جنگلخواری، تیشه به ریشه جنگلهای کردستان
امروزه جنگلزدایی و قطع بیرویه درختان و به تبع آن، قاچاق چوب در استانهای شمالی و شمال غرب ایرانــ بهویژه در استان کردستان که در سالهای اخیر، افزایش تخریب گسترده محیط زیست و نابودی انبوهی از پوششهای گیاهی، مراتع، درختان و جنگلهای بلوط این استان را به دنبال داشته استــ به یکی از مرسومترین، بیدردسرترین و سادهترین راههای ممکن برای کسبوکار و امرار معاش افرادی که از آنها بهعنوان «سودجویان و قاچاقچیان چوب» نام برده میشود، تبدیل شده است.
جنگلهای زاگرس با وسعت بیش از ۵ میلیون هکتار بهعنوان یکی از ظرفیتهای مهم و مراتع غنی مناطق غرب کشور بهویژه در استان کردستان شناخته میشود که در سالهای گذشته، علاوه بر معضلهایی مانند خشکسالی، افزایش سدسازی، راهسازی و آتشسوزیهای فصلی، مدتی است دستخوش تغییر و تخریب وسیع و به طعمهای برای قاچاقچیان چوب تبدیل شده است. این مساله نگرانی فعالان مدنی و انجمنهای زیستمحیطی و در نتیجه، تلاش و اقدامهایی برای پیشگیری و مقابله با جنگلزدایی را به دنبال داشته است.
اما آیا این اقدامها و تلاشهای مردمی که تنها از سوی دوستداران محیط زیست و اعضای سازمانهای مردمنهاد زیستمحیطی صورت گرفته برای مقابله و پیشگیری از این حجم تخریب و سوءاستفاده از منابع و اکوسیستم کردستان کافی است؟
به گزارش منابع رسمی، سطح جنگلهای استان کردستان (طبیعی و دستکاشت) ۳۲۳ هزار و ۳۲۸ هکتار معادل ۶۳/۲ درصد سطح جنگلهای کشور است.
در سالهای اخیر، شدت تخریب اکوسیستم در کردستان و مقابله با آن به یکی از جدیترین چالشهای فعالان زیستمحیطی تبدیل شده است و هزینههایی در این راه نیز متحمل شدهاند.
اهداف و دلایل جنگلزدایی در کردستان
مساله جنگلزدایی و قطع درختان جنگل بهمنظور تغییر کاربری و استفاده از آن به عناوین مختلف مانند ایجاد محلی برای زندگی و کشاورزی، قدمتی به بلندای تاریخ همزیستی انسان و جنگل دارد، اما با پیشرفت فناوری در ابزار، توازن بههمریخته و رشد سرسامآور جمعیت و مصرفگرایی، بیشتر انسانها آینده زیستگاههای جنگلی در کل دنیا را با مخاطره روبهرو کردهاند.
یکی از فعالان محیط زیست، که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود، به ایران اینترنشنال گفت: «جنگلزدایی در کشورهای در حال توسعه که در مفاهیم توسعه، جایگاهی مهم برای محیط زیست قاٸل نیستند بسیار تاسفآور است و ایران از این قاعده مستثنی نبوده و رانت و باند و لابی نیز مزید بر علت شده است تا وضعیت اسفباری پیشروی آینده جنگلها قرار گیرد و میلیونها هکتار از آنها برای همیشه نابود شوند و تنها در چهل سال گذشته، بیش از ۴۰ درصد جنگلها، که بیشتر در مناطق زاگرس و شمال ایران قرار دارند، پاکتراشی شدهاند.»
این فعال محیط زیست درباره شدت جنگلزدایی در کردستان در ادامه افزود: «حکومت کردستان را همواره محروم نگه داشته و فرایندهای توسعه در آن بسیار دیر و خزنده بوده که باعث شده است از لحاظ صنعتی و کشاورزی، بسیار عقب نگه داشته شود و مردمی که از نبود رفاه، شغل و اقتصاد پایدار رنج میبرند به هر کورسویی دست خواهند یازید تا سرمایهای فراهم کنند و میتوان آن را از عوامل شتاب این مساله دانست.»
پس از تخریب گسترده جنگلهای شمال و متعاقب آن، طرح تنفس دهساله برای این مناطق، شرکتهای چوببری و کارخانههایی که حیاتشان وابسته به چوب است به دیگر مناطق ایران سرازیر شدند، به نحوی که حتی به بیدهای کنار رودخانهها رحم نکردند تا به زاگرس رسیدند.
