اشتباه محاسباتی بارزانی و سقوط رویاها
بالاخره مسعود بارزانی بعد از 12 سال در دست داشتن سکان رهبری اقلیم کردستان درست در موقعی که فکر میکرد امکان تحقق سیاسی رویای دیرینه استقلال کردستان فراهم آمده است با اشتباه محاسباتی که در انجام همهپرسی استقلال انجام داد،هم در تحقق رویایش ناکام ماند و هم یک سوم از قلمروی سرزمینی و نیز منابع اقتصادی اقلیم کردستان را از دست داد و لذا بر اثر فشار فضای سیاسی، اجتماعی و برای خروج از بن بستی که با آن مواجه شده بود، طی بیانیهای از رهبری اقلیم کردستان کناره گرفت.هنوز از رایزنی ها و مذاکرات پشت پردهای که مسعود بارزانی انجام داده و محاسبات و پیشبینیهایی که برطبق آنها به تصمیمگیریش در برگزاری رفراندوم منجر شده است اطلاع چندانی در دست نیست، ولی حاصل کار شکست سنگینی در کارنامه سیاسی وی بر جای گذارد. در بیانیهای که خودش منتشر ساخته است شکست طرحش را محصول خیانت جناحی از کردهای محافظ کرکوک و نیز حمایت امریکا از ارتش عراق در حمله به کرکوک و نیز خویشتنداری پیشمرگههای کرد برای اجتناب از بروز خونریزی و خشونت بر میشمرد.
سابقه تاریخی
تجربه تاریخی مسعود بارزانی هم به نوعی تکرار کمرنگتر وضعیتی است که پدرش با آن روبرو شد. در در دوران شاه و به ابتکار شاه، جبهه سیاسی متشکل از ایران،آمریکا و اسراییل برای حمایت از جنبش کردها به رهبری ملا مصطفی بارزانی برای مقابله با رژیم بعث عراق تشکیل شد. انگلستان حاضر نشد در این امر مشارکت کند . با حمایت مالی و لجستیک آن سه کشور جبهه نبرد کردها به رهبری ملا مصطفی بارزانی علیه رژیم بعثی عراق در حال پیشروی بود که هنری کیسبنجر به نمایندگی ازسوی آمریکا، خواستار توقف عملیات شد و تاکید کرد که ما قصد سرنگونی رژیم بعث را نداریم بلکه میخواهیم آنها را تحت فشار قرار دهیم و از صدام امتیاز بگیریم که با این رها کردن و توقف عملیات حمایتی کردها سرکوب شدید شدند و مصطفی بارزانی نیز به ایران تبعید شد. اکنون نیز بار دیگر از مواضع بارزانی مشخص است که او علائمی از حمایت جناحهایی در درون آمریکا دریافت کرده بوده به همین خاطر فکر میکرد امریکا حداقل در این منازعه بی طرف بماند. ولی اکنون میگوید نیروهای عراقی با تانکهای امریکایی به کرکوک حمله کردند و تظاهراتی نیز که برای نخستین بار هفته گذشته در مقابل کنسولگری آمریکا در اربیل و در مخالفت با آمریکا انجام گرفت از این سرخوردگی ناشی میشود. اما سوال اساسی این است که به چه دلایلی طرح استقلال کردستان با شکست روبرو شد؟
الف- مخالفت رسمی قدرتهای بزرگ
برگزاری رفراندوم اعلام استقلال برای کردستان برای آنکه در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شود نیازمند آن بود که حداقل یکی از قدرتهای بزرگ از آن حمایت کند .کردها از سال 1992 و بعد از حمله اول امریکا به عراق در جنگ آزادسازی کویت همواره مورد حمایت مستقیم آمریکا قرار داشتند و جزو متحدین منطقهای امریکا محسوب میشدند.اما در موضوع رفراندوم استقلال ،آمریکا موضع رسمی مخالفت گرفت و برخی تصور میکردند که با توجه به حمایت سنگین اسراییل از این طرح و برخی سناتورهای برجسته سنای آمریکا، حداقل به طور غیر علنی چراغ سبز به بارزانی داده است. اما در عمل از فحوای کلام بارزانی چنین بر میآید که آمریکا در معاملهای که محتوای آن مشخص نیست با دولت عراق دست به معامله زده و در باز پسگیری کرکوک اجازه داده که از سلاحهای ساخت این کشور استفاده شود. امریکا به خاطر مساله داعش معتقد بود این امر جبهه نبرد علیه داعش را تضعیف میکند و از سوی دیگر قدرتهای اروپایی هم مایل نبودند بحران جدید و خشونتباری ایجاد شود که منجر به بی ثباتی و تولید موج نویی از پناهندگی شود . بنابراین یکی از نقاط ضعف این طرح آن بود که نتوانسته بود نظر هیچ یک از قدرتهای بزرگ را جلب کند.
