بازسازی ارتش و منازعات ساخت قدرت
تغییرات فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از ۱۲ سال و نیز انتخاب وزیر دفاع از میان صفوف ارتش از حرکت جدیدی برای بازسازی و ارتقا ارتش دارد که با انتصاب سرلشکر محمد باقری به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح کلید خورده است. (با آنکه باقري از سپاه میآید اما در عمل با مسئولیتهای نزدیک به ارتش بیشتر یک ارتشی است تا یک سپاهی ).
به نظر میرسد تحولات منطقهای و نیازهای دفاعی ایران و مجادلات ساختار قدرت از دلایل آن بوده است. اما این مسیری ساده نیست و چالشهای گوناگونی در سر راه آن قرار دارد:
۱ – مساله حقوق شاغلین و بازنشستگان ارتش
مساله حقوق و مزایای شاغلین و باز نشستگان ارتش در مقایسه با سپاه پاسداران از موضوعات مهمی بوده است که موجب نارضایتی کارمندان نیروهای مسلح شده است. حقوق بازنشستگی کارمندان نیروهای مسلح به طور متوسط یک سوم بازنشستگان سپاه پاسداران و حقوق شاغلین نیز حداقل یک دوم میباشد و همین موجب اعتراضات شدیدی در بدنه ارتش شده است. اعتراضهای متعدد بازنشستگان و حمایت نظامیان شاغل و پادگانهای کشور از آنها در نهایت دولت را مجبور کرد که به تعدیل حقوق بازنشستگان از سال 94 اقدام کند. اما برای بازنشستگان دورههای قبل هنوز دولت فاقد منابع مالی مکفی میباشد که بتوانند حقوق آنها را افزایش دهند. سرتیپ امیرپوردستان جانشین فرماندهی نیروی زمینی ارتش در 28 فروردین در آستانه روز ارتش جمهوری اسلامی در یک برنامه تلویزیونی تاکید کرد که در سال 96 شاهد ارتقاء و ترمیم حقوق شاغلین و بازنشستگان ارتش خواهیم بود. وی تاکید کرد که این افزایش حقوقها با همت سرلشکر باقری انجام شده است. تجمع اعتراض آمیزی که در خرداد ماه مقابل مجلس شورای اسلامی صورت گرقت و تجمع اعتراض آمیز روز 14شهریور کارمندان بازنشسته در مقابل ساختمان کوثر نهاد ریاست جمهوری نشان از عدم حل موضوع دارد. احساس تبعیض نیروهای ارتشی در این مورد آنها را به سمت نارضایتی هرچه بیشتر از سیستم سوق خواهد داد که میتواند تبعات امنیتی خطرناکی داشته باشد.
2- ساختار ناکارآمد
به نظر میرسد ارتش ایران بعد از جنگ نتوانسته است برخلاف سپاه مورد نوسازی گسترده قرار گیرد. تکیهای که روحانیت از جنبه عقیدتی، سیاسی و تشکیلاتی بر روی سپاه داشت ، منجر به سرمایه گذاری
گسترده آیتالله خامنهای بر روی سپاه شد و نقش ارتش در مقایسه به حاشیه رفت.
برجسته شدن نقش سپاه در دفاع از نظام در مواجهه با بحرانهای داخلی و شورشهای شهری، ایفای نقش اطلاعات موازی بعد از سال 1378و نیز انجام ماموریتهای فرامرزی در عراق، افغانستان و سوریه باعث شد که در ۱۸سال گذشته بخش عمده بودجههای دفاعی کشور به سپاه اختصاص داده شود. مضافا به اینکه دست آنها در فعالیتهای اقتصادی باز گذاشته شد و دولتها نیز بنا به دلایل چانهزنی سیاسی با آنها در واگذاری قراردادهای اقتصادی امتیاز میدادند.
