انتشار رازهای جانشینی 68 و پایان رویای رهبری مجتبی خامنه ای
با انتشار فیلم جلسه محرمانه مجلس خبرگان برای جانشینی آیت الله خمینی که بازگشایی جعبه سیاه جلسه مجلس خبرگان 14 خرداد 1368 بود- آن هم چند روز بعد از آرام شدن خیابانها – بار دیگر فضای سیاسی ایران را وارد گفتگوها و مجادلات جدیدی کرد که حدس و گمان در مورد جناحی که به انتشار این فیلم ها دست زده و نیز تبعات آن در مورد آینده جانشینی خامنه ای بخشی از این مجادلادت است.
این فیلم نشان میدهد آیتالله خامنهای با انتخاب خود به عنوان رهبری مخالف است و به نقدی که قبلا مننتقدان خامنه ای به عدم صلاحیتش مطرح کرده بودند، جامه تایید نشاند و بالطبع چالشهای جدیدی درباره موقعییت رهبریش ایجاد شد .
در این فیلم آیتالله خامنهای خطاب به مجلس خبرگان میگوید که باید خون گریست به حال جامعه اسلامی که حتی احتمال رهبر شدن کسی مثل من در آن مطرح بشود آیتالله خامنهای در جلسه غیرعلنی میگوید انتصاب او به رهبری اشکال فنی و اشکال اساسی دارد و رهبری او رهبری صوری خواهد بود، نه رهبری واقعی. او تاکید میکند که وی نه از لحاظ قانون اساسی، نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان حرفش حجت حرف رهبر را ندارد.
در این فیلم نشان داده میشود که آیتالله خامنهای به رهبری موقت تا زمان برگزاری رفراندوم بازنگری در قانون اساسی انتخاب شده است. در حالی که انتخاب موقت وی در هیچ یک از بیانیههای رسمی مجلس خبرگان در خصوص انتخاب رهبری بازتاب نیافته است.
الف - موافقان ومخالفان
اگرچه عدهای انتشار این ویدئو را وهن آقای خامنهای و همچنین رفسنجانی میدانند اما برخی تحلیلگران نیز معتقدند که انتشار این فیلم برخلاف تصور، نه تنها وهن رهبری نیست بلکه گواهی است بر شجاعت و صراحت در گفتار و اعتقاد آقای خامنهای به جایگاه فقهی و اجتهادی ولی فقیه.
عطاء الله مهاجرانی وزیر سابق ارشاد ایران که در حوادث سال 88 ابتدا رهبری اقای خامنه ای را زیر علامت سوال قرار داده بود و بعدا موضع خود را تصحیح کرد در مطلبی به دفاع از رهبری پرداخت و نه تنها آن را نقطه ضعف ندانست که آن را نشانه برجستگی و قوت خامنه ای دانست. او می گوید که صمیمیت و برافروختگی که در سیما و سخن و حرکات آیت الله خامنه ای در این فیلم دیده می شود، تمامی نشانه های توانایی کسی است که بر خود پیروز شده است، نه نشانه ضعف و ناتوانی او. همچنین تاکید می کند که خردمندان و نکته بینان می دانند و می فهمند که این فیلم نشانی از صداقت و صمیمیت درخشانی را به همراه دارد. عالیترین سمت کشور را به کسی پیشنهاد می کنند و او با برافروختگی پای بر نفس خود می گذارد و نمی پذیرد.
اما مخالفان از جنبه حقوقی و شرعی این اقدام را زیر سوال می برند. مخالفین در این زمینه معتقدند که در هنگام پذیرش چون تغییرات قانون اساسی به تصویب نرسیده بود این کار فقط با انتخاب یک مرجع تقلید و یا شورای رهبری قانونی بوده است و اصولا در قانون اساسی نشانی از مسئله انتخاب موقت وجود ندارد . آنها همچنین از لحاظ فقهی رفتار رهبر ایران را مورد سوال قرار می دهند که کسی که خود معترف به عدم دانش فقهی برای استباط است ظرف دوماه چگونه توانسته به مقام فقاهت برسد و چهار سال بعد هم اعلام مرجعییت کند .
به هرحال بدیهی است تصویری که روحانیت برای ولایت خامنه ای ترسیم می کنند و آن را به خداوند نسبت می دهند و اطاعت از وی را به اطاعت از پیامبر تشبیه می کنند خدشه دار می شود زیرا مشخص است که برای تعیین رهبری از تدلیس و فریب های سیاسی استفاده شده که سیستم های سیاسی مردم فریب از آنها استفاده می کنند و لذا خدا در این جا صرفا پوششی برای فریب افکار عمومی است.
