نوروز در جمهوری آذربایجان؛ از دوران شوروی تا امروز
بایرام اوْلوب، قیزیل پالچیق اَزَللر / ناققـیش ووروب، اوتاقلاری بَزَللر / طـاخچــالارا دوْزمــه لـری دوْزللر / قیز-گلینین فندقچاسی، حناسی / هَوَسـله نر آنــاسی، قایـنانـاسی
(حیدربابا سروده شهریار، بند ۳۰)
نوروز در جمهوری آذربایجان نیز مانند ایران و افغانستان، یکی از مهمترین جشنهای ملی است؛ هرچند که آگاهی درمورد چندوچون برگزاری این مراسم در همسایه شمالی ایران و سابقه تاریخی آن، اندک است.
دراین یادداشت، میکوشیم بهصورت مختصر، نوری بر این مسأله بیفکنیم.
نوروز در تعطیلات رسمی آذربایجان
بحث را از تعطیلات رسمی جمهوری آذربایجان شروع میکنیم. از تعطیلات رسمی یک کشور میتوان به ایدئولوژی حکومتش و همچنین ریشههای تاریخی آن ملت پی برد. اگر روزی یا روزهایی تعطیل رسمی در کشوری باشند، یعنی خاطر آن روزها برای بنیانگذاران یک کشور عزیز است. فهرست تعطیلات رسمی جمهوری آذربایجان و مدت زمان آنها در سال ۲۰۱۸ از قرار زیر است:
-
اول و دوم ژانویه (شروع سال جدید میلادی)
-
۲۲ ژانویه (روز شهدا یا یادبود ژانویه سیاه؛ زمانی که ارتش سرخ شوروی در سال ۱۹۹۰ وارد باکو شد و سرکوبگرانه بیشاز ۱۳۰ غیرنظامی آذری را کشت)
-
۸ مارس (روز جهانی زن)
-
۲۰ تا ۲۶ مارس (یک هفته تعطیلات «نوروز» که مورد بحث مقاله ماست)
-
۹ مه (روز «پیروزی»، بهیادمانده از دوران شوروی، که در آن غلبه بر ارتش آلمان نازی و پایان جنگ جهانی دوم جشن گرفته میشود)
-
۲۸ مه (سالگرد تأسیس جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸)
-
۱۵ ژوئن (که روز «نجات ملی» آذربایجان نام گذاشته شده و در آن حیدر علیاف در یک کودتا، جای ابوالفضل ائلچیبیگ را گرفت)
-
۱۶-۱۵ ژوئن (تعطیلات عید مذهبی فطر)
-
۲۶ ژوئن (روز نیروهای مسلح آذربایجان)
-
۲۲-۲۳ آگوست (تعطیلات عید مذهبی قربان)
-
۹ نوامبر (روز پرچم؛ پرچم آذربایجان در چنین روزی در سال ۱۹۱۸ انتخاب شده است)
-
۳۱ دسامبر (روز همبستگی آذربایجانیهای جهان (Dünya Azərbaycanlılarının Həmrəyliyi Günü)؛ این روز از سال ۱۹۹۱ تعطیل رسمی است)
چنانکه آشکار است، در این فهرست هم روزهایی قرار دارند که در شوروی سابق هم جشن گرفته میشدند، مانند «روز پیروزی» یا «روز زن»؛ هم روزهایی که جنبه اسلامی دارند، مثل «عید فطر»؛ هم روزهایی که جنبه ملیگرایانه یا دولتی یا نظامی دارند، مانند «روز همبستگی آذربایجانیهای جهان» که در چنین روزی در سال ۱۹۸۹، جنبش ملیگرای «جبهه خلق» جمهوری آذربایجان، با الهام از فروریزی دیوار برلین در نوامبر همان سال، با رهبری ابوالفضل ائلچیبیگ، از برداشتهشدن دیوارها میان آذربایجان شوروی در شمال و آذربایجان ایران در جنوب و احیای ارتباط میان آذربایجانیهای دو منطقه دفاع کرد؛ یا روز«نجات ملی» آذربایجان که در این روز در سال ۱۹۹۳، در ایامی که این کشور در آستانه جنگ داخلی بود و حکومت وقت به رهبری ائلچیبیگ قادر به کنترل اوضاع نبود، پارلمان جمهوری آذربایجان از حیدرعلیاف، پدر الهام علیاف رئیس جمهوری کنونی، دعوت کرد تا به باکو بیاید و رهبری کشور را در دست گیرد؛ یا روز «نیروهای مسلح» که با فرمان حیدر علیاف در سال ۱۹۹۸ چنین نامگذاری شده و بهطور مشخص از منظر قدرتنمایی آذربایجان در جنگ میان این کشور و ارمنستان حائز اهمیت است و یا همچنین «روز پرچم» که آشکارا ملیگرایانه است.
اما «نوروز» طولانیترین مدت را در میان تعطیلات رسمی جمهوری آذربایجان دارد و از این جهت، میتوان آن را جزو مهمترین اعیاد ملی این کشور محسوب کرد.
مراسم نوروز در جمهوری آذربایجان
در ایام نوروز، در جمهوری آذربایجان، مراسم مختلفی از طرف دولت و نهادهای مردمی برگزار میشود که میتوان موارد زیر را مثال آورد:
-
کارناوال نوروز در مسیر دیوارهای قلعه تاریخی باکو تا آتشگاه این شهر و از آنجا تا «میدان فوارهها» و «میدان جوانان» بههمراه بازیگرانی با لباسهای دده قورقود، دختر بهار، قوچاقان و کچل، همراهبا کاروانی از سوارکاران اسب و شتر (این کارناوال امسال استثنائاً برگزار نمیشود)
-
برگزاری کنسرتهای مختلف موسیقی
-
دادن اعتبار خرید ویژه عید از طرف بانکها
-
عفو عمومی زندانیان بهمناسبت نوروز
-
جشن گرفتن ۴ چهارشنبه قبل از آغاز بهار و نامگذاری آنها به نامهای چهارشنبه آب (su çərşənbəsi)، چهارشنبه آتش (od çərşənbəsi)، چهارشنبه باد (yel çərşənbəsidir) و چهارشنبه خاک (torpaq çərşənbəsi) یا چهارشنبه آخر(İlaxır çərşənbəsi) (براساس باورهای سنتی، کائنات از چهار عنصر آب، آتش، باد و خاک تشکیل شده است و نامگذاری فوق، بر این نگاه منطبق است)
بازار سفرهای نوروزی نیز در ایام نوروز در آذربایجان داغ است؛ چنانکه ترکیه، گرجستان، کشورهای اروپایی و امارات اهداف اصلی شهروندان جمهوری آذربایجان برای سفرهای نوروزی هستند. مطابق خبر وبسایت آزادلیق، در ایام نوروز امسال، بیشترین میزان گردشگر خارجی که به این کشور سفر میکند، از ایران خواهد بود و در طول سال، ایران پس از روسیه و گرجستان، کشوری است که با ۳۶۳هزار نفر، بیشترین میزان گردشگران را به آذربایجان میفرستد.
در نوروز، در آذربایجان هم مانند ایران یا افغانستان، غذاهای ویژهای پخته میشود.
رسم قدیمی «شال انداختن» که در شعر حیدربابای استاد شهریار بدان اشاره شده، در جمهوری آذربایجان هم رواج داشته است.
گفتوگو با میثم بادامچی درمورد نوروز در جمهوری آذربایجان:
چنانکه میبینیم، نوروز در جمهوری آذربایجان، جایگاه بلندی دارد. سؤالی که ممکن است پیش آید، آن است که آیا در دوران اتحاد جماهیر شوروی نیز نوروز در آذربایجان رونق داشت؟
نوروز در دوران اتحاد شوروی
فضولی صابراوغلو، پژوهشگرتاریخ آذربایجانی، در مقالهای باعنوان «مراسم نوروز در دوران اتحاد شوروی»، وضعیت برگزاری مراسم نوروزی را در دوران اتحاد شوروی توضیح میدهد. بر اساس نوشته صابراوغلو، گرچه برگزاری مراسم نوروز در سالهای اولیه پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، در آذربایجان همچنان دوام داشت؛ پس از مرگ لنین و همزمان با سالهای اول حاکمیت استالین، بولشویکهای رادیکال، حملاتی سخت علیه اعیاد دینی و ملی جمهوریهای شوروی، از جمله نوروز، آغاز کردند که در نهایت به ممنوعیت نوروز منجر شد. در این تبلیغات، از نوروز بهعنوان مراسمی اسلامی یاد میشد که برای پیشبرد ماتریالیسم، باید با آن مبارزه کرد.
از مهمترین مخالفان نوروز در آذربایجان، در نیمه دوم دهه سی میلادی، کسانی بودند که خودشان را «اتحاد مبارزان بیخدا» (Mübariz Allahsızlar İttifaqı) مینامیدند و سرانجام با تصویب قانون اساسی استالین در سال ۱۹۳۶، برگزاری مراسم نوروز تقریباً بهکلی قدغن و متوقف شد.
اما ممنوعیت برگزاری نوروز، ۲۰ سال بیشتر دوام نیافت. پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳، ممنوعیت نوروز و سایر اعیاد دینی و ملی خلقهای این کشور، بهصورت غیررسمی در آذربایجان و سایر جمهوریهای شوروی برداشته شد و از سال ۱۹۶۷، نوروز بهعنوان «عیدِ آمدن بهار»، در باکو و برخی شهرهای دیگر اجازه برگزاری رسمی یافت. این برداشتهشدن منع رسمی برگزاری نوروز در شوروی، به بهبود رابطه این کشور و حکومت محمدرضاشاه پهلوی در ایران در آن دوران نیز بازمیگشت؛ طوریکه در سال ۱۹۶۷، شعر بلند «حیدربابا یهسلام» سروده استاد محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) در جمهوری آذربایجان اجازه نشر یافت. از آن سال بهبعد، اگرچه برگزاری مراسم مربوط به نوروز از آزادی مطلق برخوردار نبود، اما هر سال، در روز ۲۱ مارس (اول فروردین)، صفحات روزنامهها در باکو، پر میشد از تبریکات نوروز و تلویزیون آذربایجان هم بهمناسبت این روز، برنامههای خاصی همراهبا موسیقی نمایش میداد.
نوروز در حیدربابای شهریار
رسم شالانداختن دختران و پسران جوان در آستانه نوروز، هم در آذربایجان ایران و هم در جمهوری آذربایجان رایج بوده است. در گذشته، اکثر خانهها در سقف، دریچهای برای تهویه داشتند و معمولاً در آذربایجان، در آستانه شب چهارشنبه آخر سال، کودکان و جوانان دمبخت، شالی از آن قسمت آویزان میکردند تا صاحبخانه هدیهای در آن بپیچد. هدیهای که در شال گذاشته میشد، میتوانست چیزهای مختلفی ازجمله انواع شیرینی و آجیل و میوه و … باشد.
در شب چهارشنبهسوری، گروهی از دختران و پسران دمبخت و آرزومند نیز از روزنه بامها یا کنار پنجرهها یا چهارراهها به فالگوش میایستادند تا به صحبتهای همسایهها و عابران گوش دهند و حاجتهای خود را با توجه به گفتههای آنها تعبیر و تفسیر نمایند.
شهریار در بندهای ۲۷ تا ۳۰ منظومه بلند «حیدربابا»، که شاهکار او به زبان آذری محسوب میشود، به این رسم شالبستن و از آتش پریدن برای گشایش بخت در آذربایجان اشاره میکند.
این بندها به همراه ترجمه فارسی آنها، بهعنوان حسن ختام این یادداشت در ادامه میآید:
بایرامیدی، گئجه قوشی اوخوردی (نوروز بود و مُرغ شباویز در سُرود)
آداخلی قیز، بیگ جوْرابی توْخوردی (جورابِ یاربافته در دستِ یار بود)
هرکس شالین بیر باجادان سوْخوردی (آویخته ز روزنهها شالها فرود)
آی نه گؤزل قایدادی شال ساللاماق! (این رسم شال و روزنه خود رسم محشری است!)
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق! (عیدی به شالِ نامزدان چیز دیگری است!)
***
شال ایستهدیم منده ائوده آغلادیم (با گریه خواستم که همان شب روم به بام)
بیر شال آلیب، تئز بئلیمه باغلادیم (شالی گرفته بستم و رفتم به وقتِ شام)
غلام گیله قاشدیم، شالی ساللادیم (آویخته ز روزنهٔ خانهٔ غُلام)
فاطمه خالا منه جوراب باغلادی (جوراب بست و دیدمش آن شب ز روزنه)
خان ننهمی یادا سالیب، آغلادی (بگریست خاله فاطمه با یاد خانْ ننه)
***
حیدربابا ، میرزَممدین باخچاسی (در باغهای میرزامحمد ز شاخسار)
باخچالارین تورشا-شیرین آلچاسی (آلوچههای سبز وتُرش، همچو گوشوار)
گلینلرین دوْزمه لری، طاخچاسی (وان چیدنی به تاقچهها اندر آن دیار)
هی دوْزوْلر گؤزلریمین رفینده (صف بستهاند و بر رفِ چشمم نشستهاند)
خیمه وورار خاطره لر صفینده (صفها به خط خاطرهام خیمه بستهاند)
***
بایرام اوْلوب ، قیزیل پالچیق اَزَللر (نوروز را سرشتنِ گِلهایِ چون طلا)
ناققیش ووروب ، اوتاقلاری بَزَللر (با نقش آن طلا در و دیوار در جلا)
طاخچالارا دوْزمه لری دوْزللر (هر چیدنی به تاقچهها دور از او بلا)
قیز-گلینین فندقچاسی، حناسی (رنگ حنا و فَنْدُقة دست دختران)
هَوَسله نر آناسی، قایناناسی (دلها ربوده از همهکس، خاصّه مادران)