بمب ساعتی بیکاری ،اعتراضات جوانان، کابوس رهبری
در روزهای اخیر تجمعی که از مشهد و برخی از شهرهای استان خراسان شروع شده بود به شهرهای مختلف کشور کشیده شد تبدیل به پر دامنهترین تظاهرات علیه جمهوری اسلامی بعد از انقلاب شد. تظاهراتی که همچنان نیز بی وقفه ادامه دارد. این ناآرامیها به طور غیر مترقبهای هم نهادهای قدرت در ایران و هم جامعه سیاسی و هم ناظران و تحلیلگران را غافلگیر کرد و بار دیگر نشان داد ایران جامعهای یگانه در خاورمیانه است که ظرفیتهای خفته سیاسی فراوانی دارد که در طی چهل ساله گذشته نیز همواره در مقاطعی آنها را به نمایش گذاشته است . اکنون سوال کلیدی این است که موتور محرکه این ناآرامیها که نه رهبر سیاسی مشخصی دارد و نه به وسیله جریانی شکل گرفته و سازماندهی میشود و مشخصه نوعی از تظاهرات خودجوش را یدک میکشد چگونه به راه افتاد. حضور جوانان زیر بیست وپنج سال که عمدتا از آقایان میباشند نشانگر خشم ناشی از بیکاری اقتصادی و عدم توانایی دولت و نظام در حل مساله اشتغال است باید دید که این ناتوانی از چه مسایلی نشات میگیرد.
-
زمینههای نارضایتی و مساله اشتغال
نارضایتیهای کنونی که موتور محرکه این اعتراضات است جنبههای مختلفی را به همراه دارد. شاید مهمترین عنصر نارضایتی در نحوه اداره کشور است که در اقتصاد سیاست و سیاستهای اجتماعی و فرهنگی و امنیتی خود را متبلور میسازد. در تولید این نارضایتی همه نهادهای قدرت نقش و سهم دارند و طبیعی است که با توجه به اختیارات نهاد رهبری در حوزههای مختلف مسئولیتهای این امر عمدتا به عهده رهبر ایران خواهد بود .فی المثل با انکه امر اداره اقتصاد در کشور به عهده دولت است. اما تصمیمگیریهای حیاتی مربوط به سیاست خارجی که نقش موثری در جذب و دریافت سرمایهگذاری خارجی دارد به عهده رهبر ایران است. به هرحال عمده این نارضایتیها به مساله اشتغال برمی گردد. گزارش میدانی از تظاهرات نیز نشان میدهد که جوانان مرد بیکار بیشترین نقش را در این تظاهرات داشتهاند. در شهرستانها نرخ بیکاری حتی به 44 درصد میرسد و مثل یک نوع بمب ساعتی عمل میکند. نماینده ایذه در مجلس که چند نفر در تظاهرات آن شهر کشته شده است میگوید درتظاهرات ایذه مشارکت جوانها به این دلیل است که همه بیکارند. برای حل مساله اشتغال دولت با موانع جدی روبروست که بخشی از آنها نیز نه اقتصادی است و نه در اختیار دولت است :
-
موانع دولت در زمینه اشتغال
الف – اولویتهای دفاعی تحمیلی به دولت
اولویتهای دفاعی که توسط سیاست خارجی ایران که در منطقه درگیر است به دولت تحمیل میشود از موانع جدی برای بودجه عمرانی دولت به شمار می رود. وجود دو نهاد نظامی که فرماندهی آنها و نظارت بر بودجه آنها نیز به عهده دولت نیست نزدیک به 30 درصد بودجه را به خود اختصاص دادهاند روحانی در مصاجبه دیشب خود از آنها به طور تلویحی از منابعی که در اختیار دولت نیست یاد کرد. در بودجه امسال تخصیص پرداخت بودجه دفاعی از منابع نفتی در اولویت است و پرداخت دیگر منابع بودجه از جمله بودجه عمرانی و توسعه باید از افزایش قیمت بنزین وآب و برق و گاز و اخذ مالیات تامین شود که این مشکلات و نارضایتیهای جدی برای دولت فراهم میآورد.
ب- بنگاههای اقتصادی زیر نظر رهبر
از جمله موانعی که در تنظیم سیاستهای اقتصادی در مقابل دولت قرار گرفته است نهادهای اقتصادی بیرون دولت متعلق به نهاد رهبری (ستاد فرمان اجرایی –آستان قدس رضوی و ..) و سپاه پاسداران میباشد. آنها بیش از یک سوم اقتصاد و بسیاری از منابع و وامهای بانکی را در اختیار دارند و حاضر نیستند سهم سود واقعی خود را به دولت بپردازند و در عین حال با نفوذ خود در سیستم و رانتهایی که دارند بسیاری از پروژههای دولتی برای ساخت وساز و دیگر حوزههای دیگر را به خود اختصاص میدهند و بخش خصوصی را به حاشیه میرانند. در این زمینه دولت باید به طور جدی چاره اندیشی و بازبینی کتند.