ب- مخالفت تمام کشورهای همسایه منطقه
عامل دیگری که نافرجامی رفراندوم نقش کلیدی بازی کرد، مخالفت کلیه همسایههای عراق با این طرح بود. اردن ،ترکیه عربستان ،سوریه و ایران همصدا باهم اعلام رفراندوم را رد کردند. ایران وعربستان که قطع روابط دیپلماتیک هستند و درحال منازعات نیابتی در سوریه و یمن میباشند هر دو با این کارمخالفت کردند. عربستان بخاطر روابط دوستانهای که با کردها داشت بافرستادن یکی از وزرایش دوستانه از بارزانی خواست که رفراندوم را به تعویق بیاندازد ولی بارزانی نپذیرفت و همین سبب حمایت عربستان از دولت عراق در این موضوع شد و این امر کاتالیزوری شد که در بهبود روابط دو کشور بعد از سفر العبادی به عربستان بعد ازحل مساله کردستان نقش ایفا کرد . ترکیه هم که به دلایل اقتصادی در مورد معاملات نفتی روابط نزدیکی با اقلیم کردستان داشت و شاهرگ حیات اقتصادی کردستان را بخاطر محل عبور لولههای نفت در دست داشت، بخاطر افزایش تخاصمات با کردها در ترکیه و نیز هراس از گسترش قدرت کردهای سوریه کاملاموضع خصمانهای در این باره گرفت. ایران هم که مشخص بود سر سختترین همسایه در مخالفت با این رفراندوم بود چه به دلیل مساله کردها در داخل ایران و چه بخاطر نفوذی که در ساختار سیاسی عراق در جستجویش هستند .هیچ دولتی نمی تواند در کردستان عراق شکل بگیردکه با همسایههایش در حال منازعه باشد، زیرا این وضعیت امکان استقلال را بسیار دشوار میکند و هزینه دفاعی و اقتصادی پروژه را افزایش میداد به گونهای که تحقق آن را غیرممکن میساخت .
ج- مخالفت شدید دولت مرکزی
دولت العبادی نیز که تازه از پاکسازی مناطق تحت تصرف داعش رهایی یافته بود و با توجه به مخالفتهایی که در همسایگان عراق سراغ داشت سعی کرد از انسجام ارتشی که برای مقابله با داعش ایجادشده بود و نیز از بسیج نیروهای حشد الشعبی در این موضوع استفاده کند و مناطقی را که در سال 2014 بعد از حمله داعش به عراق به کنترل نیروهای کرد در آمده بود را رها سازد . او در این میان چراغ سبز آمریکا را هم اخذ کرد و با توجه به تبانی که با بخشی از نیروهای کرد شده بود همانگونه که داعش موصل را فتح کرد نیروهای عراقی نیز بدون هیچ درگیری و مقاومت عمدهای مناطق تحت کنترل کردها را در اختیار گرفتند .
علاوه براین دولت عراق از همه کشورها خواست که ارتباط هوایی و زمینی خود را با کردستان عراق قطع کنند و عملا کردستان عراق را در محاصره و ایزوله قرار داد . این وضعیت نیز برای کردستان عراق که محتاج سرمایه گذاری خارجی و رونق اقتصادی و نیز ارتباط هوایی با دیگر کشورهاست کار بسیار دشوار و پرهزینه ساخت .
د- اختلاف نظر در اقلیم کردستان
در اقلیم کردستان هنگامی که جلال طالبانی حضور سیاسی داشت، بخاطر پختگی و نفوذی که داشت از ایجاد تفرقه در کردستان جلوگیری میکرد و به عنوان متوازن کننده عمل میکرد. اما با خروج او از صحنه و عدم انسجام در جبهه میهنی کردستان عراق ،سطح شکاف میان سلیمانیه و اربیل و بارزانی افزایش یافت . مسایل مربوط به نحوه تقسیم منابع مالی ناشی از درآمدهای نفتی از جمله این موضوعات بود. بخاطر همین هم برخلاف دیگر شهرهای کردستان در موقع رفراندوم به گزارش خبرنگاران خارجی شور و رغبت زیادی مانند اربیل برای انجام رفراندوم در سلیمانیه حاکم نبود . همین اختلافها زمینههای نفوذ گسترده ایران را در جبهه میهنی کردستان فراهم آورد. ایران سعی کرد با تهدید بارزانی و تطمیع جناحهای کرد جبهه میهنی کردستان عراق ،در مخالفت با رفراندوم عمل کند . واگذاری مناطق و عقب نشینی بدون هزینه کردها از کرکوک نتیجه چنین تطمیعی بود که بارزانی از آن به عنوان خیانت نام میبرد و این نشان داد بدون انسجام درونی چنین پروژه سیاسیی نمی تواند محقق شود .
در نهایت میتوان گفت که بارزانی با نادیده گرفتن همه مشاورههای دیپلماتیک در به تعویق انداختن رفراندوم استقلال و اشتباه محاسباتی ،اقدام سیاسی با ریسک بالایی را انجام داد که در نهایت باعث واگذاری یک سوم خاک اقلیم و از دست دادن منابع مهم نفتی و درآمدی کردستان عراق شد.کردستان اکنون با یک بدهی یازده میلیارد دلاری روبروست مضافا بر اینکه اکنون ریسک سرمایهگذاری در آنجا به شدت افزایش یافته است و دست اقلیم در مذاکرات با دولت عراق نیز در مقایسه با گذشته تضعیف شده است .کردها بدون وحدت و حل درونی اختلافاتشان نمیتوانند به رویای شکوفایی کردستان عراق باز گردند. اکنون در زمانه سقوط رویایشان،ر اه دشواری پیش روی آنها قرار گرفته است که به قول خود بارزانی ، فقط کوهها تنها یاور کردستان باقی ماندهاند.