از جام زهری که نوشیده شد تا جام زهر در راه
در سیامین سال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ (۲۷ تیر ۱۳۶۷) ازسوی آیتالله خمینی، که خود آن را به نوشیدن جام زهر تعبیر کرد، شرایط جهانی و منطقهای و اوضاع وخیم اقتصادی و اجتماعی در ایران بهگونهای شده است تا مجموعه رهبران ایران بهدلیل نحوه تصمیمگیریهای خود، بهاجبار تن به پذیرش شکستی دیگر در بدهند. با این تفاوت که کارگردان اصلی پذیرش قطعنامه ۵۹۸، غایب بزرگ این روزهاست؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی که مخالفان و منتقدانش بر این باور بودند که او بدون رضایت قلبی آیتالله خمینی جام زهر پذیرش قطعنامه را به او خوراند. مخالفان در هراسند که اینبار، جام زهر با تمهیدات یکی از شاگردان آقای هاشمی رفسنجانی، یعنی حسن روحانی به رهبر کنونی خورانده شود.
آغاز شفافسازی درباره پایان جنگ
ماجرای چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اگرچه به شکل جستهوگریخته انتقاداتی را ازسوی مخالفان و منتقدان بههمراه داشت، اما این انتقادات، زمانی گسترش یافت و به گفتمانی درباره جنگ و چگونگی پایانیافتن آن تبدیل شد که آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۹، خاطرات سال پذیرش قطعنامه (۱۳۶۷) را منتشر کرد.
آقای هاشمی در خاطراتش گفته بود که بهعنوان فرمانده جنگ، به آیتالله خمینی پیشنهاد داد در نامهای موضوع پایان جنگ را اعلام کند و اگر لازم آمد و تبعات پذیرش قطعنامه برای نظام سهمگین شد، او را بهسبب پذیرش آتشبس، محاکمه کنند.
اما آیتالله خمینی این پیشنهاد را رد کرد و با انتشار پیامی بلندبالا، مسؤولیت پذیرش قطعنامه را شخصاً به عهده گرفت و با تشبیه این کار به نوشیدن جام زهر، به جنگ پایان داد.
هاشمی ضمن بیان برخی نکات از دیدار خود با آیتالله خمینی، نامهای را به ضمیمه اسناد پیوست روزنوشتهای سال ۱۳۶۷ منتشر ساخت که منتقدان، آن را جزو اسناد محرمانه تلقی کردند و مدعی شدند آقای هاشمی نمیبایست این نامه را منتشر میکرد.
این نامه را محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران به تقاضای آقای هاشمی رفسنجانی نوشته بود. آقای رضایی خود در برنامهای تلویزیونی به چگونگی نوشتن نامه اشاره کرد و گفت که اوایل تیرماه ۱۳۶۷ آقای هاشمی نزد امام میروند و میگویند: «ما دو راه داریم؛ یا باید صلح کنیم، یا جنگ و اگر جنگ کنیم، باید خواسته فرماندهان را تأمین کنیم.» اما به گفته آقای رضایی، در آن جلسه آقای خمینی به هاشمی میگویند، هزینهها را از طریق مالیات تأمین کنند که هاشمی پس از اطمینان از اینکه آقای خمینی از ادامه جنگ اطمینان دارند، در باختران از فرماندهان خواست احتیاجات را اعلام کنند و امکانات مورد نیاز، به دولت و مجلس اعلام میشود. برآورد لازم انجام و دوم تیرماه ۶۷، نامهای تهیه و به آقای هاشمی ارائه و ۲۵ روز پس از این نامه، قطعنامه ازسوی ایران امضا شد.
در نامه محسن رضایی، برنامهای پنجساله برای پایان جنگ آمده بود؛ درحالیکه امکانات و تجهیزات و سلاح و نیروی انسانی که در این نامه درخواست شده بود، تهیهاش ازسوی دولت، حتی با وضع بالاترین مالیاتها نیز ممکن نبود.
