جنگ برادرکشی احزاب کرد
علاوه بر کلماتی چون آوارگی، بمباران، قتلعام، لشکرکشی، انفال، بمباران شیمیایی و غیره که در یکصد سال اخیر به بخشی جداییناپذیر از تاریخ کردها تبدیل شده، عباراتی مانند جنگ برادرکشی، جنگ خودکشی، جنگ داخلی و امثالهم نیز با فرهنگ سیاسی کردستان عجین شده است.
جنبشها و احزاب مسلح کرد در قرن اخیر و در طول تاریخ مبارزاتشان، علاوه بر جنگ با دولتهای مرکزی برای احقاق حقوق کردها، بسیاری اوقات نیز میان خود درگیر جنگهای خونینی بودهاند و هنوز هم پدر و مادرهایی چشمبهراه فرزندانی هستند که در جنگهای داخلی مفقود شدهاند.
پس از سقوط حکومت شاه، حزب دموکرات کردستان ایران، که پس از اعدام قاضی محمد و انحلال جمهوری کردستان عملا از هم پاشیده شده بود، دوباره در نقش یکی از اصلیترین بازیگران صحنه سیاسی کردستان ظاهر شد. در همین فضا، کومله نیز، که چند سال قبل از انقلاب ٥٧ تاسیس شده بود، بهصورت علنی در فضای سیاسی کردستان اعلام موجودیت کرد تا پس از حزب دموکرات بهعنوان دومین حزب بزرگ کردستان ایران برای دستیابی به اهدافش فعالیت کند.
این دو حزب اگرچه به دلیل وضعیتی خاص، از جمله تهدید حکومت مرکزی، مدتی در کنار هم کنترل بیشتر مناطق کردنشین را در دست داشتند، اما دارای دو دیدگاه و ایدئولوژی متفاوت و متضاد بودند.
حزب دموکرات کردستان با شعار «خودمختاری برای کردستان و دموکراسی برای ایران» طرفدار بلوک غرب و دنیای سرمایهداری و در مقابل، کومله سازمانی چپ و کمونیست بود.
جنگیدن در کنار هم علیه دشمنی مشترک زیاد دوام نیاورد و در نهایت، در ۲۵ آبانماه ١٣٦٣ حزب دموکرات به یک پایگاه نظامی کومله در منطقه اورامانات حمله کرد، که به کشته شدن تعدادی از پیشمرگههای کومله منجر و جنگ میان کومله و دموکرات رسما آغاز شد.
اگرچه تاکنون آمار دقیقی از تعداد کشتههای دو طرف این جنگ منتشر نشده است، اما حاتم منبری، عضو پیشین حزب دموکرات کردستان ایران، به شبکه ایران اینترنشنال میگوید: «آمار دقیقی در دست نیست، اما بنا به اسامی که محمد سیار در کتابش در این رابطه منتشر کرده، جمعا حدود ٧٠٠ نفر که ٤٠٠ نفر آنها از حزب دموکرات و ٣٠٠ نفر هم از کومله بودهاند کشته شدهاند.»
جنگ کومله و دموکرات تنها جنگ میان احزاب کرد در کردستان ایران نبوده است، اما به دلیل طولانی بودن این جنگ، که حدود چهار سال به درازا کشید و شمار زیادی از دو طرف کشته شدند، و از طرفی چون میان دو حزب بزرگ روی داده بود بیشتر مورد توجه قرار گرفت و تبعات این جنگ همچنان ادامه دارد. علیرغم اینکه سران این دو حزب سابق سعی در مسکوت گذاشتن آن دارند، هنوز هم برخی از اعضا و هواداران آنها همدیگر را متهم به برادرکشی میکنند.
قبل از آغاز جنگ میان کومله و دموکرات، در اوایل انقلاب ٥٧ یک جریان مذهبی به نام سپاه رزگاری (رستگاری) به رهبری شیخ عثمان نقشبندی، با حدود ٢٠٠٠ نیروی مسلح در مناطقی از اورامانات مریوان و پاوه، شکل گرفت، که در بهمنماه ١٣٥٨ از سوی کومله مورد حمله قرار گرفت و کومله پس از چند روز توانست افراد نظامی این جریان را خلع سلاح کند و سپاه رزگاری منحل شد.
پس از امضای قرارداد الجزایره در اسفندماه ١٣٥٣ میان حکومت وقت ایران و عراق، حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری ملا مصطفی بارزانی، که برای خودمختاری و حقوق کردها در کردستان عراق سالها علیه دولت مرکزی جنگیده بود، مجبور به توقف جنگ شد.
