مطالبات زنان و اشتباه محاسباتی رهبر
سخنان آیتالله خامنهای بهمناسبت روز زن و رویکرد او در تبیین رابطه زنان و جامعه و قدرت مستقر و بیان مبانی ارزشی داوریهایش، نشان داد که باب تفکر او همچنان بر پاشنه گذشته میچرخد و تحولات اجتماعی و سیاسی چهار دهه گذشته نتوانسته خلجانی بر سازمان تفکر رهبری وارد کند. رهبر ایران ظاهراً بهترین روش دفاع را، در مواضع ثابت، تغییرناