ترامپ، مخاطرات برجام و راههای خروج از بحران
دولت دونالد ترامپ، بار دیگر لایحه تعلیق تحریمهای ایران را که بهمنزله قبول ادامه برجام است، تأیید کرد. اما همزمان در اقدامی بیسابقه در حقوق بینالملل، اولتیماتومی به کشورهای امضاکننده برجام داد که چندان خوشایند متحدان اروپایی آمریکا نیز قرار نگرفت. ترامپ از کشورهای امضاکننده برجام و کنگره آمریکا درخواست کرد تا در چهار موضوع، برجام را مورد بررسی مجدد قرار دهند.
ترامپ که هم برجام و محدودیتهای آن را میخواهد و هم درصدد افزایش محدودیتها و فشارها علیه ایران است، در شروط خود خواستار اجازه بازرسی از تأسیسات نظامی ایران، مادامالعمر شدن محدودیتهای برجام و به صفر رساندن امکان دستیابی ایران به سلاح هستهای و تصویب قانونی در کنگره شد که مسأله موشکهای بالستیک را به مسأله هستهای ایران پیوند زند.
الف - پیروزی در جنگی بدون نبرد
هدف دونالد ترامپ آن است که بدون آنکه اقدام عملیاتی خاصی انجام دهد، از مزایای یک جنگ تمام عیار با ایران بهرهمند شود و چترهای تردید را برفراز حوزه اقتصاد ایران افراشته نگاه دارد و اقتصاد ایران را کاملاً ضعیف و محروم از دسترسی به بازارهای مالی غرب نگاه دارد . او تاکنون در انجام این کار موفق بوده و عملاً بعد از حضور او در کاخ سفید، بانکها وسرمایهگذاران غربی کاملاً دست به عصا و با احتیاط بسیار زیادی در مورد ایران رفتار میکنند. همسایههای عرب ثروتمند ایران نیز که روابط اقتصادی نسبتاً متعادلی با ایران داشتند، پس از حمله به سفارت عربستانسعودی، همه فعالیتهای خود را به حالت تعویق درآوردهاند .
ب- تله موقعیتی ایران
پرسشی که اکنون مطرح است این است که چرا ایران در چنین موقعیتی قرار گرفت؟
ایران با پذیرش بسیاری از محدودیتها و بازرسیها در برنامه هستهایش که تاکنون نسبت به انجام آنها متعهد مانده است، هنوز نتوانسته از مزایای برجام آنگونه که انتظار داشته، استفاده کند؛ بهویژه در زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی. برآورد دولت روحانی آن است که حفظ اشتغال کنونی و افزایش تولید، نیازمند سالیانه حداقل ۶۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی است که با واقعیتهای موجود فاصله زیادی دارد . حال باید دید دولت روحانی از چه امکاناتی برخوردار است و اینکه چگونه میتواند از چنبره این مشکلات رهایی یابد. بهخصوص که گفتارها و رفتارهای دونالد ترامپ، غیرقابل پیشبینی است و تاکنون در سیاست داخلی و خارجی آمریکا نیز مشکلزا بوده است و به همین دلیل، بازی در مقابل او باید با احتیاطورزی خاصی انجام پذیرد .
ج- ایران و راهی که برگزید
در زمان آغاز مذاکرات برجام، دو راهکار برای ایران وجود داشت. یا میبایست در این مذاکرات پیچیده، هرچند به میزان کم، موفق به حفظ ساختار غنیسازی شود و تحریمهای نفتی و مالی را حذف کند و یا اینکه بهطور کلی از صنعت غنیسازی صرفنظر کند و از مزایای بسیار گستردهتری بهره ببرد؛ زیرا باراک اوباما نیز میتوانست آن توافق را بهراحتی بهعنوان قانون، با اکثریت بالا از کنگره عبور دهد و ازسوی دیگر، ایران خیال همسایگان عرب خود را نیز آسوده میساخت و اسرائیل نیز نمیتوانست فعالیت دیپلماتیک دیگری انجام دهد و در ازای آن، اوباما که در آغاز مذاکرات، سنا را نیز در اختیار داشت میتوانست به ایران امتیازات بیشتری در رفع بسیاری از تحریمها بدهد. علاوهبر این، اوباما در آن شرایط،میتوانست این توافق را با اکثریت دو حزبی از مجلس نمایندگان و سنا عبور دهد تا هر سه ماه یکبار، با مشکلات و تردیدهای کنونی روبرو نشود. مسائلی که مهمترین کارکردش، ایجاد اختلال در روند سرمایهگذاری خارجی و فاینانس در پروژههای اقتصادی ایران است.
