کاریترین مشتی که صدف خادم زد، مشت بر سیستم اجبار و تبعیض
در میان اندوه ملی از دست دادن هموطنان در سیل اخیر، این خبر بسیار مسرتبخش بود: صدف خادم روز شنبه، ۱۳ آوریل و در شهر رویان فرانسه، در مبارزهای که سه راند به طول انجامید، مقابل «آن شوان» بوکسور کشور میزبان به برتری رسید.
وقتی تصمیم به نوشتن این متن گرفتم، صدف خادم، بوکسور جوان ایرانی که اولین پیروزی بینالمللی خود را به تازگی به دست آورده، تصمیم به بازگشت به ایران با حمایت مربیاش داشت. میپرسید چه حمایتی؟ مگر پیروزی در برابر رقیب کار ناشایستی است؟ بله به دلیل اینکه او با لباس مرسوم این رشته ورزشی و نه با حجاب تحمیلی حکومت ایران مسابقه داد و سابقه حکومت ایران درباره برخورد با چنین ورزشکارانی بسیار سیاه است.
با وجود این ساعاتی پیش صدف خادم در پی آگاهی یافتن از خطرات جدی در برابر خود و مربیاش، سفر خود به ایران را لغو کرد و تصمیم گرفت در فرانسه بماند. تصمیمی دردناک برای ما زنان ایرانی که خود را برای استقبالی باشکوه از او آماده میکردیم و برای دختران نوجوان و جوانی که تشنه دیدن و همصحبتی با او بودند تا راه را نشانشان دهد. او اما تصمیم گرفت که قوا و انرژی خود را به جای «سین جیم شدن» و جواب پس دادن به ماموران، صرف پیشرفت در رشتهای کند که عاشق آن است.
به هر روی، اکنون نوشتن از کار عظیمی که او کرده آسانتر است و نیازی به در نظر گرفتن خشم مقامات ایرانی نیست. همانها که اولین واکنششان به این پیروزی تاریخی این بود: «با عنایت به اینکه فدراسیون بوکس جمهوری اسلامی ایران در حوزه بانوان هیچگونه فعالیتی ندارد، لذا برگزاری مسابقات و تمرینات این رشته ورزشی در هر مکانی مربوط به این فدراسیون نیست و مسئولیت آن با برگزارکنندگان و یا شخص شرکتکننده خواهد بود.»
چنین بیانیههایی پیشتر هم سابقه داشته است؛ در سال ۱۳۹۵ دو ورزشکار زن و چهار مربی مرد که در مسابقات خارج از ایران حضور داشتند، در بازگشت به ایران احضار و تا انجام مراحل تحقیقات و بازپرسی، ممنوع از فعالیت و ممنوعالخروج شدند.
رئیس فدراسیون بدنسازی در این باره گفت: «فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام هیچ فعالیتی در بخش بانوان ندارد و اعتقاد داریم این ورزش مناسب بانوان نیست.» ناصر پورعلیفرد با اشاره به اینکه فدراسیون بدنسازی از حضور این افراد از طریق روابط عمومی مطلع شده گفت: «بار دیگر به تمام باشگاهها تذکر میدهم که شرکت بانوان در مسابقات بدنسازی و پرورش اندام یا تمرین کردن آنها زیر نظر مربیان مرد خلاف قانون است.»
اما فدراسیون بوکس، همانند دیگر فدراسیونهای ورزشی به دلیل فشار و الزامات قوانین بینالمللی، مدتی بود حرکت به سمت راهاندازی بوکس زنان را آغاز کرده بود. گرچه در فضایی که برای اجازه ورود زنان به استادیوم گامهای میلیمتری برداشته میشود، صدف خادم نمیتوانست سالهای بیشتری در انتظار چراغ سبز فدراسیون بوکس بماند، برای رسیدن به بزرگترین آرزوی زندگیاش که سالها در سختترین و تبعیضآمیزترین شرایط برای آن تلاش کرده بود. او پس از عبور از مانع خانواده و جامعه، نمیتوانست منتظر رفع مانع ساختاری نظام ورزشی بماند و یک تنه از آن عبور کرد.
اما ارزش کار صدف از این هم فراتر است؛ در جایی که زن ورزشکار ایرانی خارج از کشور برای کسب سهمیه شرکت در مسابقات سهگانه لندن به عنوان یک ایرانی را کسب کند، شرط جمهوری اسلامی برای حجاب اجباری را رعایت کرد (شیرین گرامی، مسابقات سهگانه لندن)، در شرایطی که شطرنجباز زن ایرانی از اجبار حجاب بر زنان ورزشکار خارجی دفاع کرد تا مبادا سهمیه میزبانی خود را از دست بدهند (مسابقات شطرنج سال ۱۳۹۵ تهران)، صدف راه دومی را انتخاب کرد و با تقبل هزینه سنگین تبعید از وطن، و دیگر تبعات آن، یک «نه» بزرگ گفت به سیستم سرکوبی که چهل سال است گلوی زنان ورزشکار را میفشارد و اجازه نفسی راحت به آنها نمیدهد.
صدف، ادامهدهنده راه زنان بدنسازی است که با وجود این که میدانستند نه دولت برای حق آنها ارزش قایل است و نه جامعه مردسالار، با هزینه خود به مسابقات بدنسازی رفتند و در بازگشت با زندان و بازجویی مواجه شدند. «صدف»ها میتوانند الهامبخش زنان ورزشکار بیشتری شوند تا دیگر پیروزی در میدان مبارزه، پاسخش داغ و درفش نباشد.