چین چطور غول صنعت نشر شد
مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران میگویند تلاش دارند در نمایشگاههای کتاب در چین حضور فعالتری داشته باشند.
با رشد روابط میان تهران و پکن در حوزه صنعت نشر، این ارتباط و دوستی با چینیها چه درسهایی میتواند برای صنعت و بازار کتاب ایران داشته باشد؟ فقط سانسور؟
هرچند ممیزی کتاب در چین نسبت سانسور کتاب در ایران «قاعدهمندتر» است، صنعت نشر در چین فقط به نظارت گسترده دولتی بر کتاب خلاصه نمیشود.
نگاهی گذرا و کلی به این صنعت نشان میدهد چگونه چین توانسته است طی دهههای اخیر از کشوری عقبمانده در صنعت نشر به اولین بازار بزرگ کتاب در جهان تبدیل شود.
سیاست درهای باز در صنعت نشر
از سال ۱۹۷۹ که دنگ ژیائوپینگ سیاست درهای باز اقتصادی را در چین به اجرا گذاشت، صنعت نشر کتاب در این کشور نیز دستخوش تحولات گستردهای شد و اکنون چین حتی بالاتر از آمریکا، اولین بازار نشر کتاب در جهان را دارد.
تا پیش از سال ۱۹۷۹، مراکز نشر ارگانهای پروپاگاندای حکومت (بخشی از دستگاه تبلیغات) در نظر گرفته میشدند، اما از آن تاریخ، به شرکتهای دولتی تبدیل شدند که دیگر باید بر اساس اصول و چارچوبهای اقتصادی و تجاری فعالیت میکردند.
مدیریت اقتصادی صنعت نشر به این معنی است که مراکز نشر باید در بازار کتاب در رقابت با یکدیگر به دنبال اهداف سودآور باشند. به استثنای موضوع سانسور، این مراکز در تصمیمگیریهایشان مستقلاند و دولت در امور آنها دخالتی ندارد و در نهایت، مراکز و شرکتهای چاپ کتاب باید مثل دیگر مراکز و شرکتهای تجاری به دولت مالیات بپردازند.
در سراسر چین، ۵۸۱ انتشاراتی فعالاند که نیمی از آنها در پکن مستقرند. پس از پکن، شانگهای که ۷ درصد انتشاراتیهای چینی را در خود جای داده، دومین شهر نشر کتاب در این کشور است.
هر انتشاراتی به یک سازمان یا نهاد حکومتی وابسته است: دولت، وزارتخانهها، ارتش، فرمانداریها، شهرداریها و دانشگاهها. این وابستگی به معنی وابستگی مدیریتی و محتوایی بهویژه در موارد حساس است.
برخی موضوعات هر سال از طرف دولت به ناشران سفارش داده میشود و ناشران باید روی این موضوعات و با در نظر گرفتن سازوکار تجاری، سرمایهگذاری بیشتری کنند و از طرف دیگر، موضوعاتی نیز هستند که دولت پرداختن به آنها را ممنوع اعلام میکند.
از نظر موضوعی، ناشران چینی به دو دسته تقسیم میشوند، دسته اول کتابهای مذهبی و عمومی منتشر میکنند و از این دسته یک ناشر در هر استان وجود دارد و دسته دوم کتابهای تخصصی و علمی منتشر میکنند و در هر استان چندین ناشر از این دسته میتوانند فعالیت کنند.
بنابراین در چین، نه تنها ناشر خصوصی بلکه حتی ناشر نیمهخصوصی، نظیر آنچه در ایران فراوان است، دیده نمیشود. با وجود دولتی بودن مطلق صنعت نشر کتاب در چین، در سالهای اخیر موسساتی با عنوان «آژانسهای فرهنگی» به راه افتادهاند که ظاهرا نیمهخصوصی اما تحت کنترل و نظارت دولتاند.
برای ساماندهی و جهتدهی بهتر، هم از نظر تجاری و هم از نظر موضوع و محتوای کتابها، مراکز نشر در چین به ۳۲ گروه دستهبندی شدهاند، که از میان آنها میتوان به «شرکت انتشاراتی و رسانهای جیانگسو فونیکس»، «گروه انتشاراتی چین»، «گروه آموزشی و رسانهای چین» و همچنین «گروه انتشاراتی و رسانهای علم و فناوری» اشاره کرد.
