روحانی و خطوط سیاسی آینده
با توجه به حملات سنگین مقامات قضایی و رسانههای اصولگرا به روحانی در هفته گذشته بعد از پیروزی او در انتخابات، پرسش کلیدی که مطرح میشود این است که رئیسجمهوری در مقابل این وضعیت چه خواهد کرد و نحوه پیگیری مطالبات مطرحشده در انتخابات ازسوی او چگونه خواهد بود؟ آیا او بهخاطر مصالح مربوط به حضورش در قدرت، به امتیازدهی به سمت رهبری و جناح اصولگرا خواهد رفت و یا نه، مرزبندیهای خود را با نهادهای قدرت حفظ خواهد کرد و با هویت جدیدی که در کارزارهای انتخاباتی بهدست آورده است به راه خود ادامه خواهد داد . دلایل چندگانهای وجود دارد که احتمال ایستادگی او در مورد وعدههای انتخاباتیاش را افزایش میدهد.
دلیل نخست به این برمیگردد که ببینیم به چه دلیل روحانی که همیشه اهل محاسبه بوده است، در کارزارهای انتخاباتی، مسیر جدیدی را انتخاب کرد. روحانی با ارزیابی فضای سیاسی به این نتیجه رسید که نهادهای قدرت تصمیم گرفتهاند که او رئیسجمهوری یک دورهای شود. از نحوه حضور و کاندیداتوری ناگهانی رئیسی، بسیج همهجانبه همه نهادهای قدرت برای تبلیغ او و غیرمصمم بودن قالیباف که درکش از سفرهای استانی او مشهود بود ، اینها او را به این نتیجه رساند که رهبری و نهادهای قدرت، عزم کردهاند رئیسی را پیروز انتخابات کنند و او راهی یکطرفه جز پیروزی ندارد. در نتیجه با نقد سنگین نهادهای قدرت، مرزبندی با آنها و گره زدن هویت سیاسیاش با جریان اصلاحطلب به رهبری خاتمی و جنبش سبز توانست در یک بسیج عمومی، پیروزی خود را رقم بزند . به همین دلیل نیز بهخوبی این را درک کرده است که نهادهای قدرت بهخاطر مسأله جانشینی و محتوای انتقاداتش از نهادهای قدرت، دنبال این هستند که مسیر قدرت او را در دوم ناهموار و پر از موانع کنند، تا چهره قهرمان پیروز را از او سلب کنند و او را بیآینده سازند. در چنین وضعیتی روحانی بهخوبی فهمیده اگر بر سرمواضعش نماند، به حاشیه خواهد رفت و هم حمایت مردم را از دست خواهد داد و هم از مدار قدرت حذف می شود. روحانی بهخوبی فهمیده بر روی شکافهایی سوار شده که نارضایتی جامعه در آنها انباشت شده است و میداند که موقعیت اصولگرایان و رهبر در فضای انتخابات ریاستجمهوری تضعیف شده است و در صورتیکه او بخواهد کوتاه بیاید، آنها به بازسازی سریع قدرت از دست رفته خود خواهند پرداخت. پس به همین دلیل او میخواهد ریتم حرکت خود را کم و بیش حفظ کند، تا این اتفاق نیفتد و دستاوردهای پیروزی انتخاباتیاش را حفظ کند .
دلیل دومی که میتوان ذکر کرد که روحانی شانس ادامه مسیر انتخاباتیاش را دارد، به کاراکتر شخصی او برمی گردد. او غرور سیاسی بالایی برای خودش قائل است و لذا حملات به شخصیتش را بیپاسخ نمیگذارد . در مناظره دوم و سوم انتخاباتی هم با حملات قالیباف و رئیسی بود که او تهاجم انتقادیش را آغاز کرد و حتی به انتقادات رهبری در مورد ایجاد امنیت و رفع جنگ بهوسیله توافق برجام ومسأله سند ۲۰۳۰ یونسکو چندینبار بهطور علنی پاسخ داد و حتی با اینکه رهبری ایران در روز کارگر از سخنرانی روحانی در یزد برای بهکار بردن نام خاتمی انتقاد شدید کرد، اما او نهتنها از این امر اجتناب نکرد، بلکه در سخنرانیهای روزهای آخر، او را رهبر اصلاحات نامید و نامش را با شعار درود بر خاتمی مطرح کرد. بنابراین از این زاویه، اگر اصولگرایان به حملات خود به شخص روحانی ادامه دهند، میتواند واکنش سنگین او را به همراه داشته باشد.
اما دلیل سوم به مسأله جانشینی رهبری برمیگردد؛ هر چند او در میان کاندیداهای نهادهای قدرت برای رهبری آینده قرار ندارد، اما تصویر مقتدر او در صحنه سیاسی، وزن او را در افکار عمومی بالا میبرد و در یک خلا سیاسی مانند انتخابات ۱۳۹۲میتواند شانس رهبری او را افزابش دهد و از آنجا که او در این زمینه بازیگری جاهطلب و رو به آینده است، منافع محاسباتی، او را تشویق به ادامه راهش میکند.
در مجموع میتوان گفت بهدلایلی که ذکر شد، امکان ایستادگی روحانی برای تحقق وعدههایش بیش از گذشته است.