زنان، استادیوم فوتبال و چالشهای سیاسی
بالاخره پساز مدتها اعتراض و درگیری، در بازی دوستانه فوتبال بین دو تیم ایران و بولیوی، گروهی محدود و برگزیدهشده از زنان، اجازه یافتند در ورزشگاه حضور پیدا کنند و از نزدیک بازی دو تیم را تماشا کنند. مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران در توییتی نوشت که حضور بانوان و خانوادهها در بازی دوستانه تیمملی برابر بولیوی، بانوان ایرانی را در لحظات غرورانگیز افتخارات ورزش كشورمان، همزمان با حفظ ارزشهای اسلامی و اخلاقی، سهیم كرد. این درحالی است که بسیاری از زنان که پشت درهای استادیوم جامانده بودند، این اقدام را نمایشی و این کار را رانتی دانستند که فقط به زنان خاص متعلق به گروههای حاکمیتی اختصاص یافته و آنها توانستهاند به استادیوم راه یابند. اکنون مشخص شده است که این کار، اقدامی نبوده است که بهراحتی بتواند تداوم یابد. اکنون فدراسیون فوتبال در تلاش است که برای بازی فینال جام باشگاههای آسیا، با توجه به حضور زنان ژاپنی در استادیوم، با رایزنی مجدد، بتواند زمینه حضور تعدادی از زنان را در بازی فینال فراهم کند. در این میان، محافظهکاران رادیکال نیز به مخالفتهای خود در این زمینه ادامه دادند و ازجمله دادستان کل کشور هم درمورد حضور زنان در استادیوم فوتبال، دولت را مورد تهدید قضایی قرار داده است. حال باید دید که اکنون دولت چگونه میخواهد با این چالشها، موضوع را مدیریت کند:
الف- چالش مدام حضور زنان در ورزشگاهها
حضور زنان در ورزشگاهها در سالهای اخیر، به یکیاز جدیترین چالشها و مطالبات زنان تبدیل شده است. در سالهای اخیر، زنان کمپینهای متعددی راه انداخته و اعتراضهای خود را از روشهای گوناگون بهگوش دولت رساندهاند، اما درنهایت مجوزی برای حضور زنان در استادیوم آزادی و تماشای مستقیم بازی فوتبال فراهم نشده است. بارها زنان با گریم مردانه وارد ورزشگاه شدهاند و گزارشهای حضور خود را در فضای مجازی هم منتشر کردهاند.
در بازی قبلی بین دو تیم ایران و سوریه، صدور مجوز برای هواداران زن سوری و ادامه ممنوعیت حضور در ورزشگاه برای زنان ایرانی، اعتراضهای زیادی را بهدنبال داشت و درنهایت با عدم پاسخگویی مقامات، تغییری در وضعیت ایجاد نشد، تا اینکه پساز مدتها درگیری، گروههایی خاص از زنان در بازی با تیم بولیوی اجازه یافتند تا در ورزشگاه حضور پیدا کنند و تیم مورد علاقه خود را تشویق کنند.
ب- دولتها و مساله زنان در استادیوم فوتبال
از جنبههای جالب تحولات در زمینه این موضوع، آن است که همه دولتها در جمهوری اسلامی ایران، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، بهطور جدی خواهان پایاندادن به ممنوعیت حضور زنان در استادیومهای فوتبال بودهاند. در این میان، احمدینژاد که خواهان جذب نیروی جوانان و زنان برای سیاستهای پوپولیستیاش بود، بهطرز صریح و تهاجمی در همان سال اول ریاستش، با این ممنوعیت مخالفت ورزید و دستور داد که مجوز حضور زنان در ورزشگاهها صادر شود. این اقدام که در همان سال نخست بهقدرت رسیدنش صورت گرفت، با واکنشهای تند مراجع و علمای محافظهکار که برخی نیز در انتخابات با او مخالف بودند، روبروشد و برخی از آنها را وادار کرد تا در رد حضور زنان در استادیوم فتواهایی صادر کنند. در این میان، مصباح یزدی نیز که تنها روحانی بلندپایهای بود که در انتخابات سال ۸۴ تمامقد از احمدینژاد حمایت کرده بود نیز با این امر، بهمخالفت صریح و تندی برخاست. علاوهبراین، پیامهای مخفی و تهدیدآمیزی هم برای احمدینژاد فرستاده شد، اما او خیلی به این موضوع اهمیتی نمیداد و به پیشبرد سیاستهای خودش فکر میکرد. اما رهبر ایران نیز که درنهایت داور بازی چنین منازعاتی قرار میگیرد، شاید چون نمیخواست با مراجع مذهبی محافظهکار درگیر شود و در این مورد هزینه دهد، به احمدینژاد دستور داد که در این مورد عقبنشینی کند که تا پایان دورهاش، همین روند کموبیش ادامه پیدا کرد. روحانی نیز که در انتخابات ۹۲ قولهای متفاوتی برای آزادیهای اجتماعی زنان داده بود، درعمل بهخاطر تمرکزش بر مساله توافق هستهای و امضای برجام، نتوانست در این زمینه پیشرفتی داشته باشد. در این میان، فیفا نیز ادامه همکاری با ایران را منوطبه حضور زنان در ورزشگاه عنوان کرد و رییس فیفا در دیدار خود با رییس جمهوری ایران، بر صدور مجوز برای زنان ایرانی برای حضور در ورزشگاه تاکید کرد.
حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، گرچه در دیدار با رییس فیفا بر ایجاد تسهیلاتی برای حضور زنان در ورزشگاه تاکید کرد، اما درنهایت همه میدانستند که بدون صدور مجوز ازطرف مراجع مذهبی در ایران، چنین امکانی برای رییس دولت فراهم نخواهد بود. علاوهبراین، با تغییر سیاستهای عربستان سعودی و حضور زنان در استادیومهای فوتبال در آن کشور، ایران به تنها کشور جهان مبدل شد که چنین محدودیتی را برای زنان اعمال میکند و این موضوع، کار را برای دولت روحانی و حکومت دشوارتر ساخته است. ایران اکنون تنها کشوری دنیاست که چنین ممنوعیتی را برای حضور زنان اعمال میکند و این چیزی نیست که بتواند تداوم یابد، زیرا قبلا فیفا بهخاطر کمکهای مالی عربستان و نفوذش در این فدراسیون، مساله عدم حضور زنان را بهعنوان عاملی برای مجازات عربستان درنظر نمیگرفت و بالطبع ایران هم در سایه نفوذ عربستان میتوانست به اعمال این محدودیتها ادامه دهد. اما اکنون ایران بهتنهایی فاقد چنین نفوذی است و علاوهبر این، فشار سنگین اجتماعی زنان ایران برای حضور در استادیومها سبب میشود که مقامات فیفا فشار بیشتری بر روی ایران بیاورند و دولت ایران نیز نمیتواند این مسیر را ادامه دهد.
ج- تهدیدهای قوهقضاییه و فضای ذهنی محافظهکاران مذهبی
محافظهکاران مذهبی رادیکال همچنان برروی عدم حضور زنان در استادیومهای فوتبال پای میفشرند و فکر میکنند که انجام این کار، عبور از خط قرمزی است که میتواند مرزهای اخلاقی رابطه زنان و مردان را جابهجا کند. در این میان، محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، بهعنوان نماینده این جریان فکری در حاکمیت، حضور زنان در ورزشگاه آزادی را یک آسیب و حریمشکنی در حوزه عمومی برشمرده و آن را گناهی دانسته است که هیچ توجیه شرعی ندارد. او میگوید حضور زنان در استادیوم، از این بابت گناه است که وقتی خانمی به ورزشگاه میرود، با مردانی با لباس ورزشی و نیمهلخت مواجه میشود. او تهدید کرد که با هر مدیری که بخواهد بستر حضور بانوان در ورزشگاه را با بهانههای مختلف فراهم کند، برخورد خواهد شد. دادستان کل کشور افزود: «قرار نیست چهارنفر با هر هدفی، حریمها را بشکنند و ما ساکت بمانیم؛ ابتدا نصیحت میکنیم، بعد برخورد میکنیم.»
در این میان علی مطهری، نایبرییس مجلس شورای اسلامی نیز که در حوزه فرهنگی، اندیشه گرایشهای سنتی مذهبی را نمایندگی میکند، گفته است که حضور بانوان بهعنوان تماشاچی در مسابقاتی مثل شنا، کشتی، بسکتبال و والیبال مردان اشکال شرعی دارد، اما در مسابقات فوتبال، بدن مردان تقریبا کاملا پوشیده است و نیمهعریان نیستند و در مسابقات فوتبال، بدن مردان از فاصله دور دیده میشود و لذا قاعدتا حضور بانوان در مسابقات فوتبال نباید اشکال شرعی داشته باشد.
اظهارات دادستانی درخصوص گناهآلود بودن حضور زنان در محلی که مردان بهشکل نیمهعریان حضور دارند و تایید مطهری در این خصوص، غیر از اینکه نشان میدهد این اظهارنظرها در یک فضای ذهنی مجرد و بدون شناخت از فضای اجتماعی صورت میگیرد، توجیه دیگری ندارد.
