صدای شیرابه زباله میآید
این روزها همزمان با نگرانیهایی که درباره سهم ایران از دریای خزر به وجود آمده، رسانههای این کشور از بحران دیگری خبر میدهند که به نگرانیها درباره آینده این دریاچه افزوده است.
استانهای شمالی ایران در حاشیه دریای خزر، از زیباترین و خوشآبوهواترین مناطق کشورند، اما سالهاست که به دلیل عدم مدیریت زبالهها، آسیبهای زیستمحیطی جدی به این مناطق وارد شده است.
آسیبهای ناشی از زبالهها در این مناطق، فقط دریاچه خزر را درگیر خود نکرده بلکه بخشهایی از جنگلها و زمینهای اطراف شهرها نیز آلوده شدهاند.
نماینده سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۳۹۳ در بازدید از مراكز دفن زباله شهرهای مركزی مازندران از دفن غیرقانونی زباله در شمال ایران ابراز تاسف كرده بود.
پنج سال پیش نیز یک مقام استانداری مازندران اعلام کرد که بهطور متوسط، روزانه حدود شش هزار تن زباله در سه استان مازندران، گیلان و گلستان تولید میشود كه در روزهای تعطیل، به دلیل هجوم گردشگران به ویژه گردشگران تهرانی، این رقم دو تا سه برابر افزایش مییابد.
این در حالی است که به گفته معاون نظارت و پایش اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران، «برای هر تن زباله حدود ۵۰۰ لیتر شیرابه خطرناک و آلوده وارد محیط زیست» میشود.
معاون استاندار مازندران در زمینه عدم مدیریت پسماند، به عنوان نمونه، به دپو و دفن زباله در شهرستان آمل در منطقه «عمارت» در جاده هراز اشاره كرد و گفت که این محل مربوط به «۳۰ سال پیش» است و «هم اكنون ظرفیت آن تكمیل شده» است. این زبالهها درست جایی جمع شدهاند که قرار است در نزدیکی آن سد هراز ساخته شود.
دو سال پیش، فرماندار و یک نماینده آمل گفتند که دیگر دفن زباله در محل عمارت جاده هراز ممنوع شده است. اما این خبر در عمل صحت نداشت و یک سال پس از آن، خبرگزاری ایرنا اعلام کرد که «عمارت زبالهای حالا حالا بیخ گوش سد در حال ساخت هراز ماندگار است».
این خبرگزاری وابسته به دولت نوشت: «همه وعدههای داده شده درباره راهاندازی نیروگاه زبالهسوز در این شهرستان برای فروریختن عمارت زباله، به دلیل نبود سرمایهگذار در شرایط فعلی، تنها در حد حرف باقی مانده است».
اکنون نیز رسانههای ایران همچنان از معضل پسماند در این منطقه خبر میدهند. چند روز پیش، خبرگزاری فارس، در گزارشی نوشت که «روزانه صدها تن شیرابه» از پسماندهای منطقه عمارت به رودخانه هراز که در پایین دست آن قرار دارد، سرازیر میشود.
این خبرگزاری از دخالت دستگاه قضایی ایران برای جلوگیری از دفن زباله در این منطقه نوشت، اما ادامه داد که «به دلیل نبود زیرساختهای لازم، بار دیگر چارهای جز دفن زباله در مرکز عمارت نبود.»
بحرانی شدن دفن زباله در آمل موجب تنش میان مقامهای این شهر و شهر همسایه آن، محمودآباد شده است. محمودآباد یکی از شهرهای مسافرپذیر و ساحلی مازندران، روزانه بیش از ۵۰ تن زباله تولید میکند اما عملا محل دفن برای زبالهها وجود ندارد و این زبالهها در همان سواحل دریا ریخته میشود.
سال گذشته، عضو کمیسیون محیط زیست شورای شهر محمودآباد گفته بود: «زمین دپوی زبالههای محمودآباد مالک شخصی داشته که باید زمین به او بازگردانده شود.»
اما بحران زبالهها یا پسماندها فقط به دو شهر آمل و محمودآباد محدود نمیشود. شهرستانهای نور، بابلسر، فریدونکنار و از همه مهمتر ساری نیز درگیر چنین بحرانی هستند.