در نامه آقای رضایی آمده بود که تمامی افراد ۱۷ تا ۵۰ ساله باید ۵ ماه در سال به جنگ و جبهه بروند، یا تیپهای پیاده به ۳۵۰ تیپ افزایش یابد، تانک مورد نیاز به ۲۵۰۰ و هواپیما نیز به ۳۰۰ فروند برسد و سالانه ۴ و نیم میلیارد دلار بودجه نیز به جنگ اختصاص یابد. درخواستهایی که حتی با فرض تأمین بودجه، بهدلیل نداشتن رابطهای برای خرید هواپیما یا تانک، عملاً امکان تهیه این همه تجهیزات در چنین سطوحی، امکانپذیر نبود.
سه نامه دیگر برای تأکید بر پذیرش قطعنامه
اما نامه محسن رضایی، تنها نامهای نبود که آقای هاشمی به آیتالله خمینی داد. بلکه او در کنار این نامه، نامهای از فرماندهان ارتش و دو نامه از سیدمحمد خاتمی (بهعنوان وزیر ارشاد و مدیر تبلیغات جنگ) و میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، به آیتالله خمینی داد.
نامه آقای خاتمی که براساس یک نظرسنجی تهیه شده بود، حکایت از آن داشت که بسیجیها و مردم به جبهه نمیروند و در جبهه نیرو کم داریم. نامه آقای موسوی که برآوردهای کارشناسان برنامهوبودجه از توان اقتصادی کشور بود، نشان میداد که اقتصاد کشور توان تحمل ادامه جنگ را ندارد.
این نامهها و نفوذ کلام هاشمی رفسنجانی نزد آقای خمینی و نیز اطلاعات دقیق او از تحولات جنگ و گزارش نسبتاً واقعبینانهای که به خمینی داد و نیز جایگاه هاشمی بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ، سبب شد تا درنهایت، آیتالله خمینی در نامهای، قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد.
نامه یا بیانیه ۱۰هزار کلمهای
نامه آیتالله خمینی درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸، شاید یکی از طولانیترین نامههایی باشد که او نوشته است. نزدیکبه ۱۰هزار کلمه که ششهزار کلمه ابتدایی آن، تقریباً ارتباطی به پذیرش قطعنامه ندارد. بخش اول آن، در واقع پیامی به حجاج است و فصلی مشبع درباره ماجرای کشتار حاجیان در سال قبل و سپس اشاراتی به قدس و اسراییل و دشمنی آمریکا و جهانیان با ایران و درنهایت در میانههای چنین عباراتی، ضمن آنکه پذیرش قطعنامه را لازم میخواند، به باور خود بر ادامه جنگ تا چند روز قبل، انگشت تأکید مینهد و مینویسد «بهواسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلاً خوددارى مىكنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم.»
بخشهای بعدی این پیام، به هشدار به مخالفان و منتقدان، بهخصوص جریانات موسوم به ملی اشاره دارد و همگان را حذر میدهد از بحث در چونوچرایی این پذیرش.
بخشی از نامه که از دید منتقدان عنوان جام زهر به خود گرفت نیز در پارههای پایانی آمده است که آقای خمینی مینویسد: «قبول اين مسأله براى من از زهر كشندهتر است، ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم.»
نامه روز ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ منتشر شد و بهرغم برخی آزردهخاطریها از سوی بخشی از فرماندهان سپاه و نیز برخی قائلان به ادامه جنگ، فرصتی برای منتقدان فراهم نشد، چراکه درست شش روز بعد از پذیرش قطعنامه، صدام در یک سخنرانی به عملیات مجاهدین خلق اشاره و حمله آنها به ایران، فضایی را ایجاد کرد که تقریباً انتقادات به قطعنامه در حاشیه قرار گرفت. عملیاتی که مجاهدین آن را فروغ جاویدان و جمهوری اسلامی آن را عملیات مرصاد نامید که در نهایت با شکست فاجعهبار مجاهدین بهپایان رسید. همین وضعیت جنگی سبب شد تا عملاً نقد و بررسی و مخالفت با پذیرش قطعنامه منتفی شود.
