شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

«چهارراه» بیضایی و دروغی به نام ساخت وطن

 

گزارشی از اجرای نمایش «چهارراه» بهرام بیضایی در دانشگاه استنفورد (مارس و آوریل ۲۰۱۸)

«چهارراه»، پنجمین نمایشنامه‌ای است که بهرام بیضایی ، کارگردان شهیر سینما و تاتر ایران در مجموعه برنامه‌هایش در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد به صحنه برده است.

این نمایش با نزدیک به ۳۰ بازیگر و در هفت شب در تالار ۲۰۰ نفره (ROBLE STUDIO THEATER) به نمایش در می‌آید که سه شب از این نمایش در روزهای ۲۳،۲۴،۲۵ مارس سپری شد و سه شب دیگر آن نیز قرار است در پایان این هفته (۲۹، ۳۰ ،۳۱ مارس و یکم آوریل) به صحنه برود.

برخلاف چند نمایش گذشته آقای بیضایی که از متن و طراحی صحنه کهن‌تر برخوردار بود، نمایش چهارراه با فضایی امروزی یکی از جدی‌ترین مسائل مبتلابه انسانی را مورد توجه قرار داده است؛ زندگی در جامعه‌آی که دروغ و فریب کلیت‌آن را فرا گرفته است.

کلیت فضای داستان در یک چهارراه فرضی در کشوری فرضی می‌گذرد، اما تمامی نشانه‌ها و گفته‌ها و نشانه‌گذاری‌ها به گونه‌ای است که مخاطب این نمایش آن را چهارراهی در یکی از نقاط مرکزی شهر تهران فرض کند.

نمایش همانند سایر آثار بیضایی قصه‌آی اصلی دارد و در کنار آن قصه‌های دیگری هم شکل می‌گیرند که در مقایسه با اثری طولانی چون طرب‌نامه  تو بر تویی آن کمتر به چشم می‌آید.

داستان اصلی حول شخصیتی به نام نهال فرخی (مژده شمسایی) می‌گردد که قصد خروج و مهاجرت از کشور را دارد و تمامی مدارک و اسناد این خروج را تهیه کرده است اما در آخرین لحظه با شخصی به نام سارنگ مواجه می‌شود که دوست و عاشق دوران نوجوانی و جوانی او بوده است و قرار بود با یکدیگر ازدواج کنند،‌اما ۱۵ سال قبل به یکباره ناپدید می‌شود.

سارنگ می‌گوید که در این ۱۵ سال در زندانی تحت بازداشت وشکنجه بوده است، اما ماهرخ نمی‌خواهد چنین چیزی را باور کند. فرآیند نمایش به گونه‌ای است که نویسنده و کارگردان چنین داستانی را در کنار کوتاه لحظه‌هایی از زندگی دیگران به کار می‌گیرد که دروغ بودن آنها آشکار است.



اگر بگوییم تم اخلاقی محوری این داستان دروغ و فریب است پر بیراه نگفته‌ایم. تاکید بیش از اندازه بیضایی بر واژه« ساخت وطن» که شاید ده‌ها بار در نمایش تکرار می‌شود و هر بار نیز بلافاصله بعد از تکرار آن مشخص می‌شود ساخت وطنی در کار نیست، نشانه‌ای بارز از تاکید او بر دروغ بودن بسیاری از مناسبات و رفتارها در فرآیند این نمایش است.

ضربآهنگ نمایش تند و سریع است. دیالوگ‌ها در فضایی فشرده و گذرا بیان می‌شود و دقیقا یاد‌آور چهارراهی است که تمامی اتفاقات آن در بستری از شتاب و سرعت شکل می‌ گیرد. بستری که در آن هر گونه آدمی از هر جنسی و نوعی یافت می‌شود. از بقال و کاسب و گدا تا زن تن‌فروش،پستچی،خبرنگار، پلیس،پرستار و کارگردان سعی کرده است به تناسب هر شغلی نقبی کوتاه به زندگی آنها بزند و لایه‌های دروغ پشت عمده این زندگی‌ ها را نشان دهد. پزشکی که به زنش خیانت می‌کند، خبرنگاری و روزنامه‌ای که واقعیت یک رخداد را سانسور می‌کند، صاحب رستورانی که اصولا غذایی در بساط ندارد، زنان چادر سیاهی که در پی تبلیغ جهیزیه‌های هدیه و رایگان هستند، و… نکته جالب و حلقه وصل در تمامی این پازل‌ها جمله « ساخت وطن» هست که بلافاصله با جمله‌ای دیگر باطل بودن این ادعا بر مخاطب آشکار می‌شود.