ج- مانع تراشی برای اعمال سیاست تنش زدایی
سوم دولت به درستی فهمیده بدون تنشزدایی منطقهای و بینالمللی نمیتواند جذب سرمایهگذاری خارجی و تولید اشتغال کند. ولی هنوز نتوانسته نهاد رهبری را متقاعد سازد که در حوزه منطقهای به ویژه درباره عربستان به تنش زدایی بپردازد. نشریات متعلق به نهاد رهبری از جمله کیهان نه تنها از این سیاست پیروی نمیکنند بلکه دائما با انتشار تیترهای تحریک آمیز در تنور منازعه با عربستان میدمند.
رفتار اطلاعات سپاه تحت نظر رهبر نیز در همین زمینه بسیار مخرب است فی المثل در مورد نازنین زاغری علیرغم توافق صورت گرفته در آخرین لحظه نهاد اطلاعاتی مذکور مانع از آزادی وی شدند و انگلستان را نیز به سمت مخالفان ایران سوق دادند و تلاش دولت این کشور برای کمک به دولت روحانی برای دستیابی به بازارهای مالی انگلستان که دومین بازار مالی جهان است را نادیده گرفتند . واقعیت این است که بدون جذب سرمایهگذاری خارجی دولت نمیتواند مسئله اشتغال را حل کند. شعار اقتصاد مقاومتی رهبر نیز فاقد هیچ راه خروجی برای تامین منابع سرمایه ای برای حل مساله اشتغال است
د- پرداخت خسارات ناشی از وامهای دریافتی وابستگان نظام
پرداخت بدهیهای پرداخت نشده وامها که توسط وابستگان در جه اول نظام دریافت شده که جزو بدهی بانکها میباشد و در دوره احمدینژاد اتفاق افتاده است و رقمی نزدیک به 48 میلیارد دلار را در برمیگیرد و نیز پرداخت بدهی اختلاس مالی صاحبان صندوقهای مالی نیز که نزدیک به یازده هزار میلیارد میباشد و عمدتا از گروههای وابسته به نظام نیز میباشند از دیگر مشکلات دولت برای اشتغالزایی میباشد زیرا منابع لازم را برای پرداخت بودجه عمرانی و تولید اشتغال را از دست داده است. دولت در این زمینه حتی به انتشار اسامی افراد نیز اقدام نکرده است که جای سوال دارد.
ه- پرداخت منابع مالی به نهادهای فرهنگی متعلق به رهبر
از موانع دیگر، فشار و اجبار به دولت برای پرداخت مبالغ هنگفتی به نهادهای فرهنگی تحت نظر رهبری مانند جامعه المصطفی و نهادهای مدیریتی حوزه علمیه و مدرسه مصباح یزدی است. از آنجا که این مدارس با در اختیار داشتن کارخانهها و نیز مجوزهای واردات و صادرات منابع مالی دیگری نیزدر اختیار دارند دولت نبایستی از منابع بودجه مجددا به آنها پولی بپردازد. آن هم در مورد تولیدات فرهنگی که عمدتا علیه دولت به کار گرفته میشود. در این زمینه نیز باتوجه به حوادث اخیر دولت میتواند محکم بایستد و بودجه آنها را حذف کند نهاد رهبری میتواند از طریق بنگاههایی که در اختیار دارد بودجه آنها را تامین کند.
-
نتیجه گیری
به اعتقاد کارشناسان اقتصاد ایران یک انبار باروت است که با کوچکترین جرقهای میتواند به آتش کشیده شود. برخی تحلیلگران معتقدند که جمهوری اسلامی در حال حاضر در غیر محبوبترین و بی اعتبارترین وضعیت خود قرار دارد. نارضایتی از نظام سیاسی و همچنین حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی و خطاهای غیرقابل ترمیمی که در سالهای اخیر در بدنه نظام جمهوری اسلامی ایجاد شده است، آن را به شکننده ترین وضعیت تاریخی خود نزدیک کرده است. دولت باید از این فرصت استفاده کرده و اجازه ندهد که منابع مالی دولت به جای توسعه واشتغال به نهادهایی پرداخت شود که تحت نظر دولت نیستند و در حل مسائل اصلی کشور کمکی نمیکنند.
به هرحال این تظاهرات زلزله سیاسی در ارکانهای نظام ایجاد کرده است که حتی ممکن است به تغییراتی در مناسبات قدرت شود. علاوه براین ممکن است این نارآمی اجتماعی به پایان نیانجامد و در نتیجه بخشهای بزرگتری از طبقه متوسط در شهرهای بزرگ نیز که بشدت از جنبه سیاسی و اجتماعی ناراضیند به این تظاهرات بپیوندند و معلوم نیست که نتیجه آن چه خواهد شد. برای خنثی سازی بمب ساعتی بیکاری و مخالفتها رهبر ایران باید تعهداتی را که بر منابع بودجهای دولت تحمیل کرده از گردن دولت رها سازد . در غیر این صورت کابوس بزرگی که در آستانه سیامین سال حکومت آیتالله خامنهای برایش رقم خورده است گسترش می یابد و معلوم نیست که از این کابوس در سالهای پایانی حکومتش چگونه رهایی خواهد یافت.