چالشهای جدید در روابط ایران و اروپا
نشست کمیسیون مشترک برجام روز ۱۵ آذرماه، در سطح معاونان و مدیران کل وزارت خارجه کشورهای عضو برجام در وین برگزار شد. این نشست با حضور نمایندگان سه قدرت بزرگ اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) در کنار نمایندگانی از چین و روسیه انجام شد. عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران، و هلگا اشمیت، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ریاست جلسه را بر عهده داشتند.
ناظرانی که مسائل توافق اتمی ایران (برجام) را دنبال میکنند، بر مبنای تحلیل علائم و سیگنالهایی که از جانب کشورهای اروپایی ردوبدل شده بود، تصور میکردند اروپاییها، که تاکنون نتوانستهاند جلوی روند کاهش تعهدات ایران را بگیرند، دست به اقدام حادی بزنند. ولی چنین اتفاقی نیفتاد و به ایران مهلت مجددی داده شد تا پایبندی کاملش به برجام را نشان دهد. چین و روسیه نیز در این اقدام هماهنگ بودند.
مسائل لاینحل ایران و اروپا
اروپا در پارهای موارد نسبت به همکاری ایران ابراز نگرانی کرده و حتی در روز ۶ آذرماه، ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، تهدید کرده بود که این کشور در حال بررسی راههای استفاده از «مکانیسم ماشه» در توافق هستهای است.
بر مبنای مکانیسم ماشه، اگر کمیسیون برجام با ایران به توافق نرسد و قضیه به سازمان ملل احاله شود، حتی اگر پس از ۳۰ روز در مورد تعلیق تحریمها رایی صادر نشود، رای پیشین سازمان معتبر است و کلیه تحریمهایی که سازمان ملل قبل از توافق اتمی تعیین کرده بود قابلیت اجرایی دارد. بنابراین، هنوز میشود از مکانیسم ماشه استفاده کرد. این تحریمها از زمان امضای برجام به حالت تعلیق درآمده است و با تحریمهایی که آمریکا پس از خروج از برجام اعمال کرد تفاوت دارد.
یک روز پیش از نشست برجام در وین، سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا نامهای به دبیرکل سازمان ملل نوشتند و به اقدام ایران به توسعه موشکهای بالستیک دارای قابلیت حمل کلاهک اتمی اعتراض کردند. در این نامه تاکید شده بود که توسعه موشکهای بالستیک ایران و فناوریهای مرتبط با آن، با قطعنامه شورای امنیت مغایرت دارد و از دبیر کل خواسته بودند نسبت به فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی واکنش نشان بدهد.
ایران متهم است فناوری موشکیاش را در اختیار حوثیهای یمن، حزبالله لبنان و شبهنظامیان عراق قرار میدهد. پرتاب موشکهای بالستیک با بُرد بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر و تلاش ناموفق برای پرتاب ماهواره «سفیر» از موارد اشارهشده در این نامه است.
البته، ایران پیوسته برنامه موشکیاش را به دلایل دفاعی موجه دانسته است و استدلال میکند چون فاقد تسلیحات اتمی است، کاربرد حمل کلاهک اتمی این موشکها موضوعیت ندارد.
عقبنشینی از تعهدات برجام
ایران پس از نشست وین اعلام کرد که بهزودی مرحله پنجم از کاهش تعهدات اتمی را آغاز خواهد کرد. هنوز ماهیت اقدامهایی که ممکن است انجام شود مشخص نیست. از لحاظ زمانی، چنین اقدامی میتواند ظرف یک ماه آینده آغاز شود که بهطور یقین با توصیه و تمایل اروپاییها مغایرت دارد و روابط پرتلاطم ایران و اروپا را آسیبپذیرتر میکند.
از ۱۵ آبانماه، با عملی شدن مرحله چهارم کاهش تعهدات، ایران به سانتریفیوژهای موجود در تاسیسات فردو گاز تزریق کرد و البته، همانند مراحل قبلی، این اقدامها را برگشتپذیر و زیر نظارت آژانس انرژی هستهای معرفی کرد. در مراحل پیشین، اقدامهای ایران مخالفت شدید اروپاییها را به دنبال نداشت و صرفا موجب شده بود آنان قضیه برقراری سازوکار مالی جداگانه با ایران را تسریع کنند. ولی در عمل، با وجود در دست داشتن ساختاری قابل اجرا (اینستکس)، موفق نشدند شرکتهای اروپایی را وادار به مشارکت کنند.