پیشتر، این مراکز نشر زیر نظر «اداره دولتی مطبوعات و کتاب» فعالیت میکردند که مسئولیت نظارت بر محتوای آثار و توزیع کتابها را بر عهده داشت و مرجع قانونگذاری در حوزههای جدید مثل نشر الکترونیک بود.
اما در مارس ۲۰۱۳، این اداره با یک اداره مشابه دولتی دیگر، که در زمینه رسانههای چین فعالیت میکرد، ادغام شد و مرکز جدید بر حوزههای کتاب، مطبوعات، رادیو، تلویزیون و فیلم نظارت دارد. این ادغام بهویژه در کاهش هزینهها و همچنین سیاستگذاریهای یکسان در زمینه نشر و توزیع الکترونیک آثار به دولت کمک بزرگی کرد.
بزرگترین بازار کتاب جهان با بیشترین عناوین
چین از نظر اقتصادی، چند سالی است که به اولین بازار بزرگ کتاب در جهان تبدیل شده است.
بر اساس آمار رسمی دولت چین، تراز مالی تمامی بخشهای صنعت نشر در این کشور در سال ۲۰۱۷، به بیش از ۲۰۲ میلیارد دلار رسید که ده برابر بیشتر از تراز مالی صنعت نشر آمریکاست.
با این حال، کارشناسهای حوزه کتاب به رقم اعلامشده با احتیاط نگاه میکنند، زیرا هرگونه اطلاعرسانی در حوزه اقتصادی بازار کتاب چین بر عهده دولت است، در صورتیکه در کشورهای غربی، بخش خصوصی و اتحادیههای صنفی آمار و ارقام را اعلام میکنند که طبیعتا شامل همه آمار و ارقام صنعت کتاب آن کشورها نیست.
اما شکی نیست که چین از نظر تعداد عناوین چاپشده در سال، اولین بازار کتاب دنیا به شمار میآید و هر سال نیز به تعداد عناوین منتشرشده افزوده میشود.
بهعنوان نمونه، بر اساس آمارهای دولتی، در سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۵۰۰ هزار عنوان کتاب در چین منتشر شد. در سال ۲۰۱۱، این آمار ۳۷۹ هزار عنوان کتاب را در بر میگرفت و در سال ۲۰۰۷، این رقم ۲۳۴ هزار عنوان بود.
نیمی از فروش کتاب در چین از محل کتابهای آموزشی مدارس است و بقیه کتابها نیز شمارگان متوسط ۱۰ هزار نسخهای دارند، بهاستثنای کتابهای عامهپسند که گاهی به شمارگان صدها هزار نسخه نیز میرسد.
همچنین بهطور متوسط سالانه ۳۰ درصد کتابها در چین تجدید چاپ و حدود دو پنجم کتابها نیز بهصورت الکترونیک منتشر میشوند.
با افزایش سالانه میلیونها خواننده چینی و متقاضی بالقوه به بازار کتاب چین، هر سال میزان فروش کتاب، بهویژه فروش کتابهای الکترونیک، در چین بیشتر میشود.
بر اساس گزارشی که اوایل سال جاری میلادی منتشر شد، چینیهایی که در دهه ۱۹۹۰ به دنیا آمدهاند اکنون سالانه بهطور متوسط حدود ۵/۵ کتاب کاغذی میخرند.
همچنین این نسل از چینیها ۴۶ درصد مشتریهای بازار کتاب الکترونیک چین را تشکیل میدهند.
در این شرایط، حقالتالیفها در چین نسبتا بالاست، بهطوری که عایدی نویسندگان حدود یکسوم سود حاصل از فروش کتاب است. اما نویسنده شدن و نویسنده ماندن در چین سخت است، زیرا هر کسی نمیتواند قلم به دست بگیرد و به قصد انتشار، کتاب بنویسد. دولت برای شغل نویسندگی آزمونهای خاصی برگزار میکند و ابتدا باید از آن گذر کرد.
چین بازاری جذاب برای ناشران جهانی
با وجود سختگیریها و نظارت شدید دولت چین بر حوزه نشر کتاب، این کشور، به دلیل داشتن جمعیت زیاد و صدها میلیون نفر کتابخوان بالقوه، بازار خوبی برای ناشران جهانی است، بهطوریکه اکنون آمریکا و کشورهای اروپایی مثل بریتانیا بیشترین واردات و صادرات کتاب را با چین دارند. این کشورها بیشتر در حوزه کتابهای تخصصی و علمی در چین فعالیت میکنند.
بازار چین برای برخی کشورهای آسیایی مثل هند و کره جنوبی و حتی برخی کشورهای عربی نیز جذاب است.
حضور گسترده خارجیها و پیوستگی چین به بازار جهانی موجب شده است که بیشتر عناوین منتشرشده در چین وارداتی باشد، بهویژه در حوزه کودک و نوجوان که بیش از ۹۰ درصد کتابها ترجمه و وارداتی از کشورهای دیگر است.
در حالی که چینیها علاقه زیادی به یادگیری زبان انگلیسی و خواندن به این زبان دارند، بیشتر ناشران معروف جهان در چین شعبه دارند و هند نیز حدود ۲۰۰ موسسه انتشاراتی در چین دایر کرده است که به زبان انگلیسی کتاب منتشر میکنند.
با این حال، عرضه کتاب در نمایشگاههای چین و بهطور کلی ورود کتاب به داخل مرزهای چین و ترجمه به زبان چینی باید منطبق با قوانین دولت این کشور باشد.
کتابهای ترجمهشده یکدهم بازار کتاب چین را در اختیار دارند. برای ترجمه نیز دو اصل کلی در نظر گرفته میشود: یا باید در جهت سیاستهای حاکم باشد، یا در تضاد با این سیاستها نباشد و توجیه اقتصادی داشته باشد.
نمایشگاههای جهانی و منطقهای
چین همچنین نمایشگاههای کتاب متعدد و مهم بینالمللی دارد.
مهمترین نمایشگاه کتاب چین نمایشگاه بینالمللی پکن است که از سال ۱۹۸۶ برگزار میشود. سه روز اول این نمایشگاه به بازدید متخصصان و حرفهایهای صنعت نشر و کتاب اختصاص دارد و دو روز پایانی نمایشگاه نیز برای بازدید عموم باز است.
بازدید از این نمایشگاه نیز مثل دیگر نمایشگاههای معتبر جهانی و برخلاف نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، رایگان نیست و از بازدیدکنندگان ورودی گرفته میشود.
در سالهای اخیر، بخش مهمی از این نمایشگاه به عرضه کتابهای الکترونیک اختصاص داده شده است.
همچنین، اکثر کتابهای عرضهشده در این نمایشگاه برای فروش نیست و صرفا برای آشنایی جهت فروش امتیاز چاپ یا کپیرایت کتابهای ناشران داخلی و خارجی است. بهعنوان نمونه، تعداد قراردادهای تجاری و بهویژه قراردادهای مبادله کپیرایت در سال ۲۰۱۶ میلادی بالغ بر ۳۰۷۵ قرارداد بود. این رقم هشت سال قبل از آن، ۱۴۰۰ قرارداد بود و این اختلاف عددی نشاندهنده رشد قابلتوجه چینیها در این زمینه است.
این قراردادها گردش مالی خوبی برای چین به ارمغان میآورد، بهطوری که در سال ۲۰۱۶ مبادله حق مولف در نمایشگاه پکن به ۷۳۶ میلیارد دلار رسید.
در آن سال، ایران گرچه در نمایشگاه کتاب پکن حضور داشت، سهمش از بازار چین صفر بود.
نمایشگاه بینالمللی کتاب هنگکنگ نیز از قدیمیترین نمایشگاههای کتاب در چین است که از سال ۱۹۹۰ هرساله برگزار میشود و بیش از یک میلیون نفر از آن بازدید میکنند. این نمایشگاه هم یک بازار بزرگ منطقهای برای کتاب است و خریداران میتوانند کتابهای موردنیاز خود را با تخفیفهای ویژه خریداری کنند، نظیر آنچه در نمایشگاه کتاب تهران اتفاق میافتد.
نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک شانگهای از دیگر نمایشگاههای مهم کتاب در چین است که در سال ۲۰۱۳ فعالیت خود را آغاز کرد. در این نمایشگاه فقط کتابهای مختص گروههای سنی صفر تا ۱۶ سال اجازه عرضه دارند. این نمایشگاه، با وجود مدت کوتاهی که از فعالیتش میگذرد، توانسته است که جایگاه مهمی را، بهویژه در حوزه کتاب کودک و نوجوان، به دست آورد.
چین در زمینه صنعت چاپ و ماشینآلات چاپ نیز پیشرفتهای مهمی کرده است که در رونق صنعت نشر این کشور بیتاثیر نیست.