چشم به راه امید و گوش به نفیر فنا
هر سال تا این موقعها از راه رسیده بود. سال گذشته البته یک استثنا بود که آذرماه آمد، اما سالهای قبلتر، پیش از بیستم آبان در آسمان مازندران بال میگشود. امسال اما هنوز اثری از او نیست. درنای سفید سیبری، یازدهسال گذشته، یکه و تنها چندین هزار کیلومتر را از سرزمینهای شمالی پرواز کرده و برای زمستانگذرانی، خود را به ایران رسانده است. امسال اما هنوز هم خبری از او نیست. این تک درنای باقیمانده از جمعیت غربی درناها را «امید» نامیدهاند و اکنون بیم آن میرود که یا کشته شده باشد، یا مثل سالهای ۸۸ و ۹۴ برخلاف تمام زمستانهای نیمقرن گذشته، به ایران کوچ نکند. جمعیت شرقی و غربی درنای سیبری سالهاست که از یکدیگر جدا شده و مسیرهای مهاجرت متفاوتی را انتخاب کردهاند: جمعیت شرقی در فصل زمستان به شرق آسیا مهاجرت میکند و جمعیت غربی در گذشته به ایران میآمد.
در حالی که دوستداران محیطزیست چشمشان به از راه رسیدن «امید» است، گوششان اما نفیر مرگ و فنای سایر پرندگان مهاجر را میشنود: صیحهای که شاید در تالابهای شهرستان فریدونکنار در استان مازندران، کرکنندهتر از بقیه مناطق کشور باشد. داس مرگ ابتدا با تور و تله بر گردن پرندگان مهاجر مینشیند و پس از پایان فصل مهاجرت، با رگبار گلوله.
سال گذشته نشریه معتبر ساینس آماری تکاندهنده از کشتار پرندگان مهاجر در تالابهای فریدونکنار منتشر کرد: یکمیلیون پرنده مهاجر در فصل مهاجرت فقط در یک نقطه از ایران کشته میشوند؛ بهعبارتی، افراد محلی روزانه جان سههزار پرنده را میگیرند. آبگیرهای فریدونکنار، اِزباران و سرخرود، قتلگاه پرندگان مهاجرند و بدنامیشان اینک از مرزهای ایران نیز فراتر رفته است.
این در حالی بود که سال گذشته زمزمههایی از مصوبه شورای تامین استان مازندران برای حمایت از پرندگان مهاجر شنیده شد. قرار بود نیروی انتظامی وارد عمل شود و بساط صید فلهای را جمع کند. روشهایی که تمام این سالها برخلاف واقعیت، ادعا شده بود سنتیاند و وقتی که کشاورزی تعطیل است، بهعنوان معاش جایگزین بهکار برده میشود. سال پیش خبر دیگری نیز منتشر شد: ۷۱ تشکل زیستمحیطی طی یک نامه سرگشاده از دادستان کل کشور خواستند بهعنوان مدعیالعموم به پرونده صید و عرضه غیرقانونی پرندگان مهاجر وارد شود تا در نتیجه همکاری نیروی انتظامی با محیطبانان، تخلفات مهار شود و در سایه قانون، امنیت به منطقه بازگردد. اما بعد از آن، هیچگاه اخبار امیدوارکنندهای منتشر نشد.
با این که سالها از تصویب قوانینی چون «مبارزه با قاچاق ارز و کالا»، «شکار و صید» و «کنوانسیون حفاظت از گونههای وحشی مهاجر» میگذرد، چرا هیچگاه دامگاهداران و برداشتکنندگان فلهای پرندگان با اعمال قانون ازسوی نهادهای ذیربط مواجه نشدهاند؟ شاید بتوان پاسخ را در ثروت بادآوردهای جستوجو کرد که کمتر به آن توجه شده است.
اگر فرض کنیم که برآورد قتلعام یک میلیون پرنده مهاجر در فریدونکنار عددی کموبیش دقیق است، بنابراین سود حاصل از مرغان هوا، که دامگاهداران برای پرورش آنها کوچکترین هزینهای نکردهاند، بهطور تخمینی رقمی خواهد بود بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان. این پول بادآورده تنها ظرف چندماه و در مدت کوتاه زمستانگذرانی پرندگان بیپناه به جیب دامگاهداران و شرکایشان سرازیر میشود. شاید به همین دلیل است که مقامات محلی، انگیزه و ارادهای برای مواجهه به دامگاهداران ندارند و در برابر اعتراضهای آنان بهسرعت کُرنش میکنند.
امسال نیز همچون پارسال، مقامات استان، شامل رییسکل دادگستری، مدیرکل محیطزیست، فرمانده نیروی انتظامی، فرمانداران و دادستانهای شهرستانهای مازندران، در نشستی در ساری بر ضرورت کنترل قتلعام پرندگان و مدارا نکردن با متخلفان تاکید کردند. مقامات قضایی از آمادگی خود برای مقابله جدی با این تجارت سیاه گفتند: «مدارا کردن با افراد متخلف همانگونه که تاکنون جواب نداده، از این پس هم جواب نخواهد داد و لازم است تمامی مدیران و متولیان با قاطعیت در این زمینه وارد عمل شوند.» رییسکل دادگستری استان مازندران، محمد علی تقوی، همچنین گفته است: «نباید از سروصدای یک عده منفعتطلب و سودجو در زمینه محیطزیست ترسید و برای حفظ محیطزیست شمال هر چه سروصدا ایجاد شود، اشکالی ندارد و لازم است همه بدون توجه به این سروصداها وظایفشان را بهدرستی انجام دهند.»
مدیرکل محیطزیست مازندران، حسینعلی ابراهیمی کارنامی نیز از امکان مواجهه و رویارویی با متخلفانی خبر داد که به بهانه معیشت، نسل پرندگان را منقرض میکنند. به گفته او، «حدود ۲۰۰ دامگاهدار در این منطقه شکار غیرمجاز دارند که روزانه هزاران بال پرنده را شکار میکنند و این کارشان به بهانه معیشت، نسل پرندگان را منقرض میکند».
با وجود این تهدیدها و نیز هشدار سازمان دامپزشکی درباره شیوع ویروس آنفلوانزای فوق حاد پرندگان، که حتی میتواند برای سلامت مردم نیز خطرآفرین باشد، گزارشهای عینی از بازار فریدونکنار نشان میدهد کشتار پرندگان کاهش چشمگیری نداشته است. بازار فریدونکنار که بین دوستداران محیطزیست به «بارانداز شکارچیان و صیادان مجاز و غیرمجاز» مشهور است، همچنان یکی از مهمترین کانونهای عرضه پرندگان آبزی مهاجر است. ریشه تساهل و تسامح با متخلفانی که فقط در یک نقطه از مازندران توانستهاند لکه ننگی حتی در عرصههای بینالمللی بر پیشانی ایران بنشانند در چیست؟ درآمد بادآورده ۱۰۰میلیاردی یا بیتوجهی به اهمیت حفاظت محیطزیست؟ با چنین برخورد مسالمتآمیزی آیا میتوان انتظار داشت «امید» به ایران بیاید و زنده به موطن خویش بازگردد؟