این فعال محیط زیست در توضیح، گفت: «بریدن چوب برای مصارف صنعتی و کارگاهها خیلی زود شغلی بیدردسر برای سوداگران پول شد و صدای تیغ تبرها و ارههای برقیشان در زاگرس، بهویژه در کردستان، شنیده شد که لطمه بسیاری به جنگلها زد و در نبودِ برخورد جدی و سدی قاطع، راه را بر استثمارهای دیگر مانند زغالگیری و جنگلخواری گشود و درختان تنومند مصرف بازار زغال شدند و زغالگیران در پی مصرف رو به رشد زغال، از هر سو شروع به قطع درختان جنگلها کردند که هم زغال آن را میفروختند و هم زمینهایی را که برجا میماند میتوانستند بهراحتی تصاحب کنند.»
به گفته این فعال محیط زیست، پس از آن، خیل کشاورزان و روستاییان دست به کار شدند و با توجه به رکود اقتصادی و افزایش ارزش محصولات زراعی و کشاورزی، بهویژه انگور سیاه، مردمی که ارتباط زندگی سنتیشان با جنگلها گسیخته بود، به جان جنگلها افتادند. این در حالی است که تمام اینها مقابل چشم همگان و در روز روشن انجام میشود، اما اقدامی جدی برای جلوگیری و بازگرداندن آن اراضی صورت نگرفته است و اگر هم اقدامی شده، در حدی نبوده است که عرصه را بر تخریبگران تنگ کند.
نبودِ شفافیت در آمارها
ادارات منابع طبیعی هرساله آمارهایی از پرونده تخریب جنگلها اعلام میکنند، اما این فعال محیط زیست میگوید این آمارها بههیچوجه قابل اعتماد نیست و حجم تخریبها معمولا بسیار بیشتر از این آمارهایی است که بهطو رسمی اعلام میشود و منابع معتبری وجود ندارند تا آمار غیررسمی را نیز تایید کنند.
پیشتر، سعدی نقشبندی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کردستان، از یک هزار و ۲۸۷ فقره پرونده تخریب و تصرف عرصههای طبیعی در این استان در سال گذشته و همچنین، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها از افزایش ۴۸ درصدی قاچاق چوب از جنگلها در مقایسه با سال ۱۳۹۸ خبر دادند و شرایط «سخت اقتصادی» را یکی از دلایل آن دانستند.
تفاوت آشکار در آمارهای دولتی زمانی مشخص میشود که میزان قاچاق چوب در استان آذربایجان غربی و کردستان در سال ۱۳۹۸ «صفر درصد»، در کرمانشاه «۲ درصد» و در ایلام «۱ درصد» اعلام شده است. این در حالی است که سازمانهای مردمنهاد محیط زیست بهصورت روزانه با انتشار ویدیو و تصاویر از اقدام «سودجویان» به نابودی و قاچاق چوب از جنگلهای استانهای مذکور برای تامین نیاز بخشی از بازار کلانشهرها اطلاعرسانی میکنند و نسبت به عواقب تخریب زیستگاه و اکوسیستم این مناطق هشدار میدهند.
فعال محیط زیستی که در این زمینه با ایران اینترنشنال صحبت کرد در ادامه افزود: «آنچه ما بهعنوان تخریب گسترده نام میبریم را میتوان بر اساس تصاویر هوایی بررسی کرد و نخستین تصویر هوایی از جنگلهای ایران در سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷ ثبت شد و میتوان وضعیت کنونی را با آن مقایسه کرد، اما تاکنون آمار و اسناد قابل قبولی ارائه نشده است.»
اقدام دولت در پیشگیری از تخریب
فعالان محیط زیست معتقدند نهادهای دولتی تاکنون اقدامی جدی در مقابله با تخریب منابع طبیعی نداشتهاند و برای آن فرضیههای بسیاری میتواند وجود داشته باشد.
شمسالله شریعتنژاد، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه ۲۲ آبانماه ۱۳۹۸، در گفتوگو با خبرگزاری میزان، با تاکید بر اینکه «قاچاق چوب در جنگلهای کشور و جنگلهای شمال بیداد میکند»، گفته بود: «متاسفانه دولت که متوجه قاچاق چوب از جنگلهای کشور است بیخیال این موضوع شده است و برای بنده جای سوال دارد.»