بعدها اما مخالفان پذیرش قطعنامه بیکار ننشستند. بهخصوص در سالهای بعد از انتخابات ۱۳۸۸ که زمزمههای گفتمان نرمش قهرمانانه بهگوش میرسید. مخالفان که در صدر آنها روزنامه کیهان و حسین شریعتمداری قرار دارد، برجام و پذیرش آن را نوشیدن جام زهری دیگر دانستند.
مخالفت آیتالله خامنهای با دیدگاهها و اسناد موجود در کتاب منتشرشده ازسوی روزنامه کیهان
تیم روزنامه کیهان زیر نظر حسین شریعتمداری، با گردآوردن اسناد و استنادات و مدارکی، درپی تلقین این نکته برآمدند که آقای خمینی خود علاقهای به پذیرش قطعنامه نداشت و دیگرانی چون هاشمی رفسنجانی جام زهر را به او خوراندند.
کتاب «راز قطعنامه»، نوشته کامران غضنفری که ابتدا در سال ۱۳۹۱ بهصورت پاورقی در ۳۱ شماره روزنامه کیهان منتشر شد، ازجمله این آثار بهشمار میرود. این پاورقیها چندی بعد، دستمایه انتشار کتاب راز قطعنامه شد و به نوشته مؤلف آن، با افزودن برخی اسناد و مدارک تازه، بهصورت کتابی در مجموعه آثار روزنامه کیهان منتشر و تاکنون بیشاز ۲۰ بار تجدید چاپ شده است.
نویسنده کتاب بهدنبال پاسخ به این پرسش بود که «چرا امام خمینی (ره) این موضوع را اینگونه یاد کردند و چرا به این مرحله رسیدند. قاعدتاً کسی با اختیار خودش جام زهر را سر نمی کشد؛ مگر آنکه به او این جام زهر را تحمیل کرده باشند.»
اما مدتی بعد، محسن رضایی به مدعیات این کتاب واکنش نشان داد و آن را نادرست خواند. آقای رضایی در گفتوگویی که با خبرآنلاین داشت، ضمن اعتراض و انتقاد به این کتاب، آورد که نامهای به آیتالله خامنهای نوشته و اشکالات کتاب را گوشزد کرده که آقای خامنهای در پاسخ به او نوشته است: «خود شما كه در جنگ فرمانده بوديد، چرا جواب نمیدهيد؟ من اين كتاب را خواندم و در حاشيه آن نوشتم، اين خلاف است.». این سخنان البته پاسخ نویسنده کتاب را بهدنبال داشت که اشاره کرد در سایت رهبری، نشانی از نکته مورد اشاره آقای رضایی نیست؛ اما نوشتن چنین حاشیهای ازسوی آیتالله خامنهای را تکذیب نکرد.
مخالفت آیتالله خامنهای با دیدگاههای روزنامه کیهان و شریعتمداری درباره قطعنامه ۵۹۸ اما سبب نشد که آنها هیزم آتش تهیه علیه مخالفان را بکاهند؛ چنانکه بهرغم موافقت آقای خامنهای با برجام و خلق واژهای به نام «نرمش قهرمانانه»، کیهان همچنان آن را قراردادی خسارتبار میداند. این روزها هم که آقای خامنهای به حمایت از دولت روحانی پرداخته و همگان را نیز به حمایت از دولت فراخوانده است و شاید آماده میشود که تغییر فاز سیاستی تازه را کلید بزند، هواداران و مخالفان دولت روحانی و بهخصوص کیهان، با شدت و حدتی افزونتر از قبل، به آنها میتازند.