چرا عراق آرام نمیشود؟
اعتراضهای عراق برای عدەای از ناظران و تحلیلگران این کشور امری غریب و ناگهانی است، چرا کە اعتقاد غالب بر این بود کە بعد از شکست داعش و بە بنبست رسیدن رفراندوم اقلیم کردستان، اکثریت پیروز این کشور، یعنی شیعیان، آرام میشوند و بە تثبیت بیشتر قدرت در کشور میپردازند. چنین رویکردی حاصل مجموعەای از عوامل بود از جمله ظهور گروههای حشد شعبی، به کار افتادن سرویسهای امنیتی، اجماع نیروهای شیعە، تعامل نانوشتە جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، بهبود روابط اقلیم و بغداد و نقش مراجع دینی. اما روند صعودی اعتراضها نە تنها نخبگان این کشور را غافلگیر کرد، بلکە کشورهایی را هم کە نقش اصلی را در سیاست عراق بازی میکنند بەنوعی دچار شوک کرد.
پرداختن بە اینکە ریشە مشکلات عراق امروز در کجاست فقط بە این امر ختم نمیشود کە مردم از وضع موجود ناراضیاند. تضادهای عمیقی در این کشور ظهور کردەاند کە بخشی بە ساختار اجتماعی این کشور برمیگردد و بخشی دیگر بە کشوری کە به دنبال بازپسگیری استقلال یا حاکمیت ملی خود است.
علی وردی، یکی از جامعەشناسان عراق، معتقد است عراقیها محصول تناقض گفتمانیاند کە بخشی از آن از میراث معاویە نشات میگیرد و بخش دیگرش از میراث علی بن ابیطالب و سپس حسین بن علی. آنچە از معاویە بە عراقیها رسیدە ایجاد زندگی همراە با رفاە و خوشگذرانی است و آنچە از علی بن ابیطالب بە جای ماندە ایدهآلگرایی یا ایجاد مدینە فاضلە است.
چنین رویکردی نسبت بە عراقیها میتواند بخشی از شرایط عراق را توضیح دهد؛ بە این معنا کە اعتراضکنندگان به دنبال بهبود شرایط زندگی روزانە بهدور از تصورات و خیالهای واهیاند، شرایطی کە پاسخگوی نیازهای روزانە آنها باشد. این اعتراضها ادامه موجی است کە در مصر سرآغاز بهار عربی شد.
از سوی دیگر، جامعە شیعە عراق عرباند نە ایرانی یا ترک. این بدین معناست کە ایدەهای آرمانگرایانه خاص خود را دارند کە زمانی در عراق در قالب پانعربیسم ظهور کرد و امروزە هم شیعیان قداست و ارزش مراکز مذهبی شیعە در عراق را بسیار بالاتر از قم و مشهد میدانند. هرچند نگاە آنها بە مکە مانند ایرانیها از دریچە کاستن از ارزش قبلە مسلمانان نیست، بلکە نهایت داستان این است کە مکە سرزمین اعراب است و ابتدا و انتهای اعتقادات مذهبی مردم بە آنجا برمیگردد. در نتیجە چنین شرایطی، اعراب شیعە به دنبال احیای آرمانهاییاند کە استقلال وجودیشان را بە آنها برگرداند، نە اینکە آنها را بە دنبالەرو یا پیرو تبدیل کند، چرا کە در نهایت ماجرا، دیگر شیعیان باید پیرو و دنبالەرو کربلا و نجف باشند، نە مراکز دست دوم و سوم شیعە.
با در نظر گرفتن چنین گزارههایی، باید بە ساختار عراق شیعە امروز بنگریم تا دلایل ناآرامیهای عراق را واضحتر درک کنیم.
ساختار اجتماعی عراق شیعە
برای درک ساختار اجتماعی امروز عراق، ظهور بهار عربی میتواند بخشی از واقعیتهای امروز عراق را روشنتر کند. بهار عربی در حالی اوج گرفت کە بافت اجتماعی کشورهای عربی بهواسطە موضوع جهانی شدن دچار تغییر بنیادی شدە بود. بە همین دلیل بود کە بعضی از تحلیلگران آن را انقلاب رسانەهای اجتماعی همچون توییتر و فیسبوک نامیدند. چنین تغییری تضاد جدی میان نخبگان حاکم و اکثریت جوان این کشورها را هویدا کرد. جوانانی کە از لحاظ ارتباط و عمل جمعی با دنیایی متفاوت مواجە بودند، میزان تفاوت خود با نخبگان مسلط را درک کردند، نخبگانی کە بیش از آنکە عرب باشند، محصول استالین، مائو، کاسترو و خمینی بودند. بە این معنا کە تفاوت دنیای نسل صاحب قدرت با دنیای نسل جهانیشدە بسیار بیشتر از آن بود کە تصور میشد. بهار عربی در عراق امروز هم معنادار است.
