چرا ظریف برای فروش نفت فقط پول نقد میخواهد؟
چند سال است که در ایران «تحریم» دیگر فقط یک واژه تهدیدآمیز نیست بلکه جزیی از زندگی مردم شده است. در یک سال اخیر، با افزایش رفتارهای تحریکآمیز نهادهای نظامی و امنیتی ایران، خروج آمریکا از برجام و ناتوانی اروپا در انجام تعهدات برجامیاش، مردم با شکل وسیعتر و شدیدتری از تحریم آشنا شدند، تحریمی که قیمتها را، از خودرو گرفته تا نان سنگک، چندین برابر کرده است. بسیاری از شرکتها و کارگاههای کوچک که با سرمایه شخصی تاسیس شده بودند بهدلیل فشارهای مالیاتی و بیثباتی اقتصادی ورشکسته شدند یا ترجیح دادند برای جلوگیری از ورشکستگی، کسبوکار خود را تعطیل کنند.
جمهوری اسلامی ایران اما، همچنان که به دنبال راه چاره است تا خزانه خالیاش را پر کند، برای اینکه جام زهر را ننوشد، از مذاکره با آمریکا خودداری کرده است. پیغام و پسغامها و سیاست یک بام و دو هوای ایران در بخش بینالملل این بار جواب نداد و آمریکا نه تنها رهبر ایران، بلکه وزیر امور خارجه ایران را هم تحریم کرد.
در این شرایط بحرانی که مردم بهشدت زیر فشار اقتصادیاند و نارضایتی از حکومت افزایش محسوسی پیدا کرده است، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه تحریمشده جمهوری اسلامی ایران، تصمیم گرفت به اروپا سفر کند و «به دعوت خود» تور اروپایی به چند کشور اسکاندیناوی داشته باشد و در پایان این تور پرحاشیه، به پاریس برسد تا قبل از برگزاری نشست جی ۷، مذاکراتی با امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، و ژانـایو لو دریان،همتای فرانسویاش، داشته باشد. او همچنین درست در روز برگزاری نشست جی ۷، دوباره به بیاریتز فرانسه سفر کرد تا همتای فرانسویاش را در همان ساختمان محل برگزاری جلسه ببیند.
سخنان مکرون در روزهای حضور ظریف در اروپا و پس از آن، نشان از گفتوگوهایی اساسی میان این دو کشور داشت تا راه چارهای برای خروج ایران از بخشی از تحریمها بیابند؛ روزنه امیدی که بسیار سریع، با مخالفت ترامپ، بسته شد.
وزیر امور خارجه ایران پس از سفر به اروپا و مذاکرات صورتگرفته در فرانسه، در گفتوگو با روزنامه سوییسی تاگِس آنسایگر، خواسته ایران را اینگونه عنوان کرد که «میخواهیم قادر به فروش نفت خود و دریافت پول آن باشیم». در این میان، با وجود همه تبلیغهایی که سپاه پاسداران و حتی خود وزارت امور خارجه در سطح بینالمللی داشت تا ایران فعالیتهای هستهایاش را به دلیل نقض برجام از سوی طرفهای آمریکایی و اروپایی، از سر گیرد، ظریف پس از این سفر، با ادبیاتی کاملا متفاوت، در مقابل رسانهها گفت ایران به تعهداتش عمل کرده است. آژانس بینالمللی اتمی ۱۵ بار تایید کرده ایران به توافق پایبند بوده است، که پنج بار آن پس از خروج آمریکا از برجام بود، اما روابط اقتصادی جهان با ایران به حالت عادی برنگشته است. در حقیقت، این روابط از زمان پیش از توافق هم بدتر شده است. اروپا خود را به ۱۱ مورد متعهد کرده بود که سرمایهگذاری، فروش هواپیماهای غیرنظامی، حملونقل و بازگشت شرکتهای اروپایی به ایران را شامل میشد. ظریف سپس گفت: «ما هیچ یک از اینها را بهعنوان پیششرطی برای اجرای کامل تعهداتمان نمیخواهیم. ما تنها میخواهیم قادر به فروش نفت و دریافت پول آن باشیم. ما صدها میلیارد دلار ضرر کردهایم و اقتصاد ما آسیب دیده است.»
