ابهامات مرگ رفسنجانی
در سالمرگ اکبر هاشمی رفسنجانی سایه روشنهای ابهام بر سر این پرونده همچنان سایه افکنده است. مرگ هاشمی رفسنجانی فصل جدیدی در روابط قدرت در ایران را رقم زد و نهادهای قدرت محافظه کار که دو دهه بود برعلیه او و قدرتی که در سایه حضورش شکل گرفته بود فعالیت میکردند نفس راحتی کشیده و در صدد عملی ساختن رویاهای خود در تصاحب کامل بخشهای مختلف قدرت در آینده است.
با مصاحبه جدید فائزه رفسنجانی که موضوع عوامل مبهم در مرگ پدرش رابه طور سربسته مطرح کرده، در محافل خبری ایران دوباره ارزیابی و بازیابی مرگ رفسنجانی مورد توجه قرار گرفته است. دخترهاشمی رفسنجانی درلابلای اظهاراتش به گزارش شورای عالی امنیت ملی مبنی بر پیدا شدن مواد رادیواکتیو به مقدار ده برابر بیش از حد مجاز در بدن پدرش اشاره کرد. بنا به گفته پزشکان این مقدار افزایش رادیواکتیو در بدن طبیعی نیست. بنا به گفتهی فائزه هاشمی علت بالابودن میزان رادیواکتیو در بدن آیتالله هاشمی مشخص نیست.
علی مطهری نایب رئیس مجلس نیز با تایید این موضوع که در بدن آیتالله هاشمی رادیواکتیو پیدا شده، اظهار داشت بنا به پیگیریهای به عملآمده توسط وی، میزان رادیواکتیو پیدا شده در بدن آیتالله در حدی نبوده که موجب مرگ وی شده باشد. او اظهار داشت این موضوع را شخصا پیگیری کرده و با توجه به اینکه از طریق یکی از مقامات عالی کشور بیان شده باید به آن اعتماد کرد.
پیش از این نیز محمد هاشمی در اظهاراتی گفته بود علت ایست قلبی آیتالله هاشمی مشخص نیست و بر اساس گزارشهای پزشکی معلوم نشده که چرا آیتالله هاشمی به طور ناگهانی در استخر دچار ایست قلبی شده و گزارشی نیز توسط پزشکان صادر نشده است . لازم به ذکر است که هاله ابهام در مورد علت مرگ هاشمی رفسنجانی بر سر این موضوع قرار دارد و روز بروز احتمال اینکه وی با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته باشد افزایش یافته است .
اما چه دلایلی مقوم این اندیشه است که مرگ هاشمی میتواند طبیعی نباشد:
الف- ابهامات پزشکی و حفاظتی
یکی از مولفههایی که به این گمان دامن میزند مسایل مربوط به حوزه حفاظتی و پزشکی او میباشد از جنبه پزشکی، مساله عدم بیان دلایل ایست قلبی و نیز عدم کالبد شکافی و نیز صدور مجوز دفن وی توسط وزیر بهداشت که قاعدتا باید توسط پزشکان بیمارستان شهدای تجریش صادر می شد همچنان پرسش برانگیز است و به آن پاسخی داده نشده است. علاوه بر این پزشکانی که در بیمارستان تجریش برای نخستین بار وی را معاینه کردند هیچکدام بر خلاف موارد معمول مانند موقعیت پزشکی آیتالله کنی حاضر به انجام مصاحبه مطبوعاتی نشدند.
از جنبه حفاظتی نیز تیم محافظ وی با بیان اینکه وی در استخر برهنه شنا میکرده لذا دوربینها خاموش شده و کسی از محافظین نیز در استخر حضور نداشتهاند منطق قابل قبولی از جنبه حفاظتی ارائه نکردند. ضمن اینکه نزدیکان هاشمی برهنه شنا کردن او را دروغ مطلق میدانند. صادق خلخالی قاضی القضات آیتالله خمینی بعد از قتل مرحوم امیرعباس هویدا به دست هادی غفاری ضمن برشمردن دلائل بی اخلاقی و فساد هویدا گفت او شبها در سلول انفرادیاش در زندان برهنه به رختخواب میرود و همین امر نشانه فساد اوست . حالا نیز سرتیم حفاظتی هاشمی با ادعای برهنه شنا کردن او برای ضربه زدن به حیثیت وی ، کار خلخالی را به نوعی تکرار کرده است.
