سکس و احساس شرم
شرم گاهی رفتار ما را کنترل میکند و گاهی اوقات هم ما را از عوامل بیرونی و درونی محافظت کند، با این حال شرم نباید باعث انزجار از خود یا احساس گناه شود. این نکتهای است که مایا مزورت (Maïa Mazaurette) نویسنده و تحلیلگر روابط جنسی میگوید.
خجالت نمیکشی؟ این جملهای است که خیلیها بعد از اولین تجربه رابطه جنسی به خودشان میگویند. شرم به اشکال مختلف و متفاوت نمایان میشود: توهین به بدنمان، احساس گناه بهجای لذت، ترس از تمایل بیشتر به رابطه جنسی و تنبیهِ خود چون تصور میکنیم نباید این کار را انجام میدادیم.
این صدای درونی سبب میشود از خواستههای مشروعی مانند پذیرش رابطه جنسی، اعتمادبهنفس، آرامش و لذت بردن از فانتزیهای کوچک چشمپوشی کنیم. با این چشمپوشیها، از یک رابطه مجاز جنسی چیز زیادی باقی نمیماند، معاشقه به یک سری حرکات بدنی تقلیل پیدا میکند و تبدیل میشود به امری جزیی، یکطرفه، بدون جذابیت و از همه مهمتر تحمیلی و ناخواسته. در رابطهای اینچنینی و بدون عاطفه نمیتوان انتظار نتایج عاطفی درخشانی داشت.
تحمیلی و بدون جذابیت بودن رابطه جنسی معمولا در رابطه زن و مرد نادیده گرفته میشود، به این بهانه که فقط همجنسگراها باید برای پذیرش عمومی رابطهشان بجنگند و رابطه جنسی زن و مرد امری بدیهی است. بله، همجنسگراها مسائل خودشان را دارند. اما این دلیل نمیشود رابطه جنسی زن و مرد امری ساده و پیشپاافتاده باشد. در انتخاب میان سکس خشن و سکس عادی، بعضی آدمها احتیاج دارند از بندهایی که دور خود بستهاند بیرون بیایند، مقابل آینه بایستند و به خود بگویند من اجازه دارم که بخواهم به تخت بسته شوم و شلاق بخورم، حتی اگر هرگز در دنیای واقعی چنین کاری را انجام ندهند.
شرم بحثهای دیگری را هم پیش میکشد، از جمله این پرسش پیچیده، اما ممکن، چگونه میتوان گفت «نه»، هنگامیکه «بله» گفتن غیرممکن است؟ افتادن به دام خودسانسوری نیز از دیگر نتایج شرم است. ما ساکنان جهانی که در آن میلیاردها انسان همچنان درگیر سنتها مذاهباند میان عذاب وجدان، آداب مذهبی، کلیشهها و اسطورههای عاشقانه گیر افتادهایم. پدیدههای جدیدتری مانند پورنوگرافی نیز بر پیچیدگی روابط جنسی افزوده است.
تحقیقات روانکاوانه میگویند شخصی که تحت فشار ذهنی ناشی از احساسی مانند شرم است احتمال دارد تمایلات جنسیاش در یک رابطه را از دست بدهد.
اما چگونه باید با این مساله روبهرو شد؟
پیش از همه، باید بدانیم شرم و نهیب صدای درونی کاملا طبیعیاند. اما مهم آن است که صدای درون را بشناسیم و بتوانیم مهارش کنیم. باید بدانید هیچ چیز سزاوار آن نیست که شما را از لذتی که حقتان است محروم کند. یکی از روشها این است که ریشه اضطراب و شرم خود را بشناسید، آنها را بنویسید و تلاش کنید دلایلشان را پیدا کنید.
فرض کنید یکی از دوستانتان از فانتزیهای جنسیاش با شما حرف بزند، چه عکسالعملی نشان میدهید؟ احتمالا بامهربانی لبخند میزنید، نشان میدهید برایتان قابلدرک است یا شاید حتی خندهدار باشد. در رابطه جنسی با شریکتان، این شمایید که باید این فانتزیها را بدون شرم بسازید. بهجای خجالت کشیدن از داشتن فانتزیهایی که شاید عادی نباشند، سعی کنید روی بدن خود متمرکز شوید، شرم احساسی است خشن که میتواند تمام پیامهای فیزیکیای را که به بدن میرسد از بین ببرد، اما به یاد داشته باشید رابطه جنسی رابطهای است دوطرفه که هر عمل جنسی باید با رضایت کامل دو طرف انجام شود. خاطرجمع شوید آنچه بهعنوان فانتزی میخواهید یا از شما خواسته میشود با رضایت کامل باشد.
اما باز برگردیم به مساله شرم. پیش از اینکه عذاب وجدان بگیرید، به یاد داشته باشید شرم از رابطه جنسی مسالهای اخلاقی نیست. ما با این پتانسیل به دنیا آمدهایم که در مسائل مختلف درگیر اخلاقیات، آن هم از نوع غیرموجه، باشیم. شما در بسیاری از موارد میتوانید ریشه راحت نبودنتان را در احساس گناه پیدا کنید، سعی کنید بر آن غلبه کنید. با شریک خود درباره احساستان حرف بزنید، راجع به آن بخوانید و از تجربههای هزاران انسانی که در جهان با این مساله دستبهگریباناند استفاده کنید. همچنین از روانکاوها و کارشناسهای روابط جنسی کمک بگیرید.
با اینحال، به خاطر داشته باشید شرم همیشه هم بد نیست، شرم مانند رادار خلقوخوی ما عمل میکند. شرم در رابطه جنسی رفتارمان را کنترل و کمک میکند برده تمایلات جنسی خود نباشیم. اما بین شرم از خودمان و شرم از سکس یک قدم فاصله است و ما را در معرض تحقیر، انزجار و گاهی رفتار اشتباه قرار میدهد. از خودتان سوال کنید تا کی باید از خواستههایتان شرمسار باشید؟ شما بزرگسالاید و میتوانید اختیار کارها را در دست بگیرید.