سخن و پرسشی با سفیر جمهوری اسلامی ایران در بریتانیا
پوشش خبری حمله تروریستی اهواز در ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ توسط تلویزیون «ایران اینترنشنال» از همان باب مجادلهای حقوقی را بین سفیر جمهوری اسلامی در لندن و این تلویزیون گشود. آقای حمید بعیدینژاد که پیشینه درازی در کسوت دیپلمات دارد، از همان آغاز با انتشار توییتی در حساب کاربری شخصی خود نسبت به مصاحبه این تلویزیون با سخنگوی گروه جداییطلب موسوم به «جنبش الاحوازیه» واکنش نشان داد. او این مصاحبه را «اقدامی بیشرمانه» و «نماد آشکار حمایت از تروریسم» خوانده بود. او همان زمان تهدید کرد که با مراجعه به آفکام -نهاد مستقل ناظر بر رسانهها در بریتانیا- نسبت به پوشش این اقدام به عنوان «ترویج تروریسم و خشونت» اقامه دعوای حقوقی خواهد کرد.
در پی این تصمیم سفیر، وزارت امور خارجه بریتانیا در یک اقدام حرفهای طرح شکایت سفارت را از تلویزیون ایران اینترنشنال از مسیر آفکام بهترین گزینه اعلام و مطلقا از هرگونه موضعگیری به سود یا زیان یکی از دو سوی دعوا امتناع کرد.
اینک پس از اقامه دعوا از سوی سفارت ایران، آفکام رای خود را صادر و خاطر نشان کرده است که «پوشش خبری حمله… موجه بوده است.»
به رغم این، حمید بعیدینژاد بار دیگر در یک پیام توییتری نوشت: «آفکام توجیهات این شبکه در مصاحبه با نماینده گروه مسلح را نپذیرفته است. اما در توضیحات بعدی تشریح کرده که آن شبکه با تعدیل مواضع خود سعی کرده که فضای اتهام علیه خود را تغییر دهد.»
آیا رفتار سفیر حرفهای است؟
آنچه گفته شد شرح مجادلهای است که میان سفارت ایران و تلویزیون ایران اینترنشنال رخ داده است. این یادداشت در صدد آن نیست که در این دعوای حقوقی-رسانهای وارد شود و جانب یکی را بگیرد. آنچه انگیزه نگارش این یادداشت است، طرح یک پرسش ساده است و آن اینکه آیا روش سفیر، رفتاری حرفهای است؟
توضیح این نکته ضروری است که پرسش این نیست که «آیا حق یک سفارت است نسبت به موضوعی اقامه دعوا نزد یک سازمان معتبر برد یا نه؟» چرا که هیچ تردیدی در این خصوص وجود ندارد همچنان که وزارت خارجه بریتانیا نیز از حق سفارت ایران برای مراجعه به آفکام حمایت کرد. آنچه محل پرسش شده این است که آیا واکنش «شخص سفیر» رفتاری حرفهای بود یا نه؟
برای روشن شدن این پرسش، توجه به رفتار خارج از عرف دونالد ترامپ گویای نکتهای است که این یادداشت در صدد تبیین آن است. قطعا رییس جمهور آمریکا این حق را دارد که نقطه نظر خود را در هر موضوعی بیان دارد. اما، آیا متوسل شدن او به پیام توییتری کار درستتری است یا اجازه دادن به نهادهای رسمی (مانند سخنگوی کاخ سفید) که میتوانند پاسخگوی موضع رسمی دولت آمریکا باشند؟ این ایراد بارها حتی توسط همحزبیهای ترامپ علیه او اقامه شده است.