 

 

برای نمونه تبلیغ می‌شود که چای وطن،‌اما در لحظه‌ای بعد مشخص می‌شود که چای از سری‌لانکاست، یا فرش کاشان که مشخص می‌شود از چین است، همچنانکه صندلی از کشور اسلواکی است  و دستمال کاغذی از کشوری دیگر تا تاکید شود که همه چیز این وطن از جایی دیگر است و واژه « ساخت وطن» دروغی بیش نیست و همه کالاهای این وطن وارداتی است و از کشورهای دیگر تامین می‌شود.

بیضایی برای القای چنین فضایی از نهایت اختصار و ایجاز بهره برده است. صحنه دکور خاصی ندارد و به جز خطوط عابر پیاده  سفید رنگ که چهار طرف این چهارراه را مشخص می‌کند، و نیز میز و صندلی‌ای که به تناسب افرادو موضوعات گاه به مثابه یک رستوران یا چایخانه و گاه فضای زندان و بازجویی را تداعی می‌کند، و البته یک خودروی قدیمی در انتهای نمایش، دکور دیگری نیست و این تمامی بهره‌گیری بیضایی برای القای فضای چهار‌راه به مخاطب است.

انتخاب تالاری که سه طرف آن تماشاگر نشسته‌اند نیز به نظر تعمدی بوده است تا  بر چهار‌راه بودن فضا بیشتر تاکید شود.

موسیقی در نمایش نیز نقش مفصل‌بندی برای گذر از یک دوره یا لحظه‌ به لحظه دیگر را بازی می‌کند. بیضایی اصولا به موسیقی در نمایش چندان باوری ندارد و به جز نمایش طربنامه، که یکی از ستون‌‌های اصلی متن نمایش موسیقی بود، در بقیه نمایش‌ها عملا موسیقی در حاشیه قرار دارد و بیشتر نقش و نماد و نشانه یک گذر از امری و چیزی به چیزی دیگر را ایفا می‌کند. به همین دلیل در این نمایش هم موسیقی تنها در زمانی به صدا در می‌آمد که جمعیت به چهارراه می‌ریختند و با حرکاتی پانتومیم وار از آن عبور می‌کردند.

به جز مژده شمسایی بقیه بازیگران این نمایش عمدتا با اقای بیضایی کار بازی را شروع کرده‌اند. بازی‌ها روان است و از تمرینات منظم و فشرده آنها با آقای بیضایی خبر می‌دهد، اگر چه برخی شخصیت‌ها، همانند بازیگر نقش خبرنگار روزنامه وطن، گویی همچنان در نقش پیشین خود در نمایش طربنامه باقی‌مانده‌اند.

 

 

بهرام بیضایی از سال ۱۳۸۸ و برای پژوهشی یکساله به دانشگاه استنفورد و بخش مطالعات ایرانی این دانشگاه دعوت شد، اما حمایت بخش مطالعات ایرانی این دانشگاه از فعالیت‌های این کارگردان و نمایشنامه‌نویس نامی سبب شد تا او ماندن در دیار غرب را به بازگشت به ایران ترجیح دهد. بیضایی از سال ۱۳۹۱ و هر ساله یک نمایش را با حمایت این مرکز  که مدیریت آن را دکتر عباس میلانی بر عهده دارد، به صحنه برده است. سایه‌بازی «جانا و بلادور»، «‌آرش»، «شب هزار و یکم»، «گزارش ارداویرافنامه» و «طرب‌نامه» پنج نمایش قبلی این کارگردان کهنه‌کار است که در تالارهای مختلف منطقه شمال کالیفرنیا به صحنه رفته است.

 

 

تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More