این فعال محیط زیست معتقد است برخلاف صحبتها، اساسا محیط زیست در ایران اهمیت ندارد و همواره اولویتهای دیگری مطرح بوده است و سدسازی، جادهسازی، طرحهای توسعه باغها و کشاورزی، صنعت و خودکفایی به هر قیمتی، بر مسائل مربوط به جنگلها اولویت داشته و نگاه به جنگلها صرفا اقتصادی بوده است و باندهای رانتخوار و وابسته به نظام همواره بهعنوان حیاط خلوت به آن نگریستهاند.
او در ادامه افزود: «در مورد کردستان میتوان دلایل دیگری برشمرد، از جمله نوعی جبران محرومیتها برای جلوگیری از طغیانهای اجتماعی ناشی از بحران اقتصادی و نبودِ برخورد جدی با عاملان و آمران آتشسوزیهای گسترده جنگلها در چند سال گذشته، خود چراغ سبزی بزرگ برای تخریب بوده است.»
سرعت جنگلزدایی و نقش انجمنهای زیستمحیطی
در ایران حدود هشت هزار گونه گیاهی وجود دارد که از این تعداد، ۲۱۱۰ گونه در استان کردستان و ۵۹۰ گونه در مریوان قرار دارد.
یکی از فعالان مدنی که موضوع را از نزدیک دنبال کرده است به ایران اینترنشنال گفت جنگلخواری در مریوان بهحدی گسترده شده است که طیف وسیعی از اشخاص، از فقیر و ثروتمند گرفته تا منتفذ و عادی و کارمندان و بیکاران را شامل میشود و بسیاری از ادارات و سازمانها مانند شهرداری نیز از جنگلخواری ارتزاق میکنند و در این بین، افرادی که نفوذ چندانی ندارند بیشتر به زغالگیری و فروش چوب روی میآورند. اما آنها که جنگلها را به باغ تبدیل کردهاند مالکیت خصوصی بر جنگلها دارند و سازمان منابع طبیعی که وظیفه حفاظت از این منابع را بر عهده دارد، بهعنوان زیرمجموعه جهاد کشاورزی، زمینه را برای تخریب سازمانیافته فراهم کرده است.
به گفته این فعال مدنی، برخی افراد برای اینکه در پروسه جنگلخواری کمتر دچار مشکل شوند، به عضویت بسیج و سپاه پاسداران درآمدهاند یا به اشخاصی در این نهادهای نظامی متوسل شدهاند.
در منطقه کردستان، انجمن سبز چیا یکی از نهادهای مستقل است که عملکرد مناسبی در حفاظت از محیط زیست داشته است.
این فعال محیط زیست در ادامه افزود: «سال گذشته، این انجمن حول محور آموزش و حضور میدانی، به بیش از ۲۰۰ روستا مراجعه کرد و در نمازهای جمعه، در مورد اهمیت جنگل و خطرات قطع درختان با مردم سخن گفتند و بروشور، تراکت، پوستر، ویدیو، عکس و تیزرهای بسیاری در رسانههای اجتماعی منتشر کردهاند. در ادارات، بارها قصور و اهمالکاریها را گوشزد کردهاند و وضعیت اسفبار جنگلها را به گوش مسٸولان عالیرتبه رساندهاند.»
به باور این فعال زیستمحیطی، وضعیت کنونی آگاهی و نیروی بازدارنده بسیار جدی و دلسوزانه میطلبد تا در برابر ولع جنگلخواران و طمع سرمایهاندوزی آنها قد علم کند، هرچند اخیرا اقدامهایی برای بازداشت و مجازات عده کمی از جنگلخواران صورت گرفته، هنوز به حد بازدارندگی نرسیده است.
سوالی که همواره فعالان محیط زیست مطرح کردهاند این است که چه بر سر مناطق پاکتراششده خواهد آمد؟ واکاری (کاشت مجدد) خواهند شد یا ملک پر زر کسانی خواهد شد که اقدام به تخریب کردهاند؟ یا به دوستان و همکیشانی تعلق خواهد گرفت که جنگلهای شمال را در نهایت تصاحب کردند و برخلاف مردم عادی، حتی زور قانون هم به آنها نرسید.