مراسم تنفیذ؛ سازش شکننده برای بقا
مراسم تنفیذ هیچگاه مانند امسال زیر ذرهبین افکارعمومی جامعه قرار نگرفته بود و این به یمن رسانههای اجتماعی است که چنین فضایی ایجاد شده است. در افکار عمومی جنبههای مختلف مراسم مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است و این نشانه مثبتی از آینده سیاسی ایران به همراه دارد. زیرا نشان میدهد موضوعاتی که سیستم در گذشته بهراحتی از هضم رابعه جامعه عبور میداده، اکنون برای فروش آنها به افکار عمومی جامعه با مشکلات جدی روبرو میشود و برای سیستم که مدعی مردمسالاری دینی است از جنبه تبلیغاتی مشکلات جدی بهوجود میآورد.
اما ابعادی در مورد تنفیذ که مهم و قابل توجه بود :
الف – چالشهای حقوقی تنفیذ
اصولگرایان چند سالی است که از مراسم تنفیذ توسط رهبر به عنوان انتصاب یاد میکنند و میخواهند بگویند که گویی ولیفقیه نماینده خداست که باید کسی را به عنوان رییس جمهور منصوب کند و در فقدان چنین امری اصولا رای مردم ارزشی ندارد و رای ولیفقیه رای خدا است و از این طریق سایه تهدید مشروعیت را بر سر رییس جمهور همواره آماده نگه دارند.
ولی این دیدگاه مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و جناحهای اصلاحطلب قرار گرفته است و آن را در تضاد با روح جمهوریت میدانند و معتقدند که تنفیذ رای مردم توسط رهبر، کمارزش کردن آرای مردم در انتخابات است.
این وظیفه که ذیل وظایف و اختیارات رهبر ذکر شده با انتصاب منتخب مردم به ریاست جمهوری که به عنوان اختیارات رهبر، در تنفیذ انجام میشود، متفاوت است. با توجه به اصل ۱۱۰ قانون اساسی و طبق آنچه که به عنوان وظايف و اختيارات رهبر ذکر شده، «امضا حكم رياست جمهوري پس از انتخاب مردم» است. یعنی به معنای وظیفه اوست که حکم را امضا کند و هیچ اختیاری برای او قرار نداده که تحت شرایطی آن را امضا نکند. بنابراین فقط ارزش تشریفاتی دارد و طبق قانون اساسی بر خلاف نظر اصولگرایان مقام ریاست جمهوری با تایید ولی فقیه هیچ ارزش خاصی به موقعیت وی افزوده نمیشود. حتی در مورد برکناری وی نیز این عمل بعد از رای عدم کفایت مجلس یا گزارش دیوان عالی کشور در قصور از انجام وظایف قانونی امکانپذیر است.
2- جنبههای سیاسی تنفیذ
از جنبه سیاسی تحلیل گفتار رهبر و رییس جمهور کاملا نشان میداد که دو طرف در فضای جدیدی از مناسبات قرار گرفتهاند. روحانی هرچند به بخشی از برنامههای توسعه اجتماعی و سیاسی برنامه خود اشاره کرد از جمله اینکه روحانی آسانی دسترسی به اطلاعات، برابری در برابر قانون، داشتن آیندهای مطمئن و اظهارنظر درباره امور را حق مردم دانست و با اشاره به اینکه رای مردم حقالناس است گفت مردم برای تجدید بیعت با نظام، رهبری، دولت و منتخب به میدان آمدند. او در همین زمینه به مساله اقوام ایرانی هم اشاره کرد و تاکید کرد که همه اقوام پاره تن مام وطن هستند و حق دارند خواهان توجه و مشارکت بیشتر باشند.
اما واقعیت این است که روحانی که بیشترین رایش را از فضای داغ سیاسی در مناظرات کسب کرده بود کاملا حساب شده عمده دغدغههای دولت و وعدههای انتخاباتیاش را به رفع اشتغال و کاهش فقر تقلیل داد.
او سعی کرد در یک اقدام حساب شده از بیان موضوعات مهم و اساسی در حوزه سیاست داخلی خودداری کند. او از آشتی ملی سخنی نگفت. از مقابله با نیروهای افراطی و تفنگ به دست در اقتصاد و خودسری که فی المثل به سفارت عربستان حمله کرده بودند سخنی نگفت. به توسعه احزاب سیاسی نیز اشارهای نکرد. یادی از مهمترین حامیش هاشمی رفسنجانی که فقدانش در صحنه سیاسی محسوس بود، نکرد و در این راه با خامنهای همراه شد که یادی از فقدان دوست پنجاه سالهاش که دو دوره رییس جمهور بود نکرد و نشان داد که سیاست و کلمات در خدمت محاسبههای قدرت است.