رفتارهای نهادهای قدرت نیز از انتظار مرگ وی حکایت میکند. حمله شبانه به دفتر آیتالله بلافاصله بعد از فوت وی و شکستن گاوصندوق او که حاوی وصیتنامه و خاطرات محرمانهاش بوده است، کاملا شک برانگیز است و برای نخستین بار چنین امری صورت میگیرد. هویداست که نهادهای امنیتی در یک هماهنگی و حرکت حساب شده این کار را انجام دادند و حراست مجمع نیز با این کار هماهنگ بوده است و میتواند بدین معنا بوده باشد که آنها از محتوای مطالب محرمانه یادداشتها، وصیتنامه وی و پروندههای درون گاو صندوق نگران بودهاند که بلافاصله پس از مرگش این اسناد را مصادره کردند. جدا از این دفتر کار فرزند وی یاسر و نیز مرتضی الویری که در مجمع تشخیص مصلحت کار میکردند پلمپ گردید و آنها نتوانستند به دفتر خود بازگردند.
ب- رفتار خانواده و ممنوع الخروجی آنها
رفتار خانواده رفسنجانی نیز در ملاقاتهای شخصی و تسلیت گفتنها در بازدید کنندگان این گمان را تقویت میکرد که هاشمی به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است. در عین حال محسن هاشمی سعی میکرد که بقیه را بخصوص فائزه و مادرش که افراد بی پروا و رادیکالتری در بیان عقایدشان هستند را کنترل کند. اما این سخنان بیش از یک یا دو جلسه خصوصی بود. اما یکی از مواردی که حدس و گمان در این باره را افزایش میداد ممنوع الخروج کردن فرزندان وخانواده نزدیک رفسنجانی است . هراس نهادها این بوده که خانواده رفسنجانی احتمالا اسنادی برای روز مبادا از کشور خارج کردهاند که بتوانند در موقع مقتضی برعلیه نهادهای قدرت و مخالفین خود استفاده کنند. لذا با ممنوع الخروجی آنها انتشار هر سندی بیمه میشود زیرا هر سندی که منتشر شود خانواده وی تحت فشار قرار خواهد گرفت و معلوم نیست که این رویه تا چه مدت ادامه داشته باشد.
ج- همزمانی مرگ رفسنجانی با نیاز به انجام تصمیم گیریهای حیاتی
اگر مرگ رفسنجانی به صورت طبیعی بوده باشد باید گفت که بخت و اقبال نهاد رهبری بسیار بلند بوده است. زیرا رفسنجانی از چند جنبه در موقعیت زمانی مرگش میتوانست مشکل زا باشد و مخل برنامههای دراز مدت آنها باشد و الهه مرگ گویی با خواستهای نهادهای قدرت هماهنگی کرده است. نخست ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که در اسفند ماه سال 1395 دوره آن به پایان میرسید. رهبر ایران بخاطر مواضع انتقادی هاشمی رفسنجانی تمایلی نداشت وی را به ریاست مجمع منصوب کند زیرا مشروعیت جدیدی به وی میبخشید و قدرتش را مورد تایید قرار میداد.
درعین حال عدم انتصاب وی نیز میتوانست منجر به خشم وی و واکنش گفتاری رفسنجانی شود که سینهاش مخزن اسرار نظام بود. با مرگ وی این معضل بدون مشکل حل شد.
مساله دوم موضوع انتخابات ریاست جمهوری 1396 بود نهادهای قدرت تصور می کردند با حجم نارضایتی هایی که وجود دارد با یک تبلیغات همه جانبه و نیز بسیج انتخاباتی می توانند روحانی را از کار بیندازند و در بدترین حالت حتی اگر روحانی هم رای بیاورد می توانند او را مدیریت کنند. دراین میان وجود هاشمی مشکلی اساسی بود زیرا با وجود او ممکن بود که نقشه آنها خنثی و یا بسیار پرهزینه شود. همچنان که در سال 92 حضور هاشمی و خاتمی در حمایت از روحانی نقش کلیدی در انتخاب وی داشت در عین حال مواضع انتقادی و حضور وی می توانست مانع بیشتری برای چرخش روحانی در قدرت شود و آنها به راحتی نتوانند اورا مدیریت کنند.