ب-عامل انتشار
در مورد عامل انتشار این ویدئوها حدس و گمان های زیادی مطرح شده است. عده ای حتی خود نهاد رهبری را عامل انتشار می دانند و می گویند که با انتشار این فیلم رهبر ایران خواسته نشان بدهد که خودش تمایلی برای قدرت گرفتن نداشته است و اصرار دیگران باعث شده که او به این کار مبادرت ورزد. عده ای نیز گروه رفسنجانی و روحانی را عامل انتشار می دانند که با این کار خواسته اند رهبری خامنه ای را زیر علامت سوال ببرند و حد مداخله او را نیز در امور کشور مورد انتقاد قرار دهند. اما بسیاری از ناظران در ایران معتقدند که تیم احمدی نژاد بیش از همه از انتشار این فیلم سود می برد. زیرا با توجه به سخنان صریح ماه گذشته خامنه ای در نقد احمدی نژاد و نیز خبرهای غیر رسمی در مورد منع مسافرت وی به شیراز و نیز اتهام صریح سردار جعفری به وی در مورد براه انداختن تظاهرات مشهد برای پیشگیری از هجوم مجدد به آنها و نیز ضربه زدن به تیم رفسنجانی و روحانی به انتشار این فیلم اقدام کرده اند و با این کار عملا ضربه سنگینی را به اقتدار و موقعییت رهبر وارد کرده اند. احمدی نژاد در آخرین مسافرتش به بوشهر با پرسش هایی در مورد انتقادات رهبر ایران از نوع سخنان وی که باعث دودستگی می شود روبرو شد. وی درباره دلیل گوش نکردن به توصیههای آیتالله خامنهای گفت که خود رهبر ایران هم گفته که به او انتقاد کنند و آشکار کردن اشتباهات و آسیبها را کمک به رهبری دانست. احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارد حق با رهبری است گفت: اگر رهبری یک موقع یک نظری داشت و شما نظر دیگری داشتی باید بمیری؟ باید نظرت را بگویی.
به هرحال احمدی نژاد در نامه ای که به رهبر ایران نوشته بود به وی هشدار داده بود که اوضاع نارضایتی ها به گونه ای است که می تواند به سرعت تبدیل به خطری برای نظام مبدل گردد و گفته بود که اعتماد مردم به مسئولین قوه مجریه در کمترین حد خود قرار گرفته است.
انتشار این فیلم همچنین دربزرگداشت سالروز درگذشت هاشمی رفسنجانی، شخصیت وی را مورد علامت سوال قرار داده است و مشخص است که خصومت احمدی نژاد با رفسنجانی و روحانی بسیار آشکار و بیش از همه است. به هرحال هر کس که این اقدام را انجام داده باشد تیم احمدی نژاد بیش از همه از این جریان سود می برد.
ج- تبعات
اما مهمترین تبعات انتشار این فیلم این خواهد بود که پرونده مجتبی خامنه ای برای رهبری آینده با مانع جدی روبروخواهد شد. اکنون کاریزما و اقتدارسیاسی خامنه ای هم از سوی تظاهر کنند گان در تظاهرات اخیر با چالش جدی مواجه شده و هم با انتشار این فیلم موقعییت معنوی ومذهبی وی در افکار عمومی جامعه برای جا انداختن و توصیه به جانشینی آینده با چالش جدی روبرو شده است.
انتشار این فیلم که همراه با ناآرامی های خیابانی بوده است سیستم را با پرسشهای سیاسی در مورد موقعییت خامنه ای و نحوه انتخابش به رهبری در 28 سال پیش ایجاد کرده است. آن هم در زمانی که بیش از همیشه بی اعتمادی و نارضایتی نسبت به رهبری وی در جامعه وجود دارد .
از تبعات دیگر انتشار این فیلم این خواهد بود که همزمانی با تظاهراتی که خامنه ای را مورد نفی قرار داده می تواند نیروی نظامی سپاه را به این خیال بیاندازد که حکومت روحانیت فاقد توانایی و سازماندهی است و روش های غیر منضبط روحانیون باعث می شود که اقتدار قدرت مرکزی به چالش کشیده شود و تهدیدات بیشتری را متوجه دولت کند و لذا ممکن است و فکر کنند که قدرت روحانیت به ضرر مصالح و امنیت کشور است و در وهله نخست به سمت قبضه غیر رسمی قدرت پیش بروند و در نهایت خود بخواهند رهبری را مستقیما در دست بگیرند .
از دیگر تبعات شرایط جدید این است که اکنون پرونده همه جانشین های اصولگرا بسته شده است و معرفی هر کدام از آنها با واکنش های جدی در خیابان روبرو خواهند شد. در چنین وضعیتی شاید رهبری شورایی تنها راهی باشد که نطام بتواند توان و اقتدار خود را حفظ کند . لذا برای تحقق چنین امری رهبر فعلی ایران باید مانند ماه های آخر حیات آیت الله خمینی دستور به بازنگری قانون اساسی دهد که امکان رهبری شورایی را نیز فراهم آورد.
نتیجه گیری
در مجموع می توان گفت تاثیر بزرگ انتشار این فیلم که در فضای مجازی و افکار عمومی بسرعت تکثیر شد و بلافاصله پس از اعتراضات ده روزه خیابانی بود، بیش از همه مسئله جانشیتی آینده خامنه ای به ویژه رویای رهبری مجتبی خامنه ای را به خاک سپرد. اکنون باید دید که خامنه ای و نهادهای قدرت چه طرحی را برای خروج از این وضعیت و انتخاب جانشینی بر خواهند گزید زیرا همه کاندیداها مانند هاشمی شاهرودی و رییسی و لاریجانی از مدار خارج شده اند و از لحاظ اجتماعی بشدت نامقبولند و خیابانها اجازه چنین ریسکی به انها نمی دهد. آیا به رهبری کاملا مسن رضایت خواهند داد که جناح های دیگر هم پذیرا شوند یا به بازنگری قانون اساسی و رهبری شورایی نوینی تن در خواهند داد، یا با روحانی به مصالحه خواهند رسید که بعید است سپاه پذیرا شود و یا سپاه با طرح های خود از جمله رهبری مجتبی خامنه ای را با هر هزینه ای محقق می کنند. ماههای آینده روندی را که نظام انتخاب خواهد کرد شاهد خواهیم بود و نتجه ریسکهای بزرگ سیاسی را مشاهده خواهیم کرد.