سهم و نقش حکومت در خشونتهای فزاینده میادین ورزشی ایران
در سال ۱۳۹۸، بسامد و شدت خشونت در میادین ورزشی در ایران افزایش یافته است. این موضوع فقط به تماشاگران، ورزشکاران مرد و مناطق خاصی از کشور محدود نمیشود، بلکه کادر ورزشی، ورزشکاران زن، نیروهای تامینکننده نظم در شهرهای مختلف کشور در آن سهم دارند. در برخی موارد، افرادی نیز در این خشونتها کشته شدهاند. میزان دستگیریها مرتب رو به افزایش بوده و سطح درگیریها از استادیومها به مناطق مسکونی و تجاری نیز گسترش یافته است.
فقط در جریان بازی دو تیم فوتبال پرسپولیس و سپاهان اصفهان در مرحله نیمهنهایی جام حذفی ایران در ۸ خرداد ۱۳۹۸، دستکم ۱۵۰ نفر مجروح و ۲۵ نفر بازداشت شدند. چند هفته پیش از آن، در ۳۰ فروردین در تبریز، مسابقه تیمهای فوتبال تراکتورسازی و پیکان به درگیری کشیده شد. بعد از شکست تراکتورسازی، طرفداران این تیم بخشهایی از استادیوم را تخریب و به بازیکنان تیمشان حمله کردند و با نیروهای انتظامی درگیر شدند. در این درگیریها، دستکم ۶۰ نفر زخمی شدند، از جمله ماموران انتظامی و کادر درمانی آمبولانسها. طبق گزارش رسمی اورژانس تهران، مسابقه پرسپولیس و سپاهان در استادیوم آزادی در ۷ اردیبهشت ۹۸ یک کشته و ۲۹۵ مصدوم داشت. این زدوخوردها در دو مسابقه فوتبال بانوان هم رخ داده است. در چند مسابقه، به بازیکنان، مربیان و داوران حمله شد و مجروح شدند. امنیت تماشاگران در حدی است که در شهرستانها به هواداران تیم مقابل گفته میشود «اگر میخواهی زنده بمانی، به ورزشگاه نرو.» در بازی پرسپولیسـداماش در اهواز (۱۲ خرداد ۱۳۹۸) نیز خشونتها در حد پرتاب سنگ و شکستن صندلیها تکرار شد.
این نوع رفتارها خاص ایران نیست و در دیگر نقاط دنیا نیز اتفاق میافتد، اما آنچه خاص ایران است نقشی است که نهادهای دولتی و حکومتی در بروز این مساله دارند. در این نوشته موضوعات صرفا ورزشی و شخصی منجر به این خشونتها را به کارشناسان این رشتهها واگذار و صرفا به چهار نقش و سهم حکومت و دولت در زمینهسازی و برانگیختن خشونت اشاره میکنم.
بر هم زدن بازی منصفانه
چهل سال است که مقامات دولتی با توجیهات امنیتی و سیاسی در نتایج بازیها دستکاری میکنند. به دو تیم اصلی پایتخت در مواردی دستور داده شده است بازی را مساوی تمام کنند. وقتی نتایج مسابقات ورزشی دستکاری میشود، دیگر تماشاگرها نمیتوانند به بازیکنان مورد علاقه، نتیجه و داوری اطمینان کنند. در چنین فضایی، مربیها میتوانند شکستهایشان را به گردن «مهندسی» بیندازند. اما با حذف مفسرهای مورد اعتماد، مثل عادل فردوسیپور، نمیتوان پرسشهای عمومی را ساکت کرد. مقامات جمهوری اسلامی متوجه نبودهاند که میتوانند فرایندها و امور ورزشی را دستکاری کنند اما این دستکاریها هزینه خواهد داشت.