جدا از بیان مواضع و کلمات، رفتار بدنی روحانی در ادای احترام به هنگام برخاستن برای سخنرانی و نیز مصافحه در هنگام دریافت حکم با دور اول ریاست جمهوری تفاوت داشت و نشان میداد که او تصمیم دیگری برای بقا در ساختار قدرت گرفته است.
سخنان خامنهای هم در تعامل با همه دنیا، وی را به خامنهای سال 1363 رجعت داد که در مقابل چپهای آن زمان از سیاست تعامل درهای باز با جهان سخن گفته بود و از آن دفاع کرده بود.
به هرحال این موضع در حوزه سیاست خارجی چراغ سبزی برای او بود که بتواند سیاستهای تنشزداییاش را ادامه دهد هر چند که شامل آمریکا نمیشد. اما بهراحتی شامل همسایگان ایران بهویژه میتواند شامل عربستان شود، اقدامی که در دور اول روحانی با آنکه جزو وعدههای انتخاباتیش بود نه تنها اجازه عملی کردنش را پیدا نکرد، بلکه با عدم اجازه سفر به عربستان و نیز اشغال سفارت عربستان به خصمانهترین شکل روابط منتهی شد.
اکنون این برای روحانی مزیتی در سیاست خارجی محسوب میشود که بتواند با دستهای گشاده تر و با اطمینان به نفس بهتری اقدام کند.
برخلاف بسیاری تصورات که انتظار میرفت خامنهای در تنفیذ تذکرات انتقادی جدی به روحانی بدهد، او از این کار خودداری ورزید که نشان از توافق دو طرف داشت.
اما چگونه این توافق صورت گرفته است :
نخست افزایش تهدید بینالمللی و اقتصادی از سوی دولت ترامپ سیستم را متوجه کرده که ادامه اختلافات میتواند ایران را با بحران اقتصادی و امنیتی مواجه سازد بدون آنکه برنامه هستهایاش را ادامه دهد.
دوم روحانی هم متوجه شده که پرونده برادرش در زیر ساطوری قرار دارد که هر لحظه میتواند فرود بیایید و از آنجا که او برخلاف هاشمی و خاتمی بهخاطر کاراکتر امنیتیاش تیم بسیار نزدیک به خود ندارد و تنها محرم و فرد مورد اعتمادش حسین فریدون است لذا حاضر نبود هزینه این مقابله را با زندانی شدن برادرش بپردازد و تنها فرد مورد اعتمادش را از دست ندهد.
سوم روحانی متوجه شده که توان مقابله او محدود است و هزینههای سنگینی باید بپردازد و لذا خودش هم تمایلی ندارد که اصلاحطلبان خیلی برجسته شوند که او تحتالشعاع قرار بگیرد لذا با قبول تایید تمام وزرا و معاونین خودش از فیلتر رهبر امکان دست یافتن به مصالحهای پیدا کرده است که مراسم تنفیذ و تحلیف را با هیچ مانعی با شکوه و بدون اخلال برگرار کند. او همچنین قبول کرده که از اطرافیان خاتمی در دولت استفاده نکند جز آنکه به تایید رهبر برساند. در عوض نهاد رهبری و سپاه هم متعهد شدند که هیچ اقدامی با تبعات بین المللی، بدون اطلاع دولت انجام ندهند که برنامههای موشکی بخشی از آن است.
3- ترکیب میهمانان
در ترکیب میهمانان حضور احمدینژاد بعد از سخنرانی جناحش در مراسم آزادی بقایی بسیار جلب توجه میکرد هرچند که جای صندلی وی را به گونهای تحقیرآمیز و در کنار رییسی قرار داده بودند که وی جای خود را تغییر داد و در جای جدید هم در کنار سید حسن سعی کرد با او خوش وبش و گفتوگو نکند.
اما نهاد رهبری با دعوت از وی هوشمندانه میخواست نشان دهند که سخنان تیم احمدینژاد متوجه روحانی و لاریجانی بوده و مخاطب سخنان آنها رهبری نبوده است. عدم دعوت از خاتمی نشان داد که هراس نهاد رهبری از خاتمی پایان ناپذیر است. فردی که دائما بر آشتی ملی و مصالحه نیروها درون ساختار قدرت سخن میگوید .
روحانی با پایان تنفیذ اکنون بهدنبال نمایش تحلیف با حضور میهمانان خارجی است تا اقتدار و موقعیت برجسته خود را به چشم رقبا و جامعه بکشد . این درحالی است که اصلاحطلبها احساس میکنند روحانی برای آینده سیاسی خود و دستیابی به مراحل بالاتر در سازشی که به غایت شکننده است آنها را در پشت در بسته قدرت معطل نگه داشته است.