د- شکاف میان قوانین و روابط اجتماعی متحولشده
پیش از این روحانیون نسبتبه بسیاری از موضوعات دیگر نیز واکنشهای مشابهی داشتهاند و هرگونه اقدام جدیدی ازسوی زنان، بهعنوان حرمتشکنی، گناه و خلاف شرع تلقی میشود، گرچه بهتدریج افراد تندرو ناگزیر میشوند از مواضع پیشین خود کوتاه بیایند و دیدگاههای متعادلتری درباره حضور زنان در جامعه ابراز کنند. در قرن بیستویکم که انواع و اقسام راهها برای برقراری ارتباط بین زنان و مردان وجود دارد، متهمکردن زنان به اینکه از دیدن مردان با شلوارک ورزشی در میدان ورزشی و از فاصله چندصد متری تحریک میشوند، جز توهین به زنان و نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی امروز جامعه نیست. بنابر نظر بسیاری از کارشناسان، با وجود این فشارهای اجتماعی برای حفظ حریمهای جنسی، نادیدهگرفتن حریمهای جنسی در جامعه ایران به یک امر عادی تبدیل شده است و اطلاق حریم جنسی به حوزههایی که حریم جنسی نیست، جز تشدید مشکلات جنسی و ارتباطی نتیجه دیگری ندارد.
به گزارش نهادهای دولتی که در حوزه مسائل اجتماعی و آسیبشناسی اجتماعی فعالیت پژوهشی میکنند، سن ارتباط جنسی در ایران بهشدت کاهش یافته و روابط متعدد جنسی در بین بسیاری از گروههای اجتماعی به یک امر تقریبا عادی تبدیل شده است. بنابر گزارشهای محرمانه، مدتهاست در بین دختران، سن برقراری ارتباط جنسی کامل به دوران راهنمایی و دبیرستان رسیده است؛ با این وصف، اکنون دادستانی نگران است که تماشای مردان با شلوارک بلند و بلوز ورزشی آستینکوتاه، زنان بالغ را دچار تحریک جنسی کند و بهگناه بیندازد.
این اظهارات نشاندهنده طرز فکر گوینده و بیخبری او از دنیای پیرامون و نمایشگر تضاد میان قوانین و دستورالعملهای نوشتهشده برروی کاغذ و واقعیتهای شتابنده و تحولیابندهای است که دائما خود را بهاجبار بر این قوانین تحمیل میکنند. علاوهبر این، این نوع اظهارنظرها و مقاومتها در قبول واقعیتها، فشار زیادی را به نظام اجتماعی تحمیل میکند.
نتیجهگیری:
گرچه در بازی بولیوی، «زنان خاصی» اجازه حضور در ورزشگاه را پیدا کردند و برخی با نگاه بدبینانه به موضوع، صدور مجوز حضور در استادیوم برای زنان خاص را اقدامی نمایشی میدانند، اما نگاهی به سیر تحولات اجتماعی و تاریخی نشان میدهد که ایجاد حفرههای کوچک، آغازگر تولید شکافهای بزرگتر است. در بسیاری از کشورها مسیر توسعه و تغییرات اجتماعی از همین مسیرهای محدود و احتمالا ناکافی میگذرد و درنهایت به تغییرات عمدهتری ختم خواهد شد. علاوهبر این، نحوه حضور مستمر، تدریجی، واقعبینانه و پیگیرانه زنان در بازی سیاست ایران، نشان داده است که آنها تنها بازیگرانی هستند که توانستهاند خواستههای خود را بهتدریج به ساختار حکومت بقبولانند.حکومت جمهوری اسلامی در مقابله با تمام احزاب و گروههای سیاسی موفق شد باوجود تمام قدرت و تواناییشان، آنها را بهحاشیه براند، ولی درمورد زنان، مجبور شده است که قدمبهقدم عقبنشینی کند. اکنون بهنظر میرسد که روحانی میتواند بازکردن پای زنان به استادیومهای فوتبال را در کارنامه اقدامات مثبتش قرار دهد، اما کارتهای چانهزنی او در این زمینه محدود است. شاید تنها کارت چانهزنی روحانی در مقابل روحانیون محافظهکار، استفاده از تهدیدهای فدراسیون بینالمللی فوتبال باشد که ممکن است فوتبال ایران را از حضوردر مسابقات بینالمللی محروم سازد و طبیعی است که نه نهاد رهبری و نه روحانیون محافظهکار نمیخواهند خود را در مواجهه با خیل مشتاقان و هواداران خشمناک فوتبال قرار دهند. تجربه تاریخی نشان داده که نظام بینالمللی در موقعیتهایی توانسته است چارچوبهای نظم خود را به ایران تحمیل کند. بهنظر میرسد درمورد حضور زنان در ورزشگاهها هم با ترکیب فشار اجتماعی زنان و جدیشدن تهدیدهای فیفا، باید منتظر بود که درنهایت حکومت مجبوربه عقبنشینی از مواضع صریح قبلی و بازشدن درهای استادیوم آزادی برای همه زنان شود.