لازم به ذکر است که زیر نظارت بودن و یا برگشتپذیر بودن مجوزی برای عدم رعایت تعهدات برجام نیست و در هر صورت، مجموعه گامهایی که ایران برای فشار به اروپاییها و در جهت کاهش تعهداتش برداشته است در هیچ موردی تایید آژانس را به دنبال نداشته و امتیاز ویژهای برای ایران ایجاد نکرده است.
آمریکا چه میخواهد
وقتی حدود دو سال پیش دونالد ترامپ فشارها برای خروج آمریکا از برجام را افزایش میداد، شاید خواسته مشخصی نداشت و فقط میخواست توافق اتمی با آبورنگی جدید با امضای خود او منعقد شود تا دیگر نامی از باراک اوباما، رییسجمهوری پیشین، در ارتباط با توافق اتمی برده نشود. کمکم تجربه کره شمالی هم ایران و هم آمریکا را (در دو سوی مخالف) به حرکت درآورد و اهرمها و خواستههای جدیدتری به میان آمد.
نفوذ و خواست کشورهای عربی و اسرائیل از یک طرف، تعارض منافع اروپا و آمریکا از طرف دیگر، رییسجمهوری آمریکا را متوجه تاکتیکها و اهداف دیگری در معامله اتمی کرد. در برابر این تاکتیکها، ایران روزبهروز بیشتر جذب این اندیشه شد که اگر بتواند وقتکشی کند، شاید بتواند معامله بهتری انجام دهد، یا با در پیش بودن انتخابات سال ۲۰۲۰ در آمریکا، شاید رییسجمهوری دیگری از حزب مخالف انتخاب شود که بخواهد میراث اوباما را حفظ کند و به میز مذاکرات ۱+۵ بازگردد. با این احوال، محاسبات هر دو طرف نوسان داشته است و هنوز نمیتوان مسیر آینده را بهدرستی مشاهده کرد.
اروپا چه میخواهد
برای درک خواستههای اتحادیه اروپا، باید علل و جهتهای گوناگونی را در نظر گرفت. از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، اروپا با چالشی مواجه شد که آمادگیاش را نداشت. چندجانبهگرایی اغلب سودمند آمریکا ناگهان تغییر کرد و رییسجمهوری یکجانبهگرا در واشینگتن به تهدیدی ضمنی برای اروپا تبدیل شد. نگرانیها با خروج آمریکا از پیمان اقلیمی پاریس شروع شد و به تنشهایی با اعضای ناتو برای مشارکت بیشتر در هزینههای دفاعی، حمایت از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، فشار برای تغییر موازنه در روابط اقتصادی و اعمال تعرفههای جدید بر کالاهای اروپایی وارداتی به آمریکا تبدیل شد.
طبیعی است سه کشور اروپایی باقیمانده در برجام در محاسبات خود عوامل متعدد دیگری را نیز در نظر بگیرند، از جمله اینکه اروپا تحت شرایطی، نه تنها شریک عمده بلکه رقیب آمریکاست، لذا باید نقاط قوتش را تقویت کند. دوم اینکه، نگذارند آمریکا، بهعنوان بازیگری که به میل خودش از توافقنامه برجام خارج شده است، بیرون از توافق، بر روابط کشورهای داخل توافق نفوذ و سلطه داشته باشد. در نبودِ رابطه بین ایران و آمریکا، این نگرش بر چند عامل استوار است:
۱) اگر با حفظ برجام، منافع اقتصادی اروپا از طریق نزدیک شدن به ایران تامین شود، این اتحادیه میتواند در برابر واردات نفت، بازارهای تشنه محصولات خارجی در ایران را در اختیار بگیرد. برای این کار باید در برابر تحریم آمریکا ایستادگی کند (برجام منهای آمریکا) یا دستکم سازوکار اقتصادی نوینی را طراحی کند که بتواند از تحریم آمریکا مصون بماند (اینستکس) یا بهنوعی از معافیت تحریمی استفاده کند.