نارضایتی گسترده در صفوف ارتش، فرماندهی متملق و ناکارآمد افزایش ملاحظات دفاعی ایران در پی چالشهای منطقهای با کشورهای همسایه و تهدیدهای بعد از برجام و روی کار آمدن ترامپ همه دست به دست هم داد که رهبر ایران تصمیم به انجام اصلاحات در درون ارتش بگیرد تا بتواند تواناییهای عملیاتی آن را ارتقا دهد و از سطح نارضایتیها بکاهد. برای این کار محمد باقری برگزیده شد که نسبتا از شخصیت قابل قبولی در بدنه ارتش برخوردار بود. او جدا از تلاشهایی که برای افزایش حقوقها و همترازی آن برداشته است از جنبه تشکیلاتی در گام نخست موسوی را به ستاد مشترک فراخواند و به جانشینی خود منصوب کرد تا او را برای فرماندهی ارتش و استراتژیهایی که مد نظر دارد آماده سازد. عطالله صالحی که ۱۲ سال فرماندهی ارتش را در اختیار داشت صرفا سعی میکرد نظر رهبری را به اهمیت و همزمان، وفاداری ارتش جلب کند. در عین حال پاکدامنی او و دور نگاه داشتن از فسادی که امروز سرو پای سپاه را گرفته است، از وی چهرهای قابل احترام ساخته بود ولی تحلیل و ارزیابی تیمهای بررسی نهاد رهبری نشان میداد که از جنبه کارآمدی ارتش افول کرده و نگاه خامنهای به سپاه به عنوان فرزند زن عقدی و به ارتش به عنوان بچه زن صیغهای، اثرمخربی در افکار عمومی پرسنل گذاشته و نارضایتی گسترده میتواند مشکلساز شود. برگزیدن سرلشگر موسوی به عنوان فرمانده ارتش با توجه به شباهتهای عجیب او به مرحوم سرلشگر علی صیاد شیرازي و در گام دوم انتخاب یک وزیر دفاع ارتشی به پیشنهاد باقری از معاونین وی و از بدنه ارتش ، رسیدن به یک هماهنگی فرماندهی در توان عملیاتی ارتش را تسهیل خواهد کرد .
در گام سوم نیز تزریق خون جدید به ارتش است که روز گذشته سرتیپ کیومرث حیدری، فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران ارتش اعلام کرد که نیروی زمینی آماده استخدامهای جدید است. او همچنین از تغییر دستورالعمل عضوگیری برای ارتش خبر داد که بر اساس این دستورالعمل جدید از افرادی که شایستگی لازم دارند برای همکاری با نیروی زمینی ارتش دعوت میشود.
همه این اقدامات از یک برنامه اصلاحی در مسیر بازسازی ارتش حکایت دارد که به نحوی رهبر ایران را متقاعد ساخته که بهتر است موازنه میان ارتش و سپاه به گونهای یک جانبه تغییر نکند که نتوان آن را کنترل کرد .
3- گرایشات افراطی برای محدود سازی و کوچک سازی ارتش
ارتش ایران از روز نخست با گرایشات افراطی روبرو بود که خواستار انحلال و یا محدودسازی کامل نقش آن بودند. این سوءظن با کودتای نوژه تشدید شد. جنگ ایران و عراق و شهامتها و کارآمدی ارتش در دفاع از خاک ایران این مباحث را به حاشیه راند، ولی بعد از جنگ باز به خاطر سوءظنها با آنکه کسی از انحلال ارتش سخن نگفت اما از جنبه کمی و کیفی در مقایسه با سپاه رشد منفی داشت. با افزایش نقش سپاه عدهای خواستار آن شدند که فرماندهی نیروهای ارتشی نیز کلا به سپاه واگذار شود. رهبر ایران که نمیخواهد نیروهای درون ساختار به گونهای رشد کنند که نتواند آنها را کنترل کند در مقابل این گرایش قدرتمند مجبور شد واکنش نشان دهد و سعی کند تغییراتی در ارتقا موقعیت ارتش دهد.
با آنکه گامهای اصلاحی در آغاز کار است ولی هنوز چالشهای اصلی حل نشده باقی ماندهاند. در صورتیکه نارضایتیها به طور اصولی در ارتش حل نشود و آنها به بازی گرفته نشوند و در صورتیکه جانشینی رهبری آینده با توافق درون ساختار قدرت و توجه به افکار عمومی حل نشود، آنگاه ممکن است جناحهای قدرت برای یارگیری سیاسی به سراغ ارتش بیایند که میتواند برای سیستم چالش برانگیز باشد .