حساب کاربری شخصی در توییتر و شبکههای اجتماعی اگرچه ابزاری برای «دیپلماسی عمومی» هستند، اما، ابزار «دسته دوم» برای «اطلاعرسانی دولتی» محسوب میشوند. ابزار رسمی یک سفارت، «بخش رسانهای و مطبوعاتی» آن سفارت است که مانند سخنگوی سفارت عمل میکند. تا چندی پیش از این که شبکههای اجتماعی وجود نداشتند، بخش رسانه و مطبوعات یک سفارتخانه تنها مرجع اطلاعرسانی رسمی تلقی میشد. آیا بهتر نبود که سفیر این موضوع را به بخش مطبوعاتی سفارت خود واگذار میکرد؟
با این مقدمه، اطلاعرسانی سفیر از طریق توییتر، آن هم در حساب کاربری شخصی (نه حساب کاربری سفارت) اگرچه مردود نیست ولی رفتار حرفهای هم نیست. از اینرو، سه ایراد بر سفیر وارد است که توضیح آن به شرح زیر است:
یکم: توییتر در ایران فیلتر شده است. همین دلیل کافی است که همه مخاطبان نتوانند دسترسی مستقیم به اظهارات و اعتراضات سفیر در این مورد و موارد مشابه داشته باشند. از اینرو، توییتر ابزار دسته دوم محسوب میشود.
دوم: فرض بر این گرفته شود که ماموریت آقای بعیدینژاد پایان یابد و سفیر جدیدی به جای او منصوب گردد. در این فرض، همگان با این پرسش روبهرو هستند که آیا موضع سفیر جدید عینا موضع سفیر پیشین است یا نه؟
از این رو، اگر موضع سفیر در خصوص مطلبی از سوی بخش رسانه و مطبوعات سفارت منعکس گردد، چنین شائبهای هرگز موضوعیت نخواهد یافت.
سوم: به رغم تمام اظهاراتی که آقای بعیدینژاد در موضوع بالا ابراز کرده، اگر تمامی گفتههای او را در یک صفحه کاغذ جمعآوری کنیم شاید در حدود نیمی از یک صفحه آ-چهار بیشتر نباشد. آیا اقتضای رفتار حرفهای این نیست که برای روش کردن افکار عمومی، سفیر یا نمایندهای از سفارت گزارش مفصلی از اعتراض خود را کتبی یا شفاهی منتشر میکرد؟
صرف نظر از دعوتی که ایران اینترنشنال از آقای بعیدی نژاد برای بیان نقطه نظراتش به عمل آورد ولی اجابت نشد، آیا او نمیتوانست از ابزار رسانهای جمهوری اسلامی مانند «پرس تی وی» یا صدا و سیمای جمهوری اسلامی بهره جسته و نظرات خود را نه با عبارتهای «گنگ» در «پیامهای کوتاه» توییتری بلکه در رسانههای دیداری-شنیداری به طور مشروح بازگو کند؟
دو پرسش
مزید بر ایرادهای بالا که به رفتار غیرحرفهای آقای بعیدینژاد وارد است، جای دو پرسش به شرح زیر نیز باقی است:
یکم: از آخرین توییت سفیر جمهوری اسلامی در لندن چنین برداشت میشود که او مدعی است «آفکام» توجیهات تلویزیون ایران اینترنشنال در مورد شکایت سفارت را «نپذیرفته» است. اگر چنین است، او باید پاسخگوی این پرسش باشد که آیا علاوه بر این تشخیص او، قرار است آفکام اقدامات تنبیهی علیه تلویزیون ایران اینترنشنال اعمال کند؟ اگر نه، چگونه او مدعی است که آفکام توجیهات تلویزیون را نپذیرفته است؟
دوم: در کشوری مانند بریتانیا چنان نظارت حرفهای بر رسانهها اعمال میشود که یک نهاد مستقل بریتانیایی (آفکام) مرجع مورد اعتماد سفارت جمهوری اسلامی قرار میگیرد تا طرح دعوای خود را به این نزد نهاد بریتانیایی ببرد. سفارت جمهوری اسلامی نسبت به بیطرفی آفکام مطلقا ایرادی وارد نکرده است.
با توجه به وجود چنین نهاد تحسینبرانگیزی در بریتانیا، آیا سفیر جمهوری اسلامی میتواند از همان توییترش در پیامی کوتاه به جهانیان اطلاعرسانی کند که کدام نهاد مستقل مشابه آفکام در جمهوری اسلامی وجود دارد؟ این پرسش وقتی از اهمیت برخوردار است که میدانیم معترضان بیشماری (از جمله دولت حسن روحانی که خود شاکی از صدا و سیما است) نسبت به رفتارهای غیرحرفهای و گاهی مجرمانه «رسانه ملی» وجود دارند ولی مرجعی برای رسیدگی به شکایات خود نمییابند، جز تظلم بردن به پیشگاه خداوند.