۲) اروپا محمل امنیتی قویتری هم دارد. امنیت اروپا مستقیما به محیط امنیتی خاورمیانه، روابط ایران با کشورهای خلیج فارس و میزان اجتناب ایران و اسرائیل از درگیری بستگی دارد و این نکتهای است که آمریکا هم به آن اذعان دارد.
۳) شعله ناامنی در ایران، بهدلیل وجود معمای رابطه ایران با حزبالله لبنان، سوریه، شبهنظامیان، نظامیان و دیگر بازیگران سیاسی عراق، یمن و حتی افغانستان، گسترده شود. در چنان شرایطی، آمریکا نه تنها نمیتواند آتش این ناامنی را خاموش کند، بلکه ممکن است در برابر تصمیم یکجانبه اسرائیل برای مداخله، ابتکار عمل را از دست بدهد. نتیجه چنین شرایطی موج مهارنشدنی پناهندگانی خواهد بود که از کشورهای خاورمیانه به اولین نقطه امن، یعنی اروپا، سرازیر خواهد شد.
۴) برای اجتناب از وقوع چنین سناریویی، باید از یک طرف مواضع جانبدارانه نسبت به ایران حفظ شود و از طرف دیگر، برای تامین حداکثر موازنه با آمریکا، در بخشهایی از سیاست خارجی و فشار حداکثری آمریکاــ تا حدی که وارد حریم برجام نشودــ با آمریکا همداستان شود. به همین دلیل، اروپا در کلیه موارد مربوط به سیاستهای منطقهای ایران، موشکهای بالستیک، مداخله ایران در لبنان، یمن، عراق و خاورمیانه، جانب آمریکا را میگیرد. ولی وقتی به قضیه برجام میرسد، به آمریکا بهعنوان بازیگر خارج از توافق فشار میآورد که اولا، معافیتهایی برای اروپا در دادوستد با ایران قائل شود و ثانیا، با پادرمیانی فرانسه، آمریکا و ایران به مذاکره و توافق رضایت دهند.
مواضع و انتخابهای ایران
ایران خواهان برداشته شدن تحریمهایی است که آمریکا پس از خروج از برجام تحمیل کرد و میخواهد نفت بفروشد و پول نفت را بهراحتی جابهجا کند. ایران سعی میکند کلیه مشکلات ناشی از خروج آمریکا را از طریق فشار به اروپا برطرف کند. در مقابل این خواسته، ایران اهرمهای فشار زیادی ندارد و روزبهروز انتخابهایش محدودتر میشود:
۱) عقبنشینی از تعهدات برجام مرحله به مرحله خطیرتر میشود و امکان به خطر انداختن کل برجام را به دنبال دارد. هرچند عدهای در داخل ایران از آن استقبال میکنند و حتی خواهان خروج ایران از پیمان منع گسترش اتمیاند، که به معنی اتمی شدن و ورود به دور باطلی است که جنگ فقط یکی از نتایج آن است، ورود به مرحله پنجم کاهش تعهدات برجامی قطعا آسیب جدی به برجام خواهد زد.
۲) ناآرامیهای آبانماه در ایران وضعیت این کشور را در مقابل نهادهای بینالمللی و اروپاییان بدتر کرده و بر فهرست موارد مورد توافق آمریکا و اروپا افزوده است. اتحادیه اروپا رسما خواهان شفافیت ایران در مورد آمار کشتهشدگان و بازداشتیهای اخیر شده است، امری که آمریکا نیز از آن کاملا حمایت میکند.
۳) اقدام ایران به مبادله ژیائو وانگ، دانشجوی دانشگاه پرینستون آمریکا در زندان ایران، با مسعود سلمانی، استاد ایرانی بازداشتی در آمریکا، یک مبادله مستقل تلقی میشود و نشانه وجود اراده سیاسی برای حلوفصل مشکلات ۴۰ ساله نیست. گروگانهای دو تابعیتی اروپایی و آمریکایی دیگری هستند که باید در موردشان تصمیم جدی گرفته شود.
در خاتمه باید یادآور شوم در شرایطی که کشور از داخل دچار بحرانهای آشکار و پنهان است، که نمونهاش را در اواخر آبانماه شاهد بودیم، ایران به اقدامهای جدی برای تنشزدایی نیاز دارد تا بتواند بهعنوان بازیگری مستقل، روابطش در منطقه، اروپا و آمریکا را اداره و از سقوط سیستم جلوگیری کند.