پس از ترک مخاصمه از طرف بارزانی و ترک کوهستانهای کردستان از سوی پیشمرگههای این حزب، جلال طالبانی، که خود از اعضای حزب دموکرات بود، در همان سال حزب اتحاد میهنی کردستان را بنیان نهاد و پیشمرگههایش را به کوهستان فرستاد.
برخلاف کومله و دموکرات در کردستان ایران، اتحادیه میهنی کردستان و حزب دموکرات کردستان عراق اگرچه از لحاظ فکری کاملا در یک خط نبودند، ولی اختلاف ایدئولوژی چندانی نیز نداشتند. اما تمامیتخواهی هرکدام از این احزاب باعث شد تا در خلال سالهای ١٩٩٤ تا ١٩٩٧ در طول سه سال، کردستان عراق شاهد یکی از خونبارترین جنگهای داخلی باشد، که منجر به کشته شدن بیش از ٨٠٠٠ نفر شد؛ جنگی که با گذشت دو دهه از آن هنوز برخی پدر و مادرها را چشمبهراه فرزندان مفقود خود گذاشته است.
حزب دموکرات کردستان عراق یکی از احزابی است که بیشترین درگیری را با سایر احزاب کردستان داشته است. پس از انقلاب ٥٧ در ایران، تحت عنوان قیاده موقت در حمایت از جمهوری اسلامی با حزب دموکرات کردستان ایران درگیر شد.
این حزب به درخواست شاه ایران، که پس از کودتای ٢٨ مرداد به ایران برگشته بود، با برخی از فعالان سیاسی کردستان ایران، که با نام کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان ایران در کوهستانهای مرزی کردستان شروع به فعالیت کرده بودند، به مقابله برخاست.
از جمله این اقدامها دستگیری و اعدام سلیمان معینی، دبیر کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان ایران، و خلیل شوباش و تحویل جنازه آنها به حکومت ایران در سال ١٩٦٨ بود.
در سال ١٩٩۲ پس از تاسیس پارلمان اقلیم کردستان، حزب دموکرات کردستان عراق، به رهبری مسعود بارزانی، و اتحادیه میهنی کردستان، به رهبری جلال طالبانی، با رای پارلمانی که تقریبا ۵۰/۵۰ در اختیار این دو حزب بود، علیه حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) اعلام جنگ کردند.
جمیل بایک، از رهبران پ.ک.ک، در مصاحبهای که بهصورت کتاب و با نام «تاریخی از آتش» منتشر شده است، در رابطه با این تصمیم میگوید که این تصمیم به درخواست کشورهای همسایه (ترکیه) بود و شرط بهرسمیت شناختن پارلمان کردستان از سوی آنها تصویب چنین مصوبهای بوده است.
این جنگ به عملیات ساندویچ معروف است و پ.ک.ک از آن را با عنوان «جنگ خیانت» نام میبرد. حزب دموکرات کردستان عراق آن را با حملات وسیع و غافلگیرانه در سه جبهه مختلف علیه حزب کارگران کردستان آغاز کرد و با آتشبس یکجانبه از سوی پ.ک.ک به پایان رسید.
در تاریخ ۱۴ مه ١٩٩٧ به درخواست حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی، ارتش ترکیه وارد اقلیم کردستان شد و عملیات نظامی دیگری را تحت عنوان حرکت چکش علیه پایگاهها و مراکز امدادی حزب کارگران کردستان آغاز کردند. در روز چهارم عملیات، انهدام و سقوط یک فروند هلیکوپتر کبری و در چهارم ژوئن همان سال، سقوط یک فروند هلیکوپتر جگوار دبیرکل ستاد مشترک ارتش ترکیه را وادار کرد در کنفرانسی مطبوعاتی شرکت کند.
برخلاف سال ١٩٩٢ که حزب دموکرات توانسته بود پ.ک.ک را غافلگیر کند، در عملیات حرکت چکش، پس از ساقط شدن دو فروند هلیکوپتر در اثر اصابت موشکهای روسیای که چریکهای پ.ک.ک پرتاب کردند، جنگندههای افـ١٦ ترکیه مجبور بودند فقط با پرواز در ارتفاع بسیار بالا مانع از پیشروی چریکها شوند.
آمار مشخص و دقیقی از تعداد کشتههای دو طرف در عملیات حرکت چکش ارائه نشده است، اما علاوه بر نیروهای نظامی دو طرف که در جنگ کشته شدند، حزب دموکرات در مناطق تحت کنترل خود به دفاتر و مراکز امدادی پ.ک.ک در داخل شهرها، بهویژه اربیل، حمله کرد که به کشته شدن تعداد بسیاری از غیرنظامیها و طرفداران پ.ک.ک منجر شد.
