مشکلی بزرگ به نام «زن بودن»
اگر زن باشید و حتی تجربهای کوتاه از کار خارج از منزل داشته باشید، واژه به واژه این گزارش را از بر هستید، اتفاقهایی که باعث میشوند بخش عظیمی از تواناییها و اعتمادبهنفس زنها در محیط کار، بعد از نادیده گرفته شدن، از بین برود و اگر چندان جنگجو نباشند، بهراحتی از چرخه کار کنار گذاشته شوند. ماجرای کهنه زنهایی که تلاش میکنند از صندلی کلیشهها و تابوها در محل کار بلند شوند و از دستهای مردانهای که هرطور شده میخواهند آنها را به صندلیهایشان زنجیر کنند رها شوند.
سقف شیشهای، شکاف حقوقی
به احتمال زیاد این دو اصطلاح را شنیدهاید، مهمترین و بزرگترین تبعیضی که در محل کار زنها را آزار میدهد ناشی از رفتارها و بازخوردهای این دو مفهوم است. شکاف حقوقی در شرایط کاملا برابر از تجربه، تبحر، ساعت کاری، دقت، شرافتمندی، تحصیلات و حتی سابقه کاری رخ میدهد و تنها چیزی که باعث میشود یک زن حقوق دریافتیاش کمتر از همکار مرد باشد «زن بودن» اوست، بدون هیچ دلیل و توضیح قانعکنندهای و با بهانهها و پشت گوش انداختن پرداخت حق و حقوق واقعی زنها و با تکیه به این باور که حقوق کمتر از نداشتن کار بهتر است.
و اما سقف شیشهای دقیقا کنایهای به نادیده گرفتن توانمندیهای زنها هنگام ترفیع و ارتقای شغلی است. حتی در شرکتهای بزرگ و در کشورهای پیشرفته هم دادن سمتهای کلیدی و مهم به زنها سخت اتفاق میافتد و البته، تبانیها و زدوبندهای پشت پرده برخی مردها، که به هر دلیلی به قرار گرفتن در سلسلهمراتبی که راس هرم آن یک زن است علاقهای ندارند، در این ماجرا بیتاثیر نیست.
بهانهای به نام مرد خانواده
تصور کنید به دلایلی محل کار شما با مشکل مالی مواجه میشود و پرداخت حقوقها چند ماه به تعویق میافتد، اما متوجه میشوید رییستان به همکاران مرد مبلغی از حقوق را ماهانه پرداخت کرده است و در جواب اعتراض شما، دلایلی مثل سرپرست خانواده بودن، داشتن قسط، پرداخت مخارج خانه و چیزهایی از این دست را بهانه میکند. این بارزترین و سادهترین مثال برای درک این تبعیض است.
فراموش کردن یا جدی نگرفتن یک زن بهعنوان فردی که دقیقا مثل مردها برای رفع نیازهای زندگی روزمره مشغول به کار میشود، این نادیده گرفتن و همچنان جنس دوم بودن میتواند بخش زیادی از انگیزه و علاقه زنها به تلاش برای پیشرفت را از بین ببرد و آنها را تبدیل کند به ماشینی که صرفا برای دریافت مبلغ معینی حقوق در مقابل انجام یک سری فعالیت برنامهریزی شده است.
قرارهای نانوشته غیرانسانی
بسیاری از شرکتها و کارفرماها به دلیل مسائل و شرایط کاری قراردادی نانوشته یا پنهانی با نیروهای زن تنظیم میکنند که در کمال ناباوری، در بندهایی از آن زن باید بابت خصوصیترین مسائل زندگیاش تعهدهایی به کارفرما بدهد تا در طول انجام کار یا پروژه اختلالی در آن ایجاد نکنند، تعهدهایی نظیر عدم ازدواج یا حتی داشتن رابطه عاطفی جدی، بچهدار نشدن در صورت تاهل و حتی اقامت در نزدیکی محل کار تا مدت معین برای جلوگیری از بهانههای احتمالی تاخیر.
تمام اینها، علاوه بر نقض حقوق انسانی، موارد تبعیضآمیزی است که بهخاطر داشتن شغل همچنان به زنها تحمیل میشود و بهخاطر تامین مسائل مالی مجبور به از دست دادن دوران طلایی زندگی خصوصی خود میشوند، در صورتیکه مردها دقیقا برای ازدواج یا حتی بچهدار شدن امکان ترفیع یا افزایش حقوق دارند.
در شرکتهایی که شرایط کمی بهتر باشد با تاکید بر نداشتن یا کم بودن مرخصی زایمان، این فرصت به زنها داده میشود که بتوانند فرزند داشته باشند، اما درواقع هیچ تضمینی داده نمیشود در مدت مرخصی زایمان فرد دیگری جایگزین آنها نشود.
این موارد تنها چند نمونه کوچک از مشکلات و مسائلی است که زنها برای داشتن استقلال مالی در محیط کار با آن مواجه میشوند و پشت سر گذاشتن آن شاید ارادهای از جنس فولاد میخواهد تا در میانه این راه پرپیچوخم از مسیر رسیدن به شرایط برابر خارج نشوند، تا بتوانند بعد از آن به جنگ کلیشههای جنسیتی بروند، زنهایی که هرشب بعد از رسیدن به خانه و بستن در، لباس رزم از تن بیرون میکنند تا فردا، که دوباره باید خود را برای یک روز نو آماده کنند.