سند چشمانداز ۱۴۴۴ علی خامنهای رودرروی تغییر اقلیم در ایران
علی خامنهای، رهبر ایران «برای تکمیل و ارتقاء الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت»، برنامه «الگوی پیشرفت ایران در پنجاه سال آینده» را در حالی به ارگانهای دولتی ایران ابلاغ کرد که برنامه «سند چشمانداز بیست ساله ایران برای سال ۱۴۰۴» هنوز به اجرای کامل خود نرسیده است.
ایران همینالان هم با مشکلات ناشی از تغییر اقلیم روبروست. گرمایشی که با موجهای گرما، امتداد خشکسالی (خشکیدگی)، هجوم ریزگردها و آلودگی هوا با هشدار «سونامی نمک» دریاچههای در آستانه خشکیدگی همانند دریاچه ارومیه یا تالاب گاوخونی، آتشسوزی در منابع طبیعی و مرگ روستاها خود را نشان میدهد. در صورت ادامه وضعیت کنونی، ۵۰ سال آینده در ایران میتواند سرزمینی کاملا ناشناخته در مقایسه با امروز باشد.
سند چشمانداز ۱۴۴۴ میگوید که «تا سال ۱۴۴۴ ... سلامت محیطزیست و پایداری منابع طبیعی، آب، انرژی و امنیت غذایی با حداقل نابرابری فضایی در کشور فراهم شده؛ کشف منابع، خلق مزیتها و فرصتهای جدید و وفور نعمت برای همگان با رعایت عدالت بین نسلی حاصل شده است. فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشهکن گردیده و تکافل عمومی و تأمین اجتماعی جامع و فراگیر و دسترسی آسان همگانی به نظام قضایی عادلانه تأمین شده است.»
اقلیمشناسان ایرانی میگویند میانگین گرمایش ۱ درجه سانتیگراد در مقایسه با عصر صنعتی شدن در اواخر قرن نوزدهم برای ایران تاکنون بهمعنای ۲ درجه افزایش دمای میانگین بوده، چون در میانگین دما، برخی نقاط زمین بیشتر از بقیه گرم میشوند.
همانطور هم که کره زمین بهسمت آستانه ۱/۵ درجه برای سال ۲۰۳۰ میلادی (۱۴۰۹ شمسی) حرکت میکند، این سوال مطرح است که زمین چقدر گرمتر میشود و ایران چقدر بیشتر گرمتر خواهد شد.
سازمان ملل میگوید تا ۲۱۰۰ میلادی (۸۲ سال دیگر) زمین از آستانه ۳/۴ سانتیگراد گذشته است. دولت آمریکا، امسال تخمین ۴ درجه سانتیگراد را زده است. این در حالی است که پیشبینیها میتوانند از حالت میانگین خارج شوند و زمین تا دستکم ۷ درجه سانتیگراد گرمتر شده باشد.
یا وضعیتی که برابر پیشبینیهای رایانهای، مناطق جنوبی و مرکزی ایران آنچنان گرم شده باشند که صرف خروج از خانهای در کنترل تهویه هوا، میتواند انسان را دچار سکته گرما و مرگ کند.
در ۱۵ سال «خامفروشی منابع طبیعی» متوقف شود
بند ۲۵ام چشمانداز ۱۴۴۴ میگوید «خامفروشی منابع طبیعی ظرف ۱۵ سال از زمان شروع اجرای الگو و جایگزینی آن با زنجیره پیشرونده تولید ارزش افزوده ملی در داخل و خارج کشور» متوقف شود.
متخصصهای محیطزیست مانند بیل مککیبن (نویسنده اولین کتاب عامپسند در موضوع گرمایش زمین در آمریکای دهه ۱۹۹۰) ایران را مثل شرکت نفتی میبینند که بر پایه فروش نفت خام و مصرف درآمد آن گذران روز میکند.
بههمینشکل است که ایران هر سال جایگاه خودش در میان ده عرضهکننده اصلی گازهای گلخانهای در زمین را حفظ میکند.
برنامهریزی استخراج و مصرف سوختهای فسیلی در ایران حتی اگر با هدف کنار گذاشتن خامفروشی باشد در تضاد با علم روز قرار میگیرد که سالهاست از تولیدکنندگان این سوختها میخواهد کربن را در دل زمین نگه دارند تا زندگی برای نسل امروز و فردا ممکن باقی بماند.
همانطور که نقشه راه مجمع تغییر اقلیم سازمان ملل برای محدود کردن گرمایش زمین به ۱/۵ درجه سانتیگراد میگوید تا ۲۰۵۰ میلادی (۳۲ سال دیگر) باید تولید و مصرف زغالسنگ در زمین به صفر برسد، نفت ۸۷ درصد کمتر شده باشد و گاز طبیعی نیز باید ۷۴ درصد کمتر از عرضه و تولید سال ۲۰۱۰ میلادی باشد.
