تشدید بحرانهای طبیعی در ایران
در ایران، ۲۰ تا ۲۵ مهرماه هفته کاهش بلایای طبیعی و ۲۰ مهر را «روز ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی» نامگذاری کردهاند. معمولا در این روز یا هفته، ارگانها و سازمانهای متولی مدیریت بحران و امدادرسانی برنامههایی تدارک میبینند و مقامهای مسئول درباره لزوم آمادگی دولتی و عمومی در صورت بروز بحران و انتخاب راهکارهایی برای کاهش بحران پیام میدهند. با این همه، بر اساس آماری که پژوهشگران مرکز تحقیقات ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیتهای دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۹۷ ارائه دادهاند، شاخص مرگومیر ناشی از بلایای طبیعی در ایران نسبت به میانگین منطقه وضعیت نامناسبی دارد و جزو کشورهای رده ۴ (با خطر بالا) محسوب میشود. دلیل این مساله را باید در شیوه برخورد با بلایای طبیعی و مدیریت بحران و کاهش خطر این رخدادها بررسی کرد.
بلایای طبیعی، طبیعی یا غیرطبیعی؟
طبق تعریف، بلایای طبیعی (Natural Disasters) فجایع و رخدادهای بزرگیاند که در نتیجه فرایندهای طبیعی زمین رخ میدهند، از جمله این فرایندها میتوان به سیل، آتشفشان، زمینلرزه، خشکسالی، موجهای گرما اشاره کرد. نکته مهم درباره این رخدادها این است که تا نیم قرن پیش، فرایندهایی پیشبینیناپذیر، پیشگیریناپذیر و خارج از اراده انسان تلقی میشدند. اما در یکی دو دهه گذشته، نقش و ردپای انسان در بروز بسیاری از این پدیدهها مشخص شده و این مساله باعث تغییر نگرش در پیشبینی، پیشگیری و مدیریت این بحرانها شده است.
علی اردلان، مدیرکل مبارزه و کنترل عوارض بلایای طبیعی وزارت بهداشت، دو سال پیش، در جریان وقوع سیل در شمال غرب کشور، با تاکید بر نقش اصلی این مخاطرات در بروز بحران در ایران، گفته بود: «حوادث غیرمترقبه هر سال زندگی ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی را تحت تاثیر قرار میدهد. مهمترین حوادث غیرمترقبه در ایران زلزله، سیل و خشکسالی است.»
بنابراین، اجازه بدهید نقش مدیریت و اداره کشور در بروز، پیشگیری و مدیریت بحران هر یک از این حوادث را بررسی کنیم.
زمینلرزه
از بحرانهای که در بالا ذکر شد، زمینلرزه پیشبینیناپذیرترین واقعه طبیعی است و انسان در بروز آن نقش چندانی ندارد، جز در مواردی معدود در جهان.
بر اساس آمارهای رسمی، تقریبا ۹۷ درصد شهرهای ایران در معرض خطر زمینلرزه قرار دارند و تهران یکی از نقاطی است که درباره خطر بروز زمینلرزه در آن بسیار گفته شده است. یکی از راهکارهای مشخص برای کاهش خطر زمینلرزه پهنهبندی ریسک و کاهش تمرکز جمعیتی در مناطقی است که خطر زمینلرزههای شدید در آن وجود دارد. در این مورد، در ایران کاملا برعکس عمل شده و شهر تهران، با خطر بالای بروز زمینلرزه شدید و با وجود سه گسل بزرگ فعال در شمال و جنوب، مرکز توسعه جمعیتی در ایران است.