نکته جالبتوجه در درخواست ظریف این است که علیرغم فشارها و کمبودهای فراوانی که حتی در زندگی روزمره مردم ایران به وجود آمده است و مهمتر از آن تمام تلاشهای چندساله دولت روحانی در روند شکلگیری برجام برای افزودن همین ۱۱ بند مورد توافق، وزیر امور خارجه ایران که خود را نماینده ۷۰ درصد مردم میداند حتی بهخاطر بهبود شرایط مردم، حاضر نشده است نفت را در ازای کالاهای مصرفی و کمیاب در کشور، بهویژه داروهای خاص که بسیاری از خانوادهها را با چالشهای اساسی در حفظ جان عزیزانشان مواجه کرده است، بفروشد و تنها درخواستش فروش نفت در ازای پول نقد است؛ با وجود نیاز مردم به دارو و کالاهای اساسی، دولت بهراحتی اعلام میکند تا تحریمها پابرجاست، این مشکلات حل نمیشود. فلسفه تحریمها این بوده است که ایران با فروش نفت و دریافت پول، گروههای شبهنظامی منطقه را تغذیه میکند و بنابراین بهتر است بهجای دریافت پول، فروش نفت بهصورت محدود و در ازای دریافت کالا باشد تا هم نگرانی سایر کشورها از اینکه ایران نیروهای شبهنظامی منطقه را تامین میکند کم شود و هم مردم ایران زیر فشار زندگی روزمره نمانند.
عملکرد ایران در دهههای اخیر نشان داده که بحث «منافع ملی» مدتهاست که در تفسیر و رفتار مسئولان به «منافع نظام» تغییر شکل داده است. یکی از دو عنصر کلیدی در تامین منافع نظام، تامین مالی گروههای نظامی مدافع منافع حکومت ایران در کشورهای دیگر مانند لبنان، یمن، سوریه است و دیگری افزایش قدرت در سرکوب ناراضیهای داخلی از طریق اختصاص بودجه بیشتر به بخشهای نظامی و امنیتی و در صورت لزوم، استفاده از همین گروههای شبهنظامی برونمرزی برای کمک به حفظ قدرت داخلی. همانطور که مهدی طائب، گفته است، «سوریه استان سیوپنجم ایران است و دفاع از آن بر استان خوزستان هم اولویت دارد». ظریف هم امروز دریافت پول را بر همه ۱۱ بند مورد توافق در برجام ترجیح میدهد، چرا که خزانه بدون پول نمیتواند پشتیبانی قوی برای شبهنظامیهای منطقه باشد. در روزهایی که فشار بینالمللی برای افزایش تحریمهای بانکی ایران زیاد شده بود، فیلمی از سخنرانی دبیرکل حزبالله لبنان در جمع مسئولان سیاست خارجی ایران منتشر شد که در آن تاکید کرده بود تا ایران «فلوس» (پول) دارد، حزبالله همچنان پابرجاست. ایران بدون «فلوس» موفق نمیشود به اهدافش در داخل و خارج از کشور برسد، بنابراین بسیار بهتر است که بهجای درخواست فروش نفت در ازای دریافت دارو، مواد غذایی و حتی هواپیمای مسافربری، اعلام کند که در برابر فروش نفت، فقط پول نقد میخواهد و این را پیششرط ورود به مذاکره بداند.
تابویی که نظام و ساختار سیاسی ایران بر آن بنا شده مذاکره با آمریکاست اما امروز، نماینده ملت ایران به نمایندگی از همین نظام (و نه ملت) بیان میکند فقط در صورت اجازه فروش ۷۰۰ هزار بشکه نفت در روز و دریافت پول نقد، پای میز مذاکره میآید، میزی که سالهاست خالی مانده تا آمریکاستیزی مسئولان ایران را به دنیا نشان دهد و منزلت ساختگی سیستم را حفظ کند. اما حالا، با اینکه رهبر ایران و وزیر خارجه نیز به جمع تحریمیها پیوستهاند، برای آمدن سر میز مذاکره پیششرط تعیین میکنند، آن هم پیششرط فروش نفت در مقابل پول، چرا که پول نقد میتواند یکی از اصلیترین اهداف مداخلهجویانه سیاست خارجی ایران، یعنی صدور ارزشهای انقلاب اسلامی و تقویت بازوان قدرت ایران در منطقه، را عملی کند و در داخل نیز موجب افزایش قدرت امنیتی و نظامی سرکوبگرانه خواهد بود. احساس ژاندارمی در منطقه و افزایش قدرت در خاورمیانه و دهها هدف دیگر نه با ۱۱ بند برجام که اروپاییها موظف به اجرای آن بودند، بلکه فقط با دریافت پول در ازای فروش نفت اجرایی میشود.