به نوشته فارس، در نور زباله «آشکارا در جنگل دفن میشود»، در بابلسر مثل محمودآباد «در ساحل» و در ساری هم «در کوهستان».
در این شرایط، مقامهای شهرهای شمالی ایران در زمینه مدیریت زبالهها و یافتن یک جای جدید برای دفن زباله با یکدیگر توافق ندارند. دی سال گذشته، تنش در شورای برنامهریزی استان مازندران موجب شد که جلسه تصمیمگیری درباره مرکز دفن جدید زبالهها در آمل نتیجهای نداشته باشد.
منطقه «پاساکش» یکی از گزینهها برای مرکز جدید دفن زباله بود، اما «شیب تند آن به سوی رودخانه و احتمال رانش زمین» در این منطقه، موجب شد که با آن مخالفت شود. «سایت منان» در مرز آمل و نور، از دیگر گزینهها بود اما استاندار مازندران به توصیه یکی از «مسئولان کشور» که اهل نور است، با ایجاد مرکز زباله در این منطقه مخالفت کرده و گفته: «از منان بگذرید».
اوضاع در استان گیلان بحرانیتر است. سال گذشته ایرنا نوشت که «در گیلان ۲۵ مركز دفن زباله وجود دارد كه عمدتا مراكز پرتاب زباله هستند». به این معنی که پسماندهای شهری در آنها دفن نمیشود و فقط زبالهها در این مكانها «پرتاب میشود» که «بوی تعفن آن از كیلومترها آن طرفتر به مشام میرسد».
همچنین در این استان، هشت مركز دفن پسماند ساحلی وجود دارد که این مراكز فاصله چندانی با دریا ندارند.
در آن زمان جبار کوچکینژاد، نماینده رشت گفته بود: «در اینجا وضعیت به شدت اسفناک است. شیرابههای شهرکهای صنعتی و بیمارستانی و فاضلاب شهری به رودخانهها سرازیر میشود و در نهایت به تالاب انزلی میرسد. زبالهها را نیز در منطقهای جمعآوری میكنند كه شیرآبههای آنها نیز به رودخانه میریزد.»
همچنین این آلودگی، لذت شنا و تفریح در سواحل دریای خزر را از مردم گرفته است. روزنامه مردمسالاری چند روز پیش، به نقل از محمدرضا، یک نوجوان مشهدی که به محمودآباد سفر کرده بود، نوشت: «به شمال آمدیم تا در دریا شنا کنیم، اما از بوی بد و ترس از مسموم شدن شنا نمیکنیم، آب دریا آلوده است.»
دو ماه پیش، خبرگزاری ایسنا در گزارشی با عنوان «شنا با شیرابه زباله در ساحل خزر» نوشت که ورود شیرابههای ناشی از زباله به دریا که دارای «فلزات سنگین» است «موجب بیماریهای پوستی کسانی میشود که در آن منطقه شنا میکنند».
همچنین از آنجا که بخشی از این شیرابهها مربوط به زبالههای بیمارستانی است «موجب بالا رفتن سطح میکروب در دریا شده و خودکشی دستجمعی ماهیان که چند سال قبل شاهد آن بودیم نتیجه وارد شدن همین میکروبها به دریا است».
ورود آلودگی زبالهها به دریاچه خزر، علاوه بر حیات آبزیان، وضعیت ماهیگیری را در این دریاچه نیز با وضعیت بحرانی مواجه کرده است.
عیسی کلانتری، معاون حسن روحانی و رییس سازمان محیط زیست روز ۲۴ مرداد در همایش «گرامیداشت روز دریای خزر» در بابلسر گفته بود: «هر کشور حاشیه دریای خزر بدون توجه به محیط زیست هر بلایی خواستند بر سر دریای خزر آوردهاند.»
او کشورهای دیگر حاشیه دریای خزر را به داشتن «طمع زیاد» از این دریاچه متهم کرد، اما از مسئولیت ایران در این زمینه چیزی نگفت.
در ماههای آینده نیز در آستانه انتخابات مجلس، موضوع مدیریت زبالهها در شهرهای شمالی ایران، در شعارهای انتخاباتی و کارزار تبلیغاتی نامزدها پررنگتر میشود.
بهنظر میرسد که در این شرایط، محیط زیست دریاچه خزر قربانی جنگهای قدرت در عرصههای خارجی و داخلی است.