پرندگان زایندهرود، نمادی از نابودی طبیعت ایران به دست مافیای آب
این روزها فیلمی در رسانههای اجتماعی دست به دست میشود که نشان میدهد هزاران پرنده بر اثر اقدام وزارت نیرو به قطعی آب زایندهرود بیخانمان و سرگردان شدهاند.
با این حساب، باید وزارت نیرو را هم در کنار شکارچیان فریدونکنار و خوزستان، به فهرست مسببان قتلعام پرندگان در ایران اضافه کرد. اما این صحنههای آزاردهنده تنها بخش دراماتیکتر و ملموستر از روند مخرب و بزرگتری است که بر اثر قطع جریان طبیعی رودخانهها بهدلیل سدسازی و انتقال آب در ایران رخ داده است.
بر اساس گزارش موسسه آوای بوم، که انجمن تخصصی حفاظت از پرندگان در ایران است، این رخداد به بیخانمانی و مرگ ۴۲۱۵ پرنده از ۲۳ گونه مختلف در این منطقه منجر شده است. اما همانطور که گفته شد، این بخشِ دیدنیتر، شنیدنیتر و در نتیجه، ملموستر ماجراست، واقعیت این است که تخریب بزرگتر بیسروصدا در حال رخ دادن است.
مرگ رود، مرگ زندگی
درباره آثار زیستمحیطی مخرب سدها در جهان بسیار گفته شده است و در دو دهه گذشته پژوهشهای بسیاری درباره اثر مخرب سدها بر اکوسیستم مناطق مختلف در جهان انجام شده و جنبشی تحت عنوان برداشتن سدها در بسیاری از نقاط جهان به راه افتاده است.
سدها باعث قطع جریان طبیعی رودها شدهاند و به این ترتیب، تمام اکوسیستمهای بعد از سد به خطر میافتند. تبعات چنین اتفاقی اما در همان منطقه خلاصه نمیشود و زندگی انسانی وابسته به این اکوسیستمها به شیوههای مختلف به خطر میافتد. در مورد زایندهرود، تالاب گاوخونی مثال بسیار خوبی است که بهدلیل دوری از شهر و دیده نشدن، به اندازه موضوع پرندگان زایندهرود سروصدا به پا نمیکند. این در حالی است که این تالاب در گذشته، محل زمستانگذرانی پرندگان مهاجر بسیاری بوده است و خشکیدن و کوچک شدنش علاوه بر از بین رفتن زیستگاه طبیعی هزاران پرنده، مرگ خاموش پوشش گیاهی منطقه را نیز در پی داشته و بر خطر بروز ریزگرد در مناطق مرکزی ایران افزوده است. این اتفاق تقریبا نتیجه بلافصل سدسازی و بند آمدن مسیر رود در همه جای ایران و حتی جهان است. دریاچه ارومیه مهمترین و بزرگترین قربانی سدسازی و توسعه بیرویه کشاورزی در ایران و شاید یکی از بزرگترینها در جهان است، دریاچهای که متخصصان تایید میکنند مرگش گرد مرگ را تا فرسنگها فراتر از مرزهای طبیعی دریاچه پراکنده و شهرهای اطراف را سکونتناپذیر خواهد کرد.
با این حال و با وجود این شواهد، موافقان اما از نقش سدها در کنترل سیلاب، ذخیره آب و تولید انرژی پاک میگویند. پژوهشی جامع در سال ۲۰۱۶ نشان داد دریاچه سدها منبع تولید ۴ درصد گازهای گلخانهای جهان است و ادعای ضرورت سدها برای تولید انرژی پاک نقش بر آب شد.
در مورد نقش سدها در کنترل سیلاب و ذخیره آب هم انتقادهای زیادی مطرح شده است. خبرگزاری مهر در اردیبهشتماه ۱۳۹۸، در گزارشی با کارشناسان مختلف گفتوگو کرد و به بررسی نقش منفی سدها در بروز سیلاب بهار در شمال شرق و جنوب شرق کشور پرداخت.
با وجود این، محمد حاج رسولیها، معاون وزیر نیرو، از افتتاح و بهرهبرداری ۶۵ سد جدید در دولت حسن روحانی خبر داد تا مشخص شود سدسازی نه تنها متوقف نشده است، بلکه طرحهای انتقال آب بر پیامدهای مخرب آن افزوده است. با این همه، مورد زایندهرود مورد عجیبی است. این رود علاوه بر سدسازی، همزمان هدف طرحهای انتقال آب هم بوده و از انتقال آب به معنای واقعی کلمه منتفع و متضرر شده است، البته مثل همیشه، با سنگینی کفه ترازو به سمت ضرر.
به نام تامین آب، به کام زمینخواران
تونل کوهرنگ ۱، که آب را از سرچشمههای کوهرنگ بختیاری به سمت زایندهرود میآورد، یکی از قدیمیترین نمونههای انتقال آب در ایران است. این انتقال آب زمینهساز توسعه کشاورزی و صنعت در منطقه و تمرکز جمعیتی وابسته به آب شد. اما بعدها، انتقال آب از زایندهرود به یزد نفس زایندهرود را برید. این اتفاق مثال مناسبی است از روند مخرب و بیماری که طرحهای انتقال آب و سدسازی پدید میآورد.
بسیاری از پژوهشگران شناختهشده حوزه آب، از جمله فاطمه ظفرنژاد، انتقال آب را تهدیدی جدی برای منابع آب میدانند، تهدیدی به قیمت تامین منافع افراد ذینفع این پروژهها. آب اضافی تقاضای اضافی و وابستگی بیشتر ایجاد میکند و در نتیجه، به هجوم جمعیت و برنامهریزی بر این مبنا منتهی میشود، که تجربه در ایران نشان داده همواره از موجودی آب پیشی گرفته است. اما تامین منافع افراد ذینفع، که در ادبیات مطبوعاتی ایران بهدرستی به «مافیای آب» مشهور شدهاند، کماکان بر منافع ملی و حفاظت از منابع آب ترجیح داده میشود.
معمولا تصور میشود شرکتهای عمرانیِ عمدتا خصولتی محرک و پیشران طرحهای سدسازی و انتقال آباند که تا حدی درست است، اما سهم مافیای زمین و زمینخواری در این فرآیند معمولا نادیده گرفته میشود، موضوعی که در طرح انتقال آب خزر به سمنان بهصورت رسمی مطرح شد و در طرح ارزیابی که شرکت مهاب قدس تهیه کرد به آن اشاره شده است.
به گزارش فرهیختگان، یکی از مزیتهای طرح انتقال آب خزر به سمنان گران شدن زمین در مقصد عنوان شده است. این مساله شاید کلید اصرار بر سدسازی و طرحهای انتقال آب در ایران بهجای توسعه مناطق دارای آب، بیتوجه به تجارب جهانی در این زمینه، باشد که نشان میدهد چنین طرحهایی در بهترین شرایط یا در مبدا یا در مقصد به تضعيف شرايط اجتماعیـاقتصادی و زيستمحیطی منجر شدهاند.
بنابراین به نظر میرسد جیغ و فریاد پرندگان بیپناه زایندهرود بازتابی ضعیف از فریاد خاموش طبیعت زخمخورده از مدیریت مافیایی آب در ایران باشد، زخمی که پیامدهایش بهزودی دامنگیر همه زیستمندان ایران از جمله مردمان این سرزمین خواهد شد، همچنان که همین حالا در سیستان و خوزستان شده است.