نقش سردارها و امنیتیها در تیمداری
ورزش دولتی برای ورزشکارها، صاحبان تیمها و برخی هواداران مزایایی دارد، از جمله واریز شدن بیحسابوکتاب منابع عمومی به جیب افرادی خاص، اما همه مشکلات مربوط به ساختار دولت را به همراه میآورد. در دنیای آزاد، ورزش در حوزهای غیر از تیمهای ملی متکی بر نهادهای مدنی و بخش خصوصی است، اما در ایران بهطور مستقیم و غیرمستقیم دولتی و حکومتی است. باشگاهها همه زیر نظر شرکتها و نهادهای دولتیاند و مدیریت و بودجه آنها را دولت تعیین و تامین میکند. حتی ائمه جمعه در مورد نام تیمها نظر میدهند و نظرشان را اعمال میکنند. وقتی دولت رهیافت امنیتی و عقیدتی داشته باشد، طبعا نظامیها و اسلامگراها را در سمتهای مدیریتی بخشهای مختلف ورزشی قرار میدهد، که این امر ورزش را به ابزاری در دست نهادهای نظامی، امنیتی و عقیدتی تبدیل میکند.
سازماندهی لیدرها از بالا
لیدرهای هواداران یا سردستههای تشویقکنندگان باشگاهها را مقامات ورزشی، امنیتی و نظامی اکثرا از میان اراذل و اوباش با ویژگیهای خاص (هیکلهای بزرگ و ادبیات خاص) انتخاب میکنند. بخشی از خشونتها از سوی همین لیدرها برانگیخته و هدایت میشود. در برخی موارد، همین افرادند که تحت هدایت مدیران تیمها به بازیکنها یا مربیهای تیم مقابل یا داورهای مسابقات حمله میکنند. باشگاهها به برخی از این لیدرها حقوق میدهند و در واقع، آنها را تحت پوشش دارند. در بعضی روزها و موارد، حکومت نیروهای بسیجی را در پوشش تماشاگر به ورزشگاهها میفرستد تا فضا را کنترل کنند. گاهی همین موضوع موجب شده است تماشاگرها هنگام خروج از ورزشگاه شعارهای ضدبسیجی سر بدهند و در برخی موارد، میان تماشاگرها یا میان تماشاگرها و نیروهای انتظامی درگیری ایجاد شود.
فساد و سوءاستفاده از قدرت
هرچه ورزشی در جمهوری اسلامی ایران بیشتر مورد توجه مردم باشد، میزان منابع عمومی که در آن صرف میشود، فساد، رانتخواری و امتیازات هم در آن بیشتر است. فاسدترین ورزش در ایران فوتبال است و علاقهمندان فوتبال از این موضوع آگاهاند. هیاتمدیره فدراسیونهای ورزشی نیز معمولا با مقامهای سیاسی و «ژنهای خوب» پر میشوند. از همین رو، تماشاگرها نمیتوانند به روند مسابقات اعتماد داشته باشند و اگر تیم موردنظرشان نتیجه نگیرد، داوری، مربی یا بازیکنها را مقصر میدانند و در ورزشگاه عصبانیتشان را با تخریب، حمله و زدوخورد نشان میدهند.
از نقش پولهای کثیف بهدست آمده در قاچاق ــ از قاچاق اسلحه و مواد مخدر گرفته تا لوازم الکترونیک و پوشاکــ و وامهای بانکی چند هزار میلیارد تومانی در این مورد نباید غافل بود. امروز، نیروهای امنیتی و نظامی عمدتا با واریز پولهای کثیف، سلبریتیهای ورزشی و هنری کنترل میکنند. حکومت به تبلیغات سیاسی و مذهبی سلبریتیها نیاز دارد و سلبریتیها به منابع غیرشفاف و آسان. همین نیاز متقابل زمینه همکاری آنها را فراهم میآورد. در این میان، اگر در مواردی به خشونت برای اخذ رانت و امتیاز خاصی نیاز باشد، عناصر مافیایی از این کار دریغ نمیکنند.
***
مجموعه نهادهای ناظر، کنترلکننده و هدایتگر در ورزش ایران نشان دادهاند که نهتنها نمیتوانند نظام و سازمانی شفاف، قانونگرا و پاسخگو را راهاندازی و حفظ کنند، بلکه اقداماتشان عمدتا در مسیر اعتمادزدایی بوده است. وقتی اعتماد نباشد، تماشاگر و بازیکن و مربی به خود اجازه میدهد هر امر ناخوشایندی را به دیگران نسبت دهد و هر واکنشی را مجاز بداند و توجیه کند. در برخی موارد، مربیها و ورزشکارهای منتقدِ وضعیت موجود با سخنان و رفتارهای خود در طول مسابقه، تماشاگران را به خشونت تحریک میکنند.