مقاومسازی ساختمانها و آمادگی عمومی در برابر زمینلرزه از دیگر راههای کاهش خطر است که در ایران، هیچکدام وضعیت مناسبی ندارند. در تهران، که از لحاظ نوسازی بافتهای فرسوده بهترین وضعیت را در ایران دارد، ۱۵ درصد جمعیت شهری در بافت فرسوده زندگی میکنند و بسیاری از کارشناسان این برآورد را بسیار خوشبینانه میدانند. در مورد مشارکت عمومی در مدیریت پس از بحران هم عملا تهران و سایر نقاط کشور بیبهره از هر نوع آمادگیاند. واکنش مردم تهران و کرج در شب زمینلرزه ملارد نشاندهنده سطح پایین آمادگی روانی و ساماندهی عمومی برای مدیریت چنین بحرانهایی است.
بنابراین به نظر میرسد در مورد یکی از اصلیترین بلایای طبیعی که کشور ما با آن دست به گریبان است نه تنها کاری صورت نگرفته، بلکه برنامهریزی و توسعه شهری و جمعیتی عملا بر ابعاد بحران احتمالی پس وقوع چنین حادثهای افزوده است. مشابه این وضعیت در مورد سیل و خشکسالی هم حکمفرماست.
سیل
برخلاف زمینلرزه، سیل و خشکسالی دو پدیده پیشبینیپذیر، پیشگیریپذیر و مدیریتپذیرند؛ سیل سال ۹۸ در جنوب و غرب ایران، شیراز و شمال شرق یکی از همین موارد است. بسیاری از کارشناسان، از جمله امیر آقاکوچک، دانشیار دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، سیل شیراز را حادثهای میداند که انسان در بروز آن نقش داشته است. بهطور کلی، بسیاری از پژوهشگران نقش مدیریت نامناسب آب، سدهای غیرضروری و ساختوسازهای غیراصولی را در تشدید ابعاد بحرانی نظیر سیل سال ۹۸ در ایران دخیل میدانند.
بیانیه اتحادیه انجمنهای علمی علوم آب در ۲۰ بند، راهکارهایی برای کاهش بروز و ابعاد چنین حوادثی ارائه کرده است. بند ۵ این بیانیه بهوضوح خشکسالی را هم پدیدهای پیشبینیپذیر و مرتبط با وقوع سیل میداند. علاوه بر این، باید به نقش انسان در وقوع خشکسالی و پیامدهایش اشاره کرد. امروز دیگر تردیدی وجود ندارد که رویدادهای شدید آبوهوایی مانند سیل و خشکسالی در نتیجه گرمایش جهانی و تغییر اقلیم تشدید شدهاند و کیفیت و کمیت این پدیدهها تحت تاثیر تغییراتی است که ما در زمین ایجاد کردهایم.
اما گذشته از این، بهکارگیری سیاستهای تطبیقی و برنامهریزی بر اساس واقعیتها نقش موثری در کاهش آثار این پدیدهها دارد، مثلا مدیریت منابع آب یکی از مهمترین روشها برای کنترل و کاهش اثر این پدیدههاست. اما در ایران، مدیریت منابع آب بدون در نظر گرفتن بازههای زمانی وقوع سیل و خشکسالی، برای حداکثر آب موجود، مخصوصا در بخش کشاورزی، برنامهریزی شده است و به این ترتیب، در سالهای خشک، تبعات خشکسالی دوچندان میشود. علاوه بر این، سدسازی بیرویه به محرومیت طبیعت از آبهای جاری منجر شده و باعث خشکی زمین و افزایش بیابانزایی شده است. طبیعی است این رخداد به وقوع و تشدید پدیدههایی مانند سیل و ریزگردها میانجامد که در حال حاضر، بخشهای مهمی از جنوب غرب، مرکز و جنوب شرق ایران را تحت تاثیر قرار داده است.
بنابراین، هرچند نمیتوان صد درصد از وقوع این پدیدههای طبیعی پیشگیری کرد، به نظر میرسد مدیریت و رویکرد توسعهای در ایران بر ابعاد فجایع این بحرانها افزوده و نقش روزهایی مانند «روز ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی»، مثل بسیاری از رخدادهای دیگر، تنها بهصورت نمادین است.