فرونشست، هشداری برای مرگ سرزمین
رضا کارخانه، معاون فنی و عمرانی فرمانداری ورامین، چهارشنبه ۱۳ آذرماه، در نشست تخصصی فرونشست که در سازمان نقشهبرداری برگزار شد، گفت: «در حال حاضر، فرونشست در این منطقه به چند متری ریل راهآهن رسیده است و عدم توجه به آن منجر به خسارتهای ملی خواهد شد.» فرونشست زمین، که گاهی از آن بهعنوان زمینلرزه خاموش هم یاد میشود، پدیدهای است که عمدتا بهدلیل برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی ایجاد میشود.
نظرهای مطرحشده در این نشست تخصصی نشاندهنده ابعاد گسترده این اتفاق و تبعات قابل ملاحظه آن برای کشور خواهد بود، تبعاتی که به زیرساختها و تاسیسات محدود نیست و حاکی است از مرگ خاموش یک سرزمین. پیمان بکتاش، معاون فنی سازمان نقشهبرداری کشور، در این نشست گفت: «از منطقه فرونشست ورامین، ۵۷ کیلومتر راهآهن تهرانـمشهد و ۴۷۰ کیلومتر خطوط انتقال نیرو عبور کرده است، ضمن آنکه ۲۵۰ هزار نفر در محدوده فرونشست زندگی میکنند.» بکتاش در ادامه افزود این پدیده خاک حاصلخیز این منطقه را از بین برده است.
فرونشست مخربتر از زمینلرزه
فرونشست البته فقط دشت ورامین را تحت تاثیر قرار نداده است و به گفته علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، فرونشست زمین در تهران از دشت جنوبی تهران تا میدان انقلاب را تحت تاثیر قرار داده است. او همچنین از کج شدن حرم عبدالعظیم در شهر ری بر اثر فرونشست خبر داده بود که بعد، مسئولان حرم آن را تکذیب کردند و مشخص نشد این اتفاق واقعا رخ داده است یا نه.
البته شدت این مشکل در همه جای تهران یکی نیست و برخی مناطق بهدلیل ساختار زمینشناسی خاص یا میزان برداشت از آبهای زیرزمینی و مسدود شدن مسیر رودهایی که آبخوانها (سفرههای آب زیرزمینی) را تغذیه میکردند، بیشتر تحت تاثیر فرونشست قرار گرفتهاند. به گفته بکتاش، در تهران ۳ منطقه عمده فرونشست عبارتاند از کمربندی تهران واقع در بزرگراه آزادگان از تقاطع جاده قدیم کرج تا تقاطع شهید رجایی، امتداد بزرگراه آیتالله سعیدی در جاده قدیم ساوه حدفاصل سهراه آذری تا رباط کریم و امتداد جاده کرج به شهریار از تقاطع اتوبان تهرانـکرج با جاده ملارد تا شهریار.
اما فرونشست پدیدهای مختص تهران نیست. به گفته معاون سازمان زمينشناسی و اکتشافات معدنی، پديده فرونشست زمين در بيش از ۲۰۰ دشت کشور، بهدلیل استفاده بیرويه از آبهای زيرزمينی ایجاد شده است. با این همه، علی بیتاللهی به ایرنا گفته است که در تمامی ۶۰۹ دشت بزرگ و شناختهشده کشور فرونشست وجود دارد و در ۴۰۵ دشت، این موضوع از حد بحرانی عبور کرده است. آنطور که بکتاش در نشست تخصصی فرونشست گفته است، بیشترین نرخ فرونشست در کشور در دشت رفسنجان، مشهد، کرمان، دشت کبودرآهنگ، فامنین در همدان و مناطق جنوب غربی کشور ثبت شده است.
