هفت منتقد درونمان را بشناسیم تا به آرامش برسیم
همه ما در برههای از زندگیمان با صدای منتقد درونمان روبهرو شدهایم. به زبان ساده، منتقد درون همان صدای تند و خشنی است که عبارتهای منفی به سمتمان پرتاب میکند، جملههایی که مبنایشان ترس و ناامنی روانی است و ما را در چرخههای تکرارشونده شرم و رنج گیر میاندازند. همان صدایی که دایما در سرمان میپیچد و به ما نهیب میزند که کارآمد نیستیم. منتقد درون اساسا نماینده و سخنگوی بسیاری از بخشهای مختلف روانمان است. این بخشها جنبههای روانشناختی ذهن ما و نیازمند توجه، مراقبت، التیام و شفقتاند.
وقتی صدای منتقد درون بلند میشود راحتتر میشود شناساییاش کرد و با آغوش باز به استقبالش رفت. هدف از شناسایی این هفت تیپ منتقد درون دستیابی به درکی بهتر از روانمان است تا بتوانیم با تمرین و ممارست در بلندمدت به آرامش و صلح درونی برسیم.
تیپ اول: منتقد کمالگرا
این تیپ منتقد درون همه چیز را دست بالا میگیرد و دستیابی به استانداردهایی که تعیین میکند خارج از تصور است. این منتقد درون فایدهای به آدم نمیرساند، فقط در درگیری مداوم با یک موضوع است: کمالگرایی. برای مثال تمرکز بر ایدهآلگرایی میتواند حول محور کارمان، ظاهرمان یا روابطمان شکل بگیرد. به عقیده منتقد کمالگرای درون، اگر هر کاری را کامل و بیعیب و نقص انجام ندهیم خطر طرد شدنمان وجود دارد، که از قضا پاشنه آشیل این تیپ منتقد درون است. احتمال اینکه قضاوت یا طرد بشویم بزرگترین ناامنی و کابوس کمالگرای درونمان است.
تیپ دوم: کنترلگر درون
خیلی مهم است حواسمان به این تیپ منتقد درون باشد، چون صدای بهشدت تند و خشن و ملامتگری دارد که دایما روی انگیزههای ناگهانیمان متمرکز است و سعی میکند کنترلشان کند. این قبیل برانگیختگیها طیف وسیعی را شامل میشود، از سادهترین امور روزمره مثل خوردن و نوشیدن گرفته تا زندگی جنسیمان. بزرگترین هراس و وحشت این تیپ منتقد درون این است که کنترلمان را از دست بدهیم. به همین خاطر تلاش میکند هرقدر میتواند شرمگینمان کند تا دست از پا خطا نکنیم و رفتارمان را کنترل کنیم و به این ترتیب، بتوانیم عنوان «آدم خوب» را یدک بکشیم. کنترلگر درون اساسا تلاش دارد تا جای ممکن احساس شرمزدگی و خجالت را منتقل کند تا از ما در برابر خودمان محافظت کند.
تیپ سوم: بیگاریکش
این تیپ منتقد درون هم عزمش را جزم کرده است تا میتواند از ما بیگاری بکشد. تمام هموغم و هدفش موفقیت به هر قیمتی است. اگر کار را کمی شل بگیریم یا بخواهیم خستگی در کنیم، صدای این تیپ منتقد درون درمیآید و شروع میکند به سرکوفت زدن. تنبلی بیتنبلی! به عقیده بیگاریکش درون، اگر خودمان را به آب و آتش نزنیم و تقلا نکنیم، بازندهایم.
تیپ چهارم: توسریزن
منتقد توسریزن درون برای اینکه قدرت ریسک کردن را از ما بگیرد، دست به هر کاری میزند تا اعتمادبهنفسمان را متزلزل کند و به صفر برساند. باور توسریزن درون این است که اگر به کم قناعت کنیم، خطرش کمتر است و بلایی سرمان نمیآید. هر اقدام و تلاشی برای ترقی، دیده شدن یا حتی اتخاذ تصمیمی ساده بهمنزله تهدید تلقی میشود. برای مانعتراشی و سنگاندازی در مسیر تصمیمهای کوچک و بزرگ، توسریزن درون از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. اگر عزتنفس بیش از حد پایینی داشته باشیم، احتمال اینکه گرفتار این تیپ منتقد درون شویم بیشتر است.
تیپ پنجم: نابودگر
نابودگر درون کاری میکند که باور کنیم این ماییم که یک چیزیمان میشود و ذاتا عیب و ایراد داریم. اهمیتی ندارد چه میکنیم، در هر صورت، از بیخوبن مشکل داریم و بدیم. این تیپ منتقد درون مدام حمله میکند که درونمان را با خاک یکسان کند، تا جاییکه احساس کنیم بیارزشایم. اگر هم شخصا با این تیپ منتقد درون دست به گریبان باشیم، تجربه زیستهمان ثابت کرده است تا چه اندازه به ناتوانسازی ما دامن میزند و چه تاثیرهای مخربی بر روح و روانمان دارد. این تیپ منتقد درون معمولا وقتی شکل میگیرد که در نخستین سالهای زندگی با آسیب روانی، ضربه روحی، محرومیت یا هر نوع بدرفتاری یا سوءاستفادهای مواجه شده باشیم.
تیپ ششم: سرکوفتزن
کار منتقد سرکوفتزن نبش قبر گذشته است. این تیپ منتقد از هر فرصتی استفاده میکند تا حس عذاب وجدان را در درونمان زنده کند. به خشم و غیظ مجال میدهد و از بخشیدن خود یا کسانی که برایش دردسر درست کردهاند و احتمالا باعث رنجش خاطرش شدهاند عاجز و ناتوان است. سرکوفتزن درون عقیده دارد برای اینکه جلوی تکرار گذاشته را بگیریم باید مدام به ما یادآوری و در خاطرمان زنده شود.
تیپ هفتم: سازشکار و حزب باد
همانطور که از اسمش پیداست، حزب باد تلاش میکند ما را به سازشکاری و مسامحه با معیارهای خانواده یا جامعه وادارد تا به این شکل مورد تایید و پذیرش دیگران باشیم و دوستمان داشته باشند. اگر ذرهای پایمان را کج بگذاریم، شماتتمان میکند تا دیگر هیچوقت جرات نکنیم خلاف جریان آب شنا کنیم. اگر سازشکار و حزب باد نباشید، احتمال اینکه با خطر طرد شدن روبهرو شوید افزایش مییابد.
شاید با عقل جور درنیاید، اما هر کدام از این منتقدهای درون در حقیقت سعی میکنند، به نوبه خود، ما را پیشاپیش در برابر هرگونه تهدید عاطفی و روانشناختی محافظت کنند. تلاش برای درک و فهم چرایی این موضوع کلید تغییرهای مثبت در درازمدت است.
یادمان باشد که یادگیری «مهربانی با خود» به تمرین و ممارست نیاز دارد و فرایندی طولانیمدت است که یکشبه حاصل نمیشود. مهربانی با خود مقصد نیست، بلکه خود سفر است و رهرو ماییم.