انتخاب روحانی و چالشهای پیش روی او
روحانی با نزدیک به ۲۴ میلیون رأی، رئیسجمهوری ایران شد. آرایی که او بهدست آورده ناشی از سوار شدن بر روی موج نارضایتی جامعه در حوزههای مختلف بود. روحانی با نقد مستقیم وغیرمستقیم رهبر و نهادهای قدرت مانند قوه قضائیه و سپاه پاسداران ، بازی با کارت جنبش سبز و استفاده از نیروی جوان هوادار آنها، بازی با کارت نفوذ ومحبوبیت محمد خاتمی و ترسیم تصویر هراسناک از حضور رییسی در قدرت توانست در بسیج انتخاباتی خود پیروز شود. اکنون در وضعیت کنونی، چالشهای جدیدی پیش روی روحانی قرارگرفته است.
چالش نخست، مدیریت واکنش نهادهای قدرت نسبتبه انتقادات وشعارهایی است که روحانی در طول انتخابات داده است . نهادها سعی کردند واکنش تندی نسبتبه انتقادات روحانی در طول انتخابات نشان ندهند تا از جنبه تبلیغاتی به نفع او تمام نشود . اکنون باید دید چه واکنشهایی در روزهای آینده انجام خواهند داد و توان روحانی در مدیریت این واکنشها چگونه خواهد بود .
چالش دوم، پاسخ به خواستههای هواداران است. روحانی با شعارهای رادیکال توانست آرای خاکستری جامعه را جذب کند . اکنون باید دید در عمل چقدر روحانی میتواند به خواستههای آنها که طیف متنوعی از خواستهها را در حوزه سیاست و فرهنگ و اجتماع در برمیگیرد، پاسخ دهد . پاسخهای نامناسب به این خواستهها میتواند سرخوردگی شدیدی در هوادارانش ایجاد کند و واکنش سریع آنها رابه همراه داشته باشد و اگر روحانی حمایت هوادارانش را از دست بدهد، راحتتر زیر ضرب جریانات مخالف خود قرار خواهد گرفت .
چالش سوم درحوزه روابط بین الملل است.هرچند پیروزی پرقدرت روحانی موقعیت بهتری به تصویر ایران در صحنه بینالملل می دهد، اما چالشهای پیش رو با دولت دونالد ترامپ و سیاستهای پیشبینی نشدهاش و نیز رقابتهای منطقهای ایران با عربستان در یمن و سوریه میتواند موقعیتهای شکننده کنونی را به سرعت تغییر دهد . دولت روحانی باید بتواند اجماع قدرتمندتری در درون ساختار قدرت شکل دهد تا بتواند وارد تعامل مثبت با عربستان و امریکا شود وگرنه افزایش تنش با این دو کشور میتواند دولت را با بحرانهای جدیدی روبرو و مسأله تحریمها را نیز دوباره احیا کند ومانع از سرمایهگذاری خارجی در ایران شود که دولت برای احیاء تولید و اشتغال بدان سخت محتاج است .