ایران و امارات متحده عربی؛ رابطهای با تاریخی از تنش
وزارت خارجه ایران، پنجشنبه ۳۰ مرداد، با انتشار اطلاعیهای خبر داد که گارد مرزی ایران یک کشتی اماراتی را دوشنبه ۲۷ مرداد به دلیل «تردد غیرقانونی در آبهای ایران» توقیف و خدمه آن را نیز بازداشت کرده است. همان روز دوشنبه، در طرف دیگر خلیج فارس، شناورهای گارد ساحلی امارت متحده عربی به چند لنج صیادی ایرانی تیراندازی کردند که در نتیجه آن دو صیاد ایرانی جان باختند و یک لنج ایرانی هم توقیف شد.
پس از احضار کاردار امارات به وزارت خارجه ایران، صیادان بازداشت شده و شناور صیادی ایران از سوی امارات آزاد شدند و مراحل قانونی تحویل پیکر دو صیاد جانباخته هم به جریان افتاد. در ادامه بنا بر اعلام وزارت خارجه ایران، دولت امارات با ارسال یک یادداشت رسمی «تاسف عمیق خود» را از این حادثه ابراز کرده و آمادگی خود را برای جبران تمامی خسارات وارده اعلام کرده است.
اما این حادثه نه موضوعی استثنایی، که بخشی از پازل تنشهایی است که با افتوخیز بسیار نزدیک به ۴۹ سال است بین دو کشور در جریان است. تنشهایی که به لحاظ تاریخی حتی عمری بیش از کشور امارات دارند و با خروج نیروهای بریتانیا از جزایر سهگانه تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی و اعمال حاکمیت ایران بر این جزایر در ۹ آذر ۱۳۵۰ شروع شد.
نقطه آغازین تنشها
امارات متحده عربی، که ۱۱ آذر همان سال یعنی تنها ۲ روز بعد از کنترل دوباره این جزایر از سوی ایران، تاسیس شد مدعی مالکیت این جزایر است. اختلاف بر سر مالکیت این جزایر در این ۴۹ سال، که سوخت محرک دیگر اختلافات و تنشهای مابین دو کشور هم هست، را میتوان به چند دوره متمایز تقسیم کرد.
تا پیش از انقلاب ۵۷، اختلافات در مورد تنب کوچک و بزرگ صرفا به اعتراضات بیاثر و محدود طرف امارتی و بهخصوص امیرنشین راسالخیمه محدود ماند و برای ابوموسی هم توافق مابین امیرنشین شارجه و ایران، مبنای مصالحه بر سر شیوه اداره این جزیره بود بیآنکه طرفین از ادعای حاکمیت خود بر آن جزیره صرفنظر کنند.
تنها مورد استثنا در این میان، هرچند مستقیما به امارت مربوط نمیشود، طرح بینتیجه موضوع اشغال جزایر سهگانه در شورای امنیت از سوی چهار کشور الجزایر، لیبی، عراق و سوریه در آذر ۱۳۵۰ و پس از حضور ارتش شاهنشاهی در این جزایر بود؛ طرحی که خیلی زود از دستور کار شورای امنیت خارج شد.
پس از انقلاب ۵۷، تنشهای بین دو کشور بر سر حاکمیت جزایر سهگانه را میتوان به دو دوره کلی پیش از تابستان ۱۳۷۱ و پس از آن تاریخ تقسیم کرد. تا پیش از تابستان ۱۳۷۱ و متاثر از جنگ ۸ ساله ایران با عراق و تمرکز منطقهای بر این جنگ و تداوم مسالمتآمیز شیوه اداره ابوموسی براساس توافقنامه شارجه-تهران، اختلافات ایران و امارات در این مورد، تاثیر چندانی بر روابط دو کشور نداشت و مساله جدی سیاست خارجی امارات هم نبود.
اما تابستان ۱۳۷۱، ممانعت ایران از ورود اتباع مصری به بخش جنوبی ابوموسی که تحت کنترل شارجه است، موجب واکنش شدید امارت متحده عربی شد. امارات از همان زمان فعالیت سیاسی و دیپلماتیک همهجانبهای در مجامع بینالمللی علیه آنچه «اشغال جزایر سهگانه از سوی ایران» میخواند شروع کرده است. کمپینی که با حمایت گسترده شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و تقریبا همه کشورهای عربی، فارغ از نوع روابطی که با ایران دارند، همراهی شده است.
امارات متحده عربی از سال ۱۳۷۱ خواهان ارجاع این موضوع به دیوان بینالمللی لاهه است و ایران در مقابل، با طرح این نکته که مساله حاکمیت بر جزایر به طور قطعی و دائمی در سال ۱۹۷۱ تعیین شده است به این درخواست بیتوجه بوده و تنها برای مذاکره «برای رفع سوتفاهم» اعلام آمادگی کرده است.
در بستر این تنش بنیادی، اختلافات دیگری بین دو کشور در سالهای اخیر بروز یافته است. اختلافاتی در پیوند با سیاستهای منطقهای ایران، تنشهای بین ایران و عربستان، برنامه هستهای و موشکی ایران و در آخرین مورد، برقراری روابط دیپلماتیک بین امارت و اسرائیل.
توافقی که صدای ایران را درآورد
امارات اگرچه برخلاف قطر و عربستان سیاست منطقهای چندان فعالی ندارد اما عملا در کنار عربستان و در نقطه مقابل ایران ایستاده است و از قدرت گرفتن جمهوری اسلامی و سیاستهای منطقهای آن هراس دارد. این مقابله از جمله با حضور امارات در ائتلاف نظامی عربستان علیه حوثیها در یمن بروز یافته است.
امارات در حوزه دیپلماتیک هم در همراهی با عربستان تا جایی پیش رفت که با شدت گرفتن اختلافات مابین ایران و عربستان پس از حمله مهاجمان به سفارت عربستان در تهران در ۱۳ دی ۱۳۹۶، سفیر خود را از تهران فراخواند و در پیآمد آن، رابطه این دو کشور به سطح کاردار تقلیل یافت.
اما با تمام این اوصاف، تنش بین دو کشور به دلیل روابط اقتصادی گسترده دو کشور و وجود جامعه ایرانی بزرگ در امارات همیشه در حد مشخصی باقی مانده است. اما در چند روز گذشته و با تهدیدهای علنی مقامات سیاسی و نظامی ایران، به نظر میرسد تنش بین دو کشور دوباره شدت گرفته است. امارات که سومین کشور عرب و نخستین کشور منطقه خلیج فارس است که با اسرائیل رابطه رسمی برقرار میکند، به شدت مورد حمله لفظی مقامات ایرانی و حتی تهدید امنیتی غیرمستقیم سپاه پاسداران قرار گرفت.
در مقابل طرف اماراتی، ایران را به دخالت در امور داخلی خود و تجاوز به حق حاکمیت ملی این کشور متهم کرد و پس از آن شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس هم گفتههای مقامات ایرانی را محکوم کرد. جنگ لفظی که در شرایط فعلی، کمترین نتیجه آن کشته شدن دو صیاد ایرانی از سویی و توقیف یک کشتی اماراتی از سوی دیگر است.