گفتوگوهای صلح با طالبان بایستی زیر نظر دولت کابل باشد
در ۱۸ سال گذشته، روزی نبوده است که مردم افغانستان با آرزوی آمدن صلح و امنیت سر بر بالین نگذاشته باشند. صلح و امنیتی که در پرتو آن، کرامت انسانی، حقوق شهروندی و دستاوردهای با خون بهدستآمده دموکراسی شامل حقوق زنان، انتخابات و احترام به قانون اساسی در آن منظور شده باشد.
منصوب شدن زلمی خلیلزاد- نماینده ویژه ترامپ- جهت پیشبردن گفتوگوهای صلح با طالبان و خروج نیروهای نظامی آمریکا از یکسو و تلاشهای سایر بازیگران منطقهای که خود را شامل گفتوگوهای ایالات متحده با طالبان نمیدیدند ازسوی دیگر، باعث شد تا این خوان گستردهشده به نام «صلح با طالبان» توجه بسیاری، از کشورهای همسایه و دور و نزدیک گرفته تا گروههای سیاسی و رقبای انتخاباتی را به خود جلب کند.
سودای ریاست جمهوری زلمی خلیلزاد، دوبار او را به کارزار ناموفق جلب حمایت گروههای سیاسی افغانستان در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ کشاند و اینک نیز بهنظر میرسد که چنانچه موفقیتی در گفتوگو با طالبان بهدست آورد، برایش دستمایه دیگری برای حضور در انتخابات سالهای آتی افغانستان شود.
در شرایطی که ازسوی دولت افغانستان و احزاب و گروههای مردمی، کسی در گفتوگوی ۶روزه خلیلزاد و طالبان در دوحه قطر حضور نداشت، آنچه که به سمع و نظر دولت اشرف غنی رسید، برای او و مردم آن کشور، تکاندهنده بود:
خروج نیروهای خارجی از افغانستان با جدول زمانبندی مشخص، نپذیرفتن قانون اساسی، درخواست انحلال ارتش و پارلمان این کشور و لغو انتخابات ریاست جمهوری که بناست تا در اوایل تابستان امسال برگزار شود.
موضوعاتی که حتی اگر شایعه باشد، رییس جمهوری غنی را چنان برآشفت که در یک گفتوگوی تلویزیونی بهصراحت گفت که تا جان در بدن دارد، اجازه انحلال ارتش و نهادهای حکومتی و دستاوردهای ملی را به هیچکس نخواهد داد.
گفتوگوها با طالبان، هنوز جزئیاتش برای مردم افغانستان مشخص نشده و بیش از آنکه تاثیرگذار باشد، موجب ایجاد دلنگرانی و خشم نهادهای مردمی و احزاب و گروههای سیاسی شده است. اما ازسوی دیگر، رقیبهای ایالات متحده نیز دست بهکار شده و اجلاس روسیه را با دعوت شماریاز چهرههای سیاسی و پرنفوذ ملی برای گفتوگوی رودررو با هیاتی از نمایندگی طالبان که از قطر به مسکو آمدند، ترتیب دادهاند.
جالب اینجاست که در هیچیک از این گفتوگوها نمایندگان رسمی دولت افغانستان دعوت نداشته است، چراکه طالبان این دولت و حکومت را بهرسمیت نمیشناسد و با فرافکنی و با شکل دادن گفتوگوهای جنبی، درپی تضعیف دولت است.
اما با توجه به شناختی که من از این کشور، مردم و چهرههای سیاسی آن دارم، درمجموع هیچکدام از این گفتوگوها در دوحه، مسکو و حتی جده و ابوظبی به نتیجه نخواهد رسید، مادامیکه دولت افغانستان شامل این گفتوگوها نباشد و بهصراحت بیشتر، تا هنگامی که پاکستان ابتکار عمل مستقیم را برای گفتوگوهای دوجانبه با دولت افغانستان بهدست نگیرد.
بدیهیترین موضوع، حضور طالبان در پاکستان و تجهیز و ساماندهی نیروهایش از داخل این کشور است، بنابراین تا زمانی که پاکستان بهطور مستقیم وارد این گفتوگوها با دولت مرکزی نشود، هیچکدام از این تلاشها به نتیجه نخواهد رسید و در حد تبلیغاتی برای این و آن خواهد ماند.
خلیلزاد پیش از این نیز در سال ۲۰۰۱، نماینده ویژه جورج بوش در افغانستان و مدتی هم بهعنوان سفیر این کشور تعیین شده بود و درعمل نتوانست بهعنوان نماینده آمریکا تاثیری در امنیت و ثبات افغانستان داشته باشد و اینک نیز صرفا درصدد مطرح کردن خویش و استفاده از فضایی است که ترامپ برای خروج نیروهای خود از منطقه بر آن تاکید میکند.
اما خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، با تایید و تصویب کنگره و سنای آمریکا امکانپذیر است و طالبان نه با خلیلزاد و ترامپ، بلکه با یک ملت، یک دموکراسی درحال رشد و مجاهدینی روبرو است که بهآسانی به صلحی موقت که حافظ منافع گروه و افرادی معدود باشد، تن نخواهند داد.
امروز اگر طالبان قطری تحت فشار بودهاند تا با گروههایی در دوحه و مسکو ملاقات کنند، فردا کشورهای دیگری نیز پول بیشتری به پاکستان میدهند تا آنها نیز سهمی دیگر ببرند و نشستی دیگر در جای دیگر شکل گیرد که درنهایت هیچکدام دوامدار و درجهت ایجاد صلحی پایدار نخواهد بود. در نهایت، این حضور سازمانملل و گفتوگوهایی منطقهای است که میتواند آمدن صلح در افغانستان را تضمین کند.