این اتفاق وقتی در نزدیکی شهرها یا تاسیسات ساخته انسان میافتد، باعث ایجاد مشکلات زیادی خواهد شد. جواد میبدی، مدیرکل دفتر نظامهای بهرهبرداری و حفاظت آب و آبفا، هم در نشست تخصصی فرونشست، نسبت به فرونشست زمین در مترو، راهآهن، فرودگاه و شبکه گاز، پالایشگاه نفت و خطوط نیرو در تهران هشدار جدی داده است. اما تاثیر مخرب پدیده فرونشست تنها به آسیب به زیرساختها و تاسیسات و ساختمانهای شهری خلاصه نمیشود.
خشکسالی در زیر زمین، مرگ در سطح
بر اساس تعاریف پذیرفتهشده علمی، فرونشست عبارت است از فروریزش یا نشست سطح زمین که بهعلتهای متفاوت، در مقیاس بزرگ روی میدهد. معمولا در اصطلاح به حرکت قائم رو به پایین سطح زمین که میتواند با بردار اندک افقی همراه باشد گفته میشود. این رخداد نمایانگر تخریب بیبازگشت آبخوانها است. یعنی حتی اگر در آینده بارندگی مناسبی رخ دهد، زمین توانایی جذب آب و پر شدن دوباره آبخوانها را از دست داده است و بارشها بهصورت سیلاب بر زمین جاری خواهد شد. این اتفاق باعث شسته شدن و از بین رفتن لایهای از خاک میشود که گیاهان در آن رشدونمو میکنند و به این ترتیب، خشکسالی در زیر زمین به بیابانی شدن در سطح منجر میشود و روند بیابانزایی کشور سرعت میگیرد.
محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها، مراتع و آبخیزداری كشور، سال گذشته به ایرنا گفته بود فرونشست زمین ناشی از نبود تعادل بین تغذیه و برداشت از سفرههای آب زیرزمینی است. تقریبا دو سوم کل دشتهای کشور دشتهای ممنوع اعلام شدند و متاسفانه در بخش قابل توجهی از این دشتها، تراز منفی آبخوانها به بیش از ۲ متر در سال رسیده است. این بدین معناست که سطح آبخوانها در سال حداقل ۲ متر افت میکند و با خالی شدن این فضا، زمین فرو مینشیند. این پدیده باعث نفوذ آب شور به آبخوانها هم میشود و آب آبخوانی که شور شده باشد دیگر هیچگاه شیرین نخواهد شد.
درویش خردادماه امسال به همشهری گفت: «هیچ خطری جدیتر از بیابانزایی نمیتواند سبب مهاجرت، تخریب سرزمین و متروکه شدن سکونتگاههای انسانی شود. طرحهایی مانند انتقال آب که رژیمهای هیدرولوژیکی حوضههای آبخیز را بر هم میزند یا سدسازیهای افراطی که سبب نابودی تالابها در پاییندست و نابودی رویشگاههای جنگلی در بالادست میشود بهشدت میتواند نرخ بیابانزایی را در کشور افزایش دهد.»
اما علیرغم این هشدارها، در سالهای گذشته و بهصورت متمادی، مدیریت منابع آب کماکان در سیطره دیدگاه است که بر مبنای ساختوساز و سود ناشی از پروژههای عمرانی بزرگ این بخش اداره میشود و در دولت حسن روحانی، ۶۵ سد جدید به بهرهبرداری رسیده است. توسعه بیرویه کشاورزی یکی از دلایل این رویکرد است، در حالی که تکیه بر منابع تجدیدناپذیر آب زیرزمینی برای تولید غذا، برخلاف اصول تامین امنیت غذایی است و افزایش روند بیابانی شدن کشور یکی از مخربترین اتفاقها برای کشاورزی خواهد بود. مجموعه این اتفاقها باعث بروز ریزگردها، کاهش محدوده آسایش اقلیمی، کاهش ظرفیت نگهداری آب زیرزمینی، شور شدن آب، نبودِ امنیت غذایی و در نهایت، باعث کاهش قابلیت زیستپذیری و مرگ سرزمین خواهد شد، اتفاقی که هماکنون بهآرامی و خزنده در حال رخ دادن است.