بعدها مسعود بارزانی، رییس حزب دموکرات کردستان عراق، از عملیات حرکت چکش نه بهعنوان جنگ برادرکشی، بلکه بهعنوان جنگ خودکشی نام برد و گفت چنین جنگی دیگر هرگز تکرار نخواهد شد.
روژاوا یکی از بخشهای کردستان است که چندین سال تحت کنترل نیروهای نظامی کرد بوده و تاکنون درگیر جنگ داخلی یا به اصطلاح جنگ برادرکشی نشده است، اما این به آن معنا نیست که احتمال وقوع چنین جنگی در آینده صفر باشد.
حزب اتحاد دموکراتیک (پ.ی.د) و نیروهای مدافع خلق (ی.پ.گ) دو نیروی سیاسی و نظامیای هستند که در روژاوا حضور دارند و در بیشتر محافل سیاسی و رسانههای بینالمللی از آنها صحبت میشود. این در حالی است که از همان ابتدای تحولات سوریه، شخص مسعود بارزانی با فراخواندن احزاب کوچکتر کردستان سوریه و متحد کردن آنها، نیرویی نظامی به نام پیشمرگه روژ تشکیل داد.
حزب دموکرات کردستان عراق و رسانههای نزدیک به این حزب، بارها از حزب اتحاد دموکراتیک خواستهاند اجازه بدهد نیروهای «پیشمرگه روژ» بتوانند وارد روژاوا شوند، اما پ.ی.د میگوید این نیروها تنها زمانی میتوانند به روژاوا برگردند که در چارچوب و تحت کنترل و فرماندهی «نیروهای مدافع خلق» به فعالیت نظامی بپردازند.
تجربه جنگ داخلی اقلیم کردستان و سیستم دو ادارهای این اقلیم، که یکی از دلایل اصلیاش وجود دو نیروی نظامی است، باعث شده است «حزب اتحاد دموکراتیک»، علیرغم فشارهای حزب دموکرات، بر سیاست وجود یک ارتش و نیروی نظامی در روژاوا پافشاری کند.
نیروهای پیشمرگه روژ پس از آنکه نتوانستند به روژاوا برگردند، به همکاری با ترکیه روی آوردند و حتی در اشغال عفرین در کنار نیروهای ترکیه علیه نیروهای مدافع خلق جنگیدند تا شاید ترکیه آنها را در اداره عفرین شریک کند، اما ترکیه نیز از دادن هرگونه امتیازی به آنها امتناع کرد.
اگرچه از ورود نیروهای پیشمرگه روژ به روژاوا ممانعت به عمل آمده است، اما حزب اتحاد دموکراتیک بارها از مجموعه احزاب وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق، موسوم به انجمن میهنی کردستان (ENKS)، خواسته است که به روژاوا برگردند و به فعالیت سیاسی و شرکت در انتخابات بپردازند و گفته است نیروهای امنیتی آسایش روژاوا امنیت شما را تامین خواهند کرد.
علی کریمی، از سیاستمداران کرد، در رابطه با سیاست روژاوا در ممانعت از ورود نیروهای پیشمرگه روژ معتقد است این سیاستی درست و اصولی است و مانع جنگ داخلی در روژاوا خواهد شد.
علی کریمی با ملی و میهنی خواندن سیاست ممانعت از ورود پیشمرگه روژ، که به گفته او عامل مسعود بارزانی هستند، میگوید: «روژاوا در چند سال گذشته توانسته است با سیاست یک ارتش و نیروی نظامی از جنگ داخلی در امان باشد.»
این عضو سابق حزب دموکرات کردستان ایران سیاست انجمن میهنی را در راستای اهداف دشمنان کردها میداند و میگوید: «در حالیکه هیچکس مانع از فعالیت سیاسی انجمن میهنی کردستان نشده، پافشاری بر ورود یک نیروی نظامی دیگر به روژاوا چه معنیای جز زمینهسازی برای یک جنگ داخلی دارد؟»
اگرچه تاکنون در روژاوا جنگ داخلی روی نداده، اما وجود پیشمرگه روژ و اصرار حزب دموکرات کردستان عراق برای فرستادن آنها به روژاوا و سیاستهای انجمن میهنی در رابطه با تعامل و همکاری با ترکیه خطر بالقوه بروز جنگ داخلی در روژاوا را تشدید میکند.
در دوران پسا جمهوری اسلامی، با توجه به انشعابات فراوان احزاب کرد، نزدیکی بیش از حد برخی احزاب کردستان ایران به حزب دموکرات کردستان عراق، عدم وجود نیروی نظامی مشترک و ناتوانی احزاب کردستان ایران در ایجاد جبههای ملیـمیهنی بروز همین مشکل برای کردستان ایران نیز محتمل است.