سوال طلایی آب و انرژی
بند بیست و هفتم این سند میگوید «توسعه فعالیتهای زیربنایی، اقتصادی و اجتماعی و مصرف آب، انرژی و سایر منابع حیاتی» باید «متناسب با ظرفیت، حقوق و اخلاق زیستی» باشد. بند بیست و نهم میگوید «کاهش شدت مصرف انرژی» باید با «سهم تولید و مصرف انرژی از منابع انرژی پاک» متناسب باشد.
سند چشمانداز ۱۴۴۴ مشخصا نمیگوید که ایران باید در مسیر تولید ۱۰۰ درصدی انرژی از منابع پاک همانند باد، نور خورشید یا موج دریا باشد ولی از این صحبت میکند که انرژی کمتری مصرف شود.
آب یک بار در بخش «افق» چشمانداز آمده است و خشکسالی جزو کلمههای غایب در این سند است. این در حالی است که خشکسالی در مناطقی همانند سیستان و بلوچستان ده سال پشت سر هم را از سر گذراندهاند و ایران همچنان با کاهش بارندگی و کمبود آب دست به گریبان است.
تشدید گرمایش زمین بهمعنای شدیدتر شدن رفتارهای آب و هوایی است که بهشکلی مشخص، الگوهای بارندگی را متفاوت میکند و به خشکسالی قدرت بیشتری میبخشد.
جمعیت رودرروی آوارگان اقلیمی
در بخش «مبانی جامعهشناختی» این سند آمده است که «تغییرات اجتماعی تحتتأثیر عوامل فرهنگی، جمعیتی و انسانی، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، دانشی و فناورانه پدید میآید.»
ایران هماکنون با «مرگ روستاها» روبهرو است و مقامهای دولتی میگویند دستکم ۳۳ هزار روستا و آبادی در ایران خالی از سکنه شدهاند و از ۶۴ هزار روستای باقیمانده، فقط ۳۹ هزار بیشتر از ۲۰ خانوار جمعیت دارند.
مهاجرت از روستاها به شهرها دلایل گوناگونی از جمله تغییر اقلیم دارند و این میتواند به گسترش حاشیهنشینی و فقر منتهی شود.
بند سیام این چشمانداز میگوید «بسترسازی برای استقرار متعادل جمعیت و توازن منطقهای در پهنه سرزمین بر مبنای آمایش ملی و تخصیص امکانات و تسهیل و تشویق سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی و فرهنگی مناطق مختلف» باید با «توانمندسازی مناطق محروم و توجه به استعدادهای سرزمینی» متناسب باشد.
گرمایش زمین یعنی آوارگان اقلیمی که بهواسطه نبود هوا، آب و امکان زندگی مجبور به ترک محل زندگی خود میشوند. ایران فارغ از اینکه باید آماده جابهجایی بیشتر جمعیت درون کشور باشد، میزبان آوارگان دیگر کشورها هم خواهد بود. هرچند کلمههای پناهجو، پناهنده، آواره یا مهاجر در این سند قید نشدهاند.
گسترش علم در سایه بازداشت فعالان محیطزیستی
همزمان با اینکه این سند میگوید «تا سال ۱۴۴۴ ایران به پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی و فرهنگ متعالی در سطح بینالمللی تبدیل شده و در میان پنج کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری جای گرفته و از اقتصادی دانشبنیان، خوداتکا و مبتنی بر عقلانیت و معنویت اسلامی برخوردار، و دارای یکی از ده اقتصاد بزرگ دنیا است»، در ایران فعالان محیطزیست زندانی، دارای آیندهای نامعلوماند و به جاسوسی متهم شدهاند.
ایران همانند دیگر بخشهای زمین از «ششمین عصر انقراض بزرگ» رنج میبرد و شاهد مرگ دستکم دو سوم موجودات زنده در طبیعت خود است. یوزپلنگ ایرانی، نماد نابودی زیستبومهای ایران شده است. وقتی یوزپلنگ بهعنوان موجودی که در صدر هرم غذایی است از خطرهای ناشی از فعالیتهای انسان رنج میبرد، یعنی کل زیستبوم به خطر مرگ نزدیک شده است.
ایران میتواند همانطور که در این سند آمده، آیندهای روشن داشته باشد ولی این سوال باقی است که علم گرمایش زمین چطور در برنامهریزیهای دولتی لحاظ خواهند شد و همانطور که زمین آستانه ۱/۵ و ۲ درجه سانتیگراد را رد میکند، مدیریت دولتی چگونه آماده مقابله با تبعات آن خواهد بود.