگ کرد، توانست قیمت نفت را کنترل کند و تحریمهایی که علیه تهران و کاراکاس وضع شد نیز در بازار جای پای مناسب برای نفت آمریکا ایجاد کرد. ژاپن، کره جنوبی، اروپا و حتی چین بخش قابل توجهی از نفتی را که از ایران میخریدند اکنون از آمریکا میخرند و حتی آرامکوی عربستان سعودی نیز بهعنوان دلال، برای این مشتریها از آمریکا نفت میخرد، آرامکویی که حتی روند خصوصیسازیاش را به بانکهای آمریکایی سپرد و در نهایت، نتوانست آن درآمدی را که از این اتفاق توقع داشت بهدست بیاورد.
در شرایطی که تمامی برآوردها حاکی از این بود که فواره تقاضا و تولید نفت در سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۳۵ سرنگون میشود، سرعتِ پیشرفت این پدیده را به سال ۲۰۱۹ کشاند و اکنون، تمامی صادرکنندگان در تلاشاند با اتکا به دلارهای نفتی، بخشهای میانی و پاییندستی این صنعت یعنی صنایع پتروپالایشی را توسعه دهند تا در دهههای بعدی با مشکل مواجه نشوند.
اما ایران دقیقا در این بزنگاه تاریخی زمینگیر است. سیاستهای بینالمللی جمهوری اسلامی و امتناع علی خامنهای از مذاکره با ترامپ موجب شد تحریمهای کمرشکن نفتی بر کشور تحمیل شود. این تحریمها در کنار فساد سازمانیافته چهل سال گذشته و خالی بودنِ تمامی حسابهای ذخایر نه تنها وضع معیشت روزمره زندگی مردم را دچار مشکل کرده، بلکه هرگونه امید به آینده صنعت نفت را از بین برده است.
با این وضع، ایران هرگز نمیتواند خود را به رشدی برساند که با تحولات آتی دنیا همراه شود، چه اینکه صنعت نفت کشور، به گفته زنگنه، در سال ۱۳۹۶ نیازمند ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی بود که حتی یک میلیارد دلار آن نیز محقق نشد و اکنون، با فرسودگیها و جیب خالی، نمیتوان آن را ترمیم کرد. از سوی دیگر، حتی اگر سرمایهای وجود داشته باشد، تحریمها اجازه بهرهگیری از فناوری روز جهان را نمیدهند و با نبودِ مشتری برای نفت ایران، افزایش تولید آن نه تنها فایدهای ندارد، بلکه دردسری بزرگ برای ذخیرهسازی و استفاده رقم میزند.