د- مزایای راهحل توافق بدون غنیسازی
چرا ایران به مزایای توافق بدون غنیسازی توجه نکرد؟ زیگفرید هکر، یکی از دانشمندان برجسته آمریکایی که مدتها ریاست یکی از بزرگترین مراکز اتمی آمریکا را عهدهدار بود، در زمان مذاکرات برجام، با انتشار مقالهای در نشریه دانشمندان هستهای، به ایران توصیه کرد که بهتر است بهجای دنبالهروی از مدل کرهشمالی در حفظ غنیسازی که عملاً از جنبه اقتصادی بیثمر و از جنبه نظامی برای ایران پرخطر خواهد بود، راه کرهجنوبی را پیش بگیرد که غنیسازی را کنار گذاشت و بر توسعه حد وسط چرخه سوخت و ساخت نیروگاهها بهعنوان یک مسیر بسیار درست اقتصادی همت گماشت و تلاشش را در رسیدن به یک برنامه هستهای صلحآمیز موفق و مورد پذیرش بینالمللی معطوف ساخت و برای ساخت نیروگاههای هستهای نیز از کمکهای تکنولوژیک آمریکا بهرهمند شد. زیرا کنار گذاشتن کامل غنیسازی، هرگونه سوءظنی درمورد تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای را بهطور کامل از بین میبرد. او تأکید کرد که ایران اکنون دانش غنیسازی را در اختیار دارد و حفظ میزانی از غنیسازی که هیچ ثمره اقتصادی و علمی برای ایران در برندارد، امکانات ایران برای بهرهمندی از مزایای توافق هستهای را کم میکند و هر توافقی را با اما و اگر و تردیدهای خاص خود مواجه میسازد. از دید نویسنده، یک برنامه هستهای واقعاً صلح آمیز، برنامهای است که از وعدههای نادرست قدرت دفاعی سلاح هستهای و شکوه توخالی یک برنامه غنیسازی که به نادرستی جزء لاینفک غرور ملی و نشانه نبوغ فنی معرفی شده است، چشمپوشی کند . این برنامه صلحآمیز میتواند ایران را به آن شکوه و نوآوری برساند که لایق آن است.
ه- هزینههای رهبر و نظام
اما روشی که ایران با همه معایبش انتخاب کرد، باعث شد که توافق دائماً بر روی تیغ واکنشهای غیرقابل پیشبینی قرار گیرد . تبلیغات پرسروصدایی که درمورد غنیسازی انجام شده بود و هزینههای سرسامآوری که نظام و بهویژه رهبر ایران در سرمایهگذاری بر روی مسأله هستهای انجام داده بود و در تبلیغات صداوسیما آن را به ملیشدن صنعت نفت ایران تشبیه میکردند، از موانع رفتن بهسوی راهحل نخست بود. در حقیقت رهبر ایران نمیخواست طنین سخنان پرطمطراق، حماسی و اشتباه محاسباتیای که برای پیشبرد این پروژه انجام داده بود را برعهده بگیرد. بنابراین حفظ صوری و غیرمفید غنیسازی، آن هم با چندهزار سانتریفیوژ نسل اول، عملاً حلال مشکل تبلیغاتی نظام و رهبری بود ؛ ولی این کار، عملاً دولتهای غربی را در دادن امتیاز به ایران محتاط میساخت و این روندی بود که اتفاق افتاد و اکنون پروژه غنیسازی عملاً تعطیل شده و غنیسازی آب سنگین اراک هنوز نتوانسته به سرانجامی برای پیشبرد اهداف خود برسد و ایران هم چندان نتوانسته از مزایای توافق بهرهمند شود .
و- مشکلات و موانع ترامپ
از مشکلات ترامپ این است که از جنبه داخلی هنوز نتوانسته مجلس نمایندگان، سنا، پنتاگون و دستگاه اطلاعاتی آمریکا را با خود همراه سازد . مکمستر، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، تلاش کرد با نمایندگان کنگره به توافقی برسد تا شاید بتواند به واسطه آن، بار مسؤولیت تأیید مرتب توافق را از دوش ترامپ بردارد؛ تلاشی که تاکنون به جایی نرسیده است .
بن کاردین، رهبر اقلیت در کمیته روابط خارجی مجلس سنا که همکاری او برای تصویب قوانین ضروری است، نیز هفته گذشته با همتای خود باب کورکر و ژنرال مکمستر دیدار کرد. او از هیچ تلاشی که متحدان اروپایی را به مخاطره بیندازد یا موجب شود آمریکا توافق را نقض کند، حمایت نخواهد کرد. برخی از تحلیلگران نیز معتقدند که تمرکز ستیزهجویانه ترامپ بر توافق هستهای نتیجه عکس داده است.
از جنبه بینالمللی نیز لحن روسیه و چین در مخالفت با تغییر در برجام، نسبتاً قاطع است، علاوهبر آنکه هر دو کشور معتقدند تغییر و یا خروج آمریکا از برجام، پیامی بسیار بد را به کرهشمالی میفرستد و نشاندهنده تزلزل تعهدهای آمریکا خواهد بود و کرهشمالی چنین توافقی را که بهراحتی میتواند توسط رئیسجمهور آمریکا لغو شود، امضاء نخواهد کرد.
بر اساس بیانیه اخیر اروپاییها نیز حفظ ساختار برجام، مستقیماً به امنیت استراتژیک اتحادیه اروپا ارتباط دارد؛ علاوهبر آن، برجام به منافع حوزههای اقتصادی کشورهای اروپایی برای بهرهبرداری از بازار بکر ایران پس از تحریم نیز ارتباط وثیقی دارد. اقدام مورد نظر ترامپ، در چنین فضایی راحت نیست و بهسادگی نمیتواند انجام شود . چنانچه تاکنون نیز همین سد مخالفتهای گسترده در برابر ترامپ همواره خودنمایی کرده و او را وادار به نرمش و انعطاف کرده است.
ز- مشکلات کنونی و گزینههای ایران
ایران برای خروج از این وضعیت باید در هر دو عرصه داخلی و خارجی، تمهیدات جدیدی بیندیشد تا بتواند تأثیرات خروج احتمالی ترامپ را از این توافق، به حداقل برساند و یا آنکه درصورت خروج ترامپ، بتواند از جنبه حقوقی علیه آمریکا در دادگاه لاهه شکایت کند و از جنبههای منفی قضیه نیز بکاهد؛ زیرا مهمترین مسأله آن است که ایران، همزمان نمیتواند در جبهههای مختلف وارد نبرد شود . علاوهبر این، موقعیت نظام در مقایسه با چند ماه پیش از اعتراضات در هشتاد شهر ایران، شکنندهتر شده است و درمورد جذب سرمایهگذاری خارجی، ریسک ایران در این زمینه افزایش یافته است . اما چگونه ایران میتواند از هزینههایش بکاهد؟ نخست بازبینی و تغییر در سیاست منطقهای ایران است . طبیعی است که ایران نمیتواند با اسرائیل به توافقی برسد، اما میتواند با همسایگان عرب خود، بهویژه عربستانسعودی، به توافق جدیدی دست پیدا کند. پیدا کردن ابتکار دیپلماتیک، نیازمند شجاعت و انعطافپذیری ایران است. ایران باید بپذیرد که انجام مصالحه با عربستان، بسیار آسانتر از انجام مصالحه با دولت ترامپ است. برای عربستانسعودی مسأله یمن، کلیدی است و ایران میتواند برای آغاز کار، در مورد یمن، ابتکارات جدیدی را بهکار بندد که مبنای آغازین بازسازی روابط دو کشور قرار گیرد و سطح تنش ایران با کشورهای عرب همسایه اش را کاهش دهد . تنش زدایی با عربستان، موازنهها را تغییر خواهد داد و علاوهبر این، میتواند سبب شود که دولت ترامپ هم به مذاکره مستقیم با ایران روی آورد.
از جنبه داخلی نیز گسترش سطح مشارکت در مدیریت کشور و خارج کردن گستره تنگ حکومت از دست گروه خاص سیاسی و ایدئولوژیک، افق جدیدی را در فضای عمومی جامعه باز میکند که پیام نوینی برای کاهش شکافها میان دولت و جامعه و نیز کاهش بیاعتمادی خواهد بود. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، دیروز از این اقدام، با عنوان گفتگوی ملی یاد کرد. علاوهبر این، نحوه تعامل با دستگیرشدگان تظاهرات روزهای اخیر و نحوه مدارا و رسیدگی به وضعیت آنها، در افزایش اعتماد اجتماعی و نیز بهبود رابطه با اروپا مؤثر خواهد بود .
نتیجه گیری
تجربه گذشته نشان داده است که رهبر ایران، معمولاً فاقد انعطافپذیری در پذیرش ابتکار عملهای دیپلماتیک برای حل معضلاتی است که نظام با آن مواجه میشود . او تصور میکند این نوع انعطافها باعث ریزش نیروهای انقلابی هوادار او و نیز گستاخ شدن نیروهای مخالف داخلی و خارجی خواهد شد . در چنین موقعیتی، اگر او نخواهد راهحل معقول و منعطف را برگزیند، باید راه پرخطر و بازی پر ریسکی را بپذیرد که درصورت خروج آمریکا از برجام، ایران نیز از قرارداد خارج شود، به غنیسازی بیست درصدی بپردازد و تمام هزینههای تحریمهای مجدد اقتصادی و حتی حمله نظامی را پذیرا شود . اما بهنظر نمیرسد با توجه به مسأله جانشینی، که مهمترین دغدغه رهبری است، چنین بازی پرخطری را برگزیند؛ زیرا که که ناراضیان اقتصادی، آماده و منتظر اعتراض خیابانیاند . مضافاً اینکه تحریم مجدد بهطور کلی، امید اجتماعی برای بهبود اوضاع را از بین خواهد برد . بنابراین بهنظر میرسد راهحل عاقلانه برای حفظ سیستم، راه نخست است . این شاید تنها دلیلی است که ممکن است نهاد رهبری را به سمت روش نخست سوق دهد . بهشرط آنکه بتواند چالشها و بحرانهای واقعی را بهخوبی ببیند .