در عراق امروز، جامعە با پدیدە تفاوت دیدگاە نخبگان و اکثریت جامعە روبهروست. نخبگان امروز عراق برآمدە از گروە و شخصیتهاییاند کە بعد از رهایی عراق، سکان قدرت را در این کشور در دست گرفتند. نخبگانی کە در دنیای جنگ سرد رشد کردند و با همین دیدگاە بە قدرت رسیدند. قدرت گرفتن آنها همراە با بروز جنگ داخلی در سطوح گوناگون بود و مانند آنچه در ایران رخ داد، جنگ اجازە نداد روند سیاسی شروع شود و آن را بە تعویق انداخت. با فروکش کردن جنگ داخلی، جامعە عراق متوجە شد کە تضاد با نخبگان آیندەای روشن را برای آنها بە ارمغان نخواهد آورد. واکنش جامعە کمترین میزان مشارکت در انتخابات بود. اما پیام انتخابات حاکی از این بود کە جنگ و کشمکش سیاسی میان نخبگان همچنان ادامە دارد و عراق بە باتلاقی برای مردم و سرزمینی رویایی برای صاحبان قدرت و کشورهای دخیل در سیاست این کشور تبدیل شدە است. تنها راهی کە در چنین شرایطی باقی میماند شورش و طغیان است. طغیان در سطح اول علیە نخبگان مستقر و در سطح دوم برای بازپسگیری استقلال و حاکمیت ملی.
اعتراضها و مسالە حاکمیت ملی
شیعیان عراق بەعبارتی بە حافظان عراق تبدیل شدەاند، حافظانی کە تا امروز بهنوعی دچار سرخوردگی و شکست شدەاند. شیعیان حملە آمریکا و متحدانش بە این کشور را مانند سنیها تعریف نمیکنند. اما دورە بعد از رهایی عراق را بهمنزله عصر شکوفایی خود میدانند. اما نتیجەای کە تا امروز حاصل شدە است چیزی جز تبدیل شدن بە پیرو و دنبالەرو نیست. شیعیان از دنبالەروی آمریکا نجات پیدا کردند. دنبالەروی آمریکاییها برای شیعیان بهای گزافی نداشت، چرا کە آنچە آمریکاییها میخواستند وابستگی نظام سیاسی بود نە همە شئونات زندگی مردم این کشور. در حالیکە امروز دنبالەرو کسانی شدەاند کە روزگاری «سلمان فارسی» آنها از علی بن ابیطالب تقلید میکرد.
در چنین شرایطی، جنبش بازپسگیری حاکمیت ملی یا استقلال بە امری جدی در سطوح پایین جامعە شیعە تبدیل شدە است. هرچند بخشی از مراجع بهطور علنی از جایگاە، پایگاە و مرکزیت شیعە در عراق سخن نمیگویند، مراجع این کشور هم به دنبال جایگاە و پایگاە تاریخی خودند، جایگاهی کە برای آنها مرکزیت و منزلت بە ارمغان خواهد آورد، نە تنها در عراق شیعە، بلکە در دنیای شیعە.
در چنین فضایی جمهوری اسلامی ایران و سیاستهایش آماج حمله موافقان حاکمیت ملی قرار گرفتە است. نقصان کار جمهوری اسلامی ایران در عراق عدم درک جامعە این کشور و تکرار سیاست داخلی ایران در عراق است. بە این معنا کە جمهوری اسلامی ایران هر آنچە در ایران انجام میدهد یا آرزوی انجامش را دارد بە همان نسبت در عراق پیادە میکند. چنین سیاستهایی همە شئونات زندگی در این کشور را شامل میشود، سیاستهایی مانند ایجاد نیروهای شبەنظامی همچون بسیج و گردانهایی با عناوین گوناگون، مجبور کردن پارلمان بە تصویب قوانین اسلامی، آمریکاستیزی و اسراییلستیزی، ایجاد باندهای اقتصادی، پولشویی، وابستە کردن نخبگان سیاسی، ایجاد گروههای فشار، تقویت دستگاهها و نهادهای امنیتی و غیرە. همە این موارد بە این معناست کە سیاست باید در کنترل جمهوری اسلامی ایران باشد نە عراق. مجموع این شرایط باعث شدە است کە بدنە اصلی جامعە شیعە قبل از اینکە نخبگان را مقصر بداند، جمهوری اسلامی ایران را مقصر همە این شرایط میداند.
آنچە میتوان در پایان گفت بیان این نکتە است کە اعتراضهای جامعە شیعە، کە هستە اصلی قدرت در این کشور را تشکیل میدهند، حاصل تعریف، گفتمان و روحیات خاص مردم این کشور است و وضعیت موجود، نخبگان مستقر و سیاست کشورهای منطقە مغایر با تمام آنهاست. بە همین دلیل کسی تا امروز توان پاسخگویی بە این شرایط را نداشتە است و مردمی کە تصور میشد تا سالها توان اعتراض نخواهند داشت، بەیکبارە بە نمادی تبدیل شدەاند کە جنبش سبز در ایران و بهار عربی در کشورهای عرب سنی را تداعی میکند، جنبشی کە به دنبال زندگی و غرور است.