بازی با عمان، در خیابانی به نام رویای اماراتیها
رای ما ایرانیها یک امارات است و یک دوبی. این باید توطئه سعودیها باشد که جز یک بازی با عراق (که آن را خدا نصیب گرگ بیابان هم نکند) همه بازیهایمان تا خود فینال در ابوظبی خواهد بود. یک ساعت و نیمی با ماشین راه بین دوبی و ابوظبی است. اما دم حاکمانشان گرم، آدرس سر راست است: از دوبی ۷۰ کیلومتر باید اتوبان شیخ زاید را برانی تا یک تقاطع قبل از مسجد شیخ زاید، چهارراه شیخ زاید را بپیچی به سمت استادیوم بن زاید. کمی آن طرفتر هم خیابان «خلیج عربی» است. چون کل این تکه خاک ملک شخصیشان است و به نامشان، فکر کردهاند که فضای مشاع اطرافشان را هم میتوانند نامگذاری کنند. خلاصه که اینجا تنها جایی است که دیدهام خیابانی را به نام آرزوهایشان میزنند. بگذریم... بازی با عمان تا یک ساعت دیگر شروع میشود. عمانیها اتوبوس اتوبوس آمدهاند. از استادیوم تا مسقط، پایتخت عمان، فوقش چهار ساعت با اتوبوس طول میکشد. این چند روز بین بازی با عراق و بازی با عمان، پر از حاشیههای مختلف بود. حاشیههایی که با مصاحبه کارلوس کیروش و ترجمه غیردقیق حرفهایش اوج گرفت. من خودم را آدم متعصبی نمیدانم ولی این را هم نمیفهمم که کسانی به دلیل مخالفت با یک سرمربی خارجی، از ته دل آرزوی باخت تیم ملیشان را داشته باشند. شاید هم در این مدت من آنقدر فوتبالی نشدهام که بتوانم این آدمها درک کنم. این را هم بگذریم... این دومین بازی ما در استادیوم بن زاید خواهد بود. بازی با یمن را هم در همین استادیوم ۴۲ هزارنفری بودیم. سومین استادیوم بزرگ سراسر امارات. بعید است که بیش از نصفش امشب پر شود. اکثر ایرانیها با خیال راحت پولشان را جمع کردهاند برای فینال و نهایتا نیمهنهایی.. از نظر زمانی مسابقه امروز دیرترین بازی ایران خواهد بود، ۹ شب به وقت محلی! آخر چرا؟! این یعنی اگر بازی امروز در همان ۹۰ دقیقه وقت قانونی تمام شود و ما هم بعد از بازی مثل بچههای خوب بلافاصله برگردیم سمت دوبی، لااقل ۱۲ و نیم شب میرسیم. برداشتی که تا به حال از عمانیها داشتهام، مردم خوب و مهربانی هستند. خیایهایشان فارسی بلدند و حتی و رگ و ریشه ایرانی دارند. حتی چند روز پیش که هنوز معلوم نبود قرار است با هم بازی کنیم، به صورت اتفاقی با چند نفرشان چای خوردیم و منی که اهل سلفی گرفتن نیستم با مربی دروازهبانهایشان سلفی گرفتم، بس که آدمهای باحالی بودند. همین چیزهاست که از الان بابت شادی بعد از بازی عذاب وجدان دارم.اگر اتفاق خاصی نیفتد از الان باید به فکر بازی بعدی باشیم که با چین خواهد بود که باید دمار از روزگارشان بابت همه اجناس بنجلی که در پاچهمان کردهاند در آوریم. من بروم که زودتر به استادیوم برسم. امیدوارم بعد از بازی هم زبانم به درازی حالا باشد. هر چه باشد من تازهکارم و اهمیت عواملی مثل تیردروازه و شیر سماور و بخت بلندمان و... را خیلی جدی نمیگیرم.
|