مساله سوم مجلس خبرگان رهبری و موضوع تعیین جانشین رهبری بود . برای این مهمترین موضوع که دغدغه رهبر نظام است ،هاشمی با آنکه نتوانسته بود در انتخابات مجلس خبرگان بخاطر رد صلاحیت گسترده آنگونه که می خواست یارگیری کند و نتوانست بیش از بیست و پنج نفر هوادار داشته باشد در عین حال او به لحاظ توان بازی سازیش میتوانست حتی خارج از صندلی ریاست مجلس خبرگان در مسیر تعیین جانشین نقش مهمی ایفا کند و در عین حال مخل پروژههای اعمال جانشینی افرادی از جمله فرزند آیتالله خامنهای سید مجتبی شود.
مساله چهارم موضوع دانشگاه آزاد بود. دانشگاه آزاد که بزرگترین دانشگاه خاورمیانه و یکی از دانشگاههای بزرگ جهان بخاطرمنابع مالی، گستردگی جغرافیایی و نیزتعداد دانشجویان محسوب میشود.
از لحاظ نهاد رهبری که مقوله بسط فرهنگ ولایتی در بین دانشجویان و روابط قدرت و کنترل افکار عمومی دانشگاه حائز اهمیت بسیاراست وجود دانشگاهی به بزرگی دانشگاه آزاد در دست هاشمی غیر قابل هضم بود رهبر ایران دانشگاه را ذخیره استراتژیک و نهایی نظام میداند و لذا احاطه ، کنترل و مدیریت آن همواره جزو اولویتهای سیاسی وی به شمارمی رود. هرچند در اواخر دوره احمدینژاد خیز ناقصی برای تصرف آن برداشته شد . اما هم با مخالفت احمدی نژاد و هم مقاومت هیات موسس و ورود رفسنجانی و طرح مساله وقف پروسه کنترل و تصرف کامل آن ناکام ماند وتنها به مدیریت سی ساله جاسبی پایان داده شد. بعد از سال 1392 و انتخاب روحانی و تغییرفرهاد دانشجو که مورد علاقه نهاد رهبری بود دوباره معضل دانشگاه آزاد برجسته شد . دانشگاه میتوانست محل حضور نیروهای هوادار نهاد رهبری در سمت استادی باشند و نیز امکانات مالی آن نیز در به خدمت گرفتن و استخدام افراد وفادار میتوانست نقش مهمی ایفا کند و از همه مهمتر با تغییر مدیریت گفتارهای سیاسی اصلاح طلبانه را میتوانستند در دانشگاه آزاد از دور خارج کنند. به هرحال دانشگاه آزاد برای نقشه رهبری آینده یکی از گرانبهاترین منابع اقتصادی و سیاسی بود که میتوانست در سازمان آینده قدرت و رهبری جدید نقش ایفا کند.
با مرگ هاشمی رفسنجانی همه این معضلات چهار گانه حل شد .
در مجموع میتوان گفت که رفتار حداقلی صدا وسیما در مورد مرگ وی و نیز ناخرسندی رهبری از رفسنجانی که حتی در مراسم تحلیف وزرا باعث شد روحانی از هراسش اسمی از هاشمی رفسنجانی نیاورد . نشانگر آن است که شکاف عمیقی میان رهبر و دوست پنجاه و پنج ساله اش ایجاد شده بود که حتی مرگ هم نتوانست آن را التیام بخشد. به هرحال به هر دلیلی که هاشمی رفسنجانی از دنیا رفته باشد یکی از مهمترین موانع نقشه راه برای تعیین جانشین بعدی که دغدغه اصلی آیتاالله خامنهای است از میان برداشته شد . حال باید دید که پروژه در غیاب رفسنجانی چگونه کلید نهایی شدنش زده میشود چه بدون هاشمی نیز فضای عمومی کشور به شدت با طرح وراثت رهبری و نشاندن سید مجتبی در جایگاه پدرش مخالف است .