۸ توصیه برای داشتن فرزندان انعطافپذیر
هر چیزی میتواند برای کودکان دلخراش و ناخوشایند باشد. نان زیادی برشتهشده میتواند برایشان وحشتناک باشد یا وقتی در سر هم کردن قطعههای لگوی خود ناتوان میمانند، ممکن است بیقرار شوند. شما نمیتوانید این وضعیت را عوض کنید، اما میتوانید به فرزندتان آموزش دهید چگونه کنترل اوضاع را در دست بگیرد. بنابراین، در آینده، زمانیکه با مشکلات بزرگتری مواجه میشود، دقیقا میداند چطور با آنها برخورد کند و ناامید نشود. انعطافپذیری اکتسابی است. کودکان از موقعیتهایی که در آن قرار میگیرند میآموزند چطور استرس خود را مدیریت کنند، با شنیدن جواب رد سرخورده و ناامید نشوند، چرا که شکست بخش اجتنابناپذیری از زندگی است. اما دقیقا چگونه باید به آنها آموزش دهیم؟
۱. اجازه بدهید فرزندتان مبارزه کند
شما میتوانید مهارتهای انعطافپذیری را به فرزندانتان آموزش دهید، راهنماییشان کنید و در رویارویی با مشکلات به آنها فرصت بیشتری برای تمرین انعطافپذیری بدهید. نجات دادن فرزندتان از اینگونه شرایط بدترین کاری است که میتوانید انجام دهید. والدینی که به فرزندان خود میآموزند سختکوشی لازمه زندگیست و گاهی هم بسیار دشوار، فرزندان موفق و مقاومی خواهند داشت.
۲. به فرزندتان اجازه بدهید جواب رد شنیدن را تجربه کند
برای کودکان ضروریست یاد بگیرند چگونه با نه شنیدن کنار بیایند. اگر فرزندتان برای تیم والیبال مدرسه انتخاب نشده است، با زنگ زدن به مدرسه و صحبت با مربی تیم میتوانید موضوع را پیگیری کنید و احتمالا برای او جایی در تیم پیدا کنید. اما شکست میتواند فرصت مناسبی باشد برای آموختن درسی مهم. شکست آخر راه نیست، تو به اندازه کافی قوی هستی که موقعیت را کنترل کنی، و هنوز هم انتخابهای زیادی داری.
۳. هرگز به کودک خود به چشم قربانی نگاه نکنید
کودکان معمولا دیگران را مسئول اتفاقات ناخوشایند اطراف خود میدانند. مثلا زمانی که در درسها نمره قبولی نمیگیرند، معلمشان را مقصر میدانند که به آنها خوب درس نداده است. والدین هم معمولا کنار فرزندشان میایستند. باید بدانیم که حتی اگر معلم خوب نبوده، این نوع برخورد با مساله بسیار خطرناک است.
شما باید به فرزندان خود بگویید که زندگی همیشه عادلانه نیست، اما آنها به قدر کافی قوی هستند که با این بیعدالتی مقابله کنند. میل والدین به کنترل اوضاع، دفاع از فرزندان و کنار آنها ایستادن، فقط حس قربانی بودن را در بچهها تقویت میکند و باعث القا درماندگی میشود. پس به هر قیمتی شده با این غریزه خود مبارزه کنید.
۴. فرزند خود را در مقابله با مشکلاتش زیاد تنها نگذارید
کودکان نیاز به حمایت احساسی دارند. فقط گفتن «شجاع باش»، «فراموشش کن» یا «باهاش کنار بیا» میتواند برای کودک از لحاظ روحی سخت و سنگین باشد. با بچهها صحبت کنید، همدردی کنید، و به آنها اطمینان دهید که وضعیت را کاملا درک میکنید. یادتان باشد همیشه از خود بپرسید آیا به کودکتان ابزار و مهارتهای لازم برای تنها انجام دادن کارها را دادهاید؟
اگر هنوز این توانایی را ندارد، به او کمک کنید. اما مطمئن شوید که این مهارتها را به او میآموزید.
۵. به کودکتان کمک کنید یاد بگیرد چگونه احساسات خود را بیان کند
وقتی بچهها بتوانند از احساساتشان صحبت کنند، احتمال احساساتی برخورد کردنشان بسیار پایین میآید. مثلا وقتی میتواند بگوید عصبانی هستم، دیگر نیازی ندارد به شما لگد بزند تا عصبانیتش را نشان بدهد.
کودکانی که نتوانند احساسات خود را بهراحتی بیان کنند در آینده به بزرگسالانی تبدیل خواهند شد که نمیدانند چطور با عصبانیت و ناراحتی کنار بیایند.
۶. برای کودکتان وسایلی فراهم کنید که به آرام شدنش کمک کند
میتوانید چیزهایی مثل کتاب رنگآمیزی و خمیر بازی را در جعبهای قرار دهید و زمانیکه ناراحت است، به او یادآوری کنید از آن استفاده کند. فراموش نکنید که این فقط یک مثال است و برای هر کودک روش متفاوتی کارایی دارد. اما بهطور کلی این تکنیک به کودک کمک میکند یاد بگیرد چطور احساساتش را کنترل و آرامشش را حفظ کند.
۷. اشتباهاتتان را بپذیرید و خود را اصلاح کنید
وقتی اشتباهی مرتکب میشوید، فرصت مناسبی است که به فرزندتان روش برخورد و واکنش مناسب به خطا را نشان دهید. همه اشتباه میکنند. مهم این است که در مقابل کودکان مسئولیت اشتباهات خود را بپذیریم و مشکل را حل کنیم. این به کودکان نشان میدهد خطایی که مرتکب شدهاند هرقدر هم بزرگ باشد، اگر صادق باشند و برای اصلاحش تلاش کنند، اوضاع روبهراه خواهد شد.
۸. فراموش نکنید که اعتمادبهنفس کودک وابسته به میزان تلاشش است
تحقیقات نشان میدهد زمانیکه دخترها موفق میشوند، دلیل اصلی را تلاش آنها میدانیم، اما در مورد موفقیت پسرها باور ما این است که هوش و ذکاوتشان باعث موفقیتشان شده است. ربط دادن استعداد ذاتی کودک به نتیجه و موفقیت میتواند مشکلاتی طولانیمدت ایجاد کند. وقتی تمام تمرکزمان روی نتیجه باشد، کودکان تقلب میکنند تا نمره بالا بگیرند. آنها فکر میکنند مهمترین مساله نمره بالا گرفتن است و مهم نیست چطور آن را به دست میآورند. ما میخواهیم به کودکانمان بیاموزیم که مساله مهم صداقت، مهربانی و سختکوشی است.