احمدی نژاد و مدیریت اقتصادیش
محمود احمدی نژاد در جلسهای که چند روز پیش با حضور وکلای دادگستری برای بررسی کیفرخواست صادره برای حمید بقایی معاون اجرایی دولت دهم برگزار شد، حضور بهم رساند و توضیحاتی را در دفاع از معاونش در خصوص اتهام اختلاس ۱۶ میلیاردی مربوط به دانشگاه ایرانیان ارائه داد.
وی گفت که به عنوان رییسجمهور ایران در زمانی که در پاستور حضور داشتم تصمیم به اختصاص مبلغی برای دانشگاه ایرانیان گرفتم و طبق قانون من به عنوان رییس دولت در آخرین روز حضورم میتوانستم این کار و هر کار دیگری را انجام بدهم ولی چون میدانستیم که این موضوع به دلیل انجام در روز آخر حضورم در دولت انجام شده، جنجال به پا میکند، آن میزان وجوهات را باز گرداندیم.
واریز پول به حساب دانشگاه ایرانیان در روز آخر ریاست جمهوری احمدی نژاد از موارد کوچک تخلفات و بی انضباطی مالی دولت احمدی نژاد به شمار می رود. نحوه بیان و رویکرد احمدی نژاد در مورد این مساله نشاندهنده آن است که چگونه وی و تیمش طی هشت سال اموال مردم را به راحتی در راه هدفهای سیاسی ونیز شبکه های مرتبط به خود و نهادهای قدرت هزینه می کرده اند.
اما باید دید که احمدی نژاد در زمانی که قدرت را در دست داشته چگونه با منابع مالی کشور برخورد می کرد و خود را در چه جایگاهی می دید و چه کاربرد سیاسی برای او داشت:
الف - دولت خود مختار و محبوب رهبر
احمدی نژاد فکر می کرد که او نخستین رییس جمهوری بوده که رهبر و نهادهای قدرت از حضورش احساس خوشحالی و آرامش می کردند و برخلاف دولتهای قبل او را از خود می دانستند، زیرا تمام دستورات را برای آنها انجام می داد.
رهبر ایران چند بار تاکید کرده بود که وقتی در دولت قبل دولتمردان به سفر خارج می رفتند من دغدغه این را داشتم که عزت انقلاب در گفت وگوها رعایت نشود اما در دولت جدید (احمدی نژاد) چنین دغدغه ای ندارم . این نوع نگاه و تمجیدهایی که صورت می گرفت به دولت احمدی نژاد اعتماد به نفس خاصی بخشیده بود که فکر می کرد می تواند بدون رعایت پروسه های قانونی و بوروکراتیک هر کاری را انجام دهد و به همین دلیل نیز دیوان محاسبات چند سال آخر دولت احمدی نژاد را با تخلفات مالی میلیارد دلاری به ثبت رسانده است.
او با انحلال سازمان برنامه و بودجه با دست بازتری در مورد مسایل مالی بی انضباطی هایش را پیش می برد. او با انتصاب مستقیم روسای بانک ها از جمله خاوری (که پس از بازنشستگی و اقامت در کانادا در سال ۸۸ و پس از سفر مشایی به کانادا به ایران آمد و با مصوبه هیات دولت به ریاست بانک ملی منصوب شد) دستورات مالی به آنها می داد و از آنها می خواست که آن را اجرا کنند.
در مصاحبه اخیرش نیز او به این موضوع اشاره کرد که هر اختیاری داشته که بتواند هرکاری را انجام دهد و گفته چون جنجال بپا کردند پول را بازگردانده است و معتقد است که کار خلافی نبوده است. این نگاه که او اختیار تام داشته که هر دستوری برای استفاده از منابع عمومی برای هرکسی می توانسته صادر کند مبنای خطرناکی گردید که منجر به بالاترین بی انضباطی و سواستفاده مالی در تاریخ ایران شد.
ب- توجیه ایدئولوژیک از دولت
احمدی نژاد تصورش از دولت خودش آن بود که دولتی است متعلق به امام زمان. وقتی که یارانه پرداخت می کرد می گفت این از خزانه امام زمان پرداخت می شود. او مدعی بود چون همه اقداماتش در جهت ظهورامام زمان است، بنابراین اقدامات مالی او بدون اشکال است. او می گفت که امام زمان حاضر است و بر کلیه امور جاری نظارت دارد و لذا خودش تخلفات را تصحیح می کند و او نباید به جایی بجز به امام زمان پاسخگو باشد.
ج- جمع آوری مدرک
یکی از روش هایی که احمدی نژاد به توصییه مشایی و بقایی به خاطر سوابق اطلاعاتیشان انجام می داد، آن بود که خودش به افراد ذی نفوذ و قدرتمند و یا فرزندانشان پیشنهاد اعطا کمک های مالی و یا امتیازهای اقتصادی ویژه می داد و سپس مدارک آنها را جمع آوری می کرد تا بدینوسیله دستان گروه مهمی از افراد ذی نفوذ درسیستم را زیر ساطور اطلاعاتی خود قرار دهد. قطعا فیلمی که از فاضل لاریجانی و بابک زنجانی در دفتر کار مرتضوی گرفته شده بود تنها فیلمی نیست که آنها در اختیار دارند . او همپچنین در مورد پرداخت منابع مالی به شبکه نهاد و بیت رهبری در۶ سال اول اقداماتی انجام داده است که آنها را به عنوان سند سلامتی خود استفاده می کند.
د- توسعه شبکه هواداران
احمدی نژاد از زمانی که شهردار تهران بود گروه ها و شبکه هایی را در تهران و شهرستان ها هدف کار سیاسی خود قرار داده بود و سعی می کرد با ایجاد ارتباط نزدیک، آنها را تطمیع و نزدیک به خود قرار دهد. او همچنین از افرادی که از این طریق شبکه های حامی وی را سازماندهی و بسیج می کردند حمایت مالی می کرد. این شبکه ها در زمان انتخابات، کار شکنی علیه مخالفین وی و بسیج سیاسی می توانست کارایی داشته باشد. هرچند که بخش وسیعی از این شبکه ها با روی گرداندن رهبر از وی و نیز افزایش هزینه های حمایت از احمدی نژاد از او جدا شدند اما بخش کوچک تری از این شبکه ها علیرغم زیر ضربه قرار گرفتن اطلاعاتی همچنان بعد از سال ۹۱ برای وی فعال باقی مانده است.
ه- جذب حمایت مردم با توزیع منابع مالی مستقیم
احمدی نژاد با روش پاسخگویی مستقیم به نامه های مردم همراه با پرداخت پول که از پنچاه هزار تومان تا پانصد هزار تومان بالغ می شد، به حدود پانزده میلیون نامه پاسخ داده شده در میان مردم شهرهای کوچک و طبقات محروم سعی می کرد نفوذ پیدا کند و خاطره رییس جمهوری که نقش توزیع کننده مستقیم ثروت را برای آنها به عهده گرفته را در اذهان زنده نگه دارد.
در مجموع دولت احمدی نژاد با سوء مدیریت در اداره منابع مالی کشور، در یکی از حساس ترین شرایط تاریخی ایران ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره اقتصاد کشور وارد کرد که هنوز هم دولت روحانی جرات نکرده همه ابعادش را برای افکار عمومی آشکار سازد. او به این ترتیب اخلاق و اقتصاد را با حمایت نهادهای حامی اش به قربانگاه برد که احیا آنها با دشواری ها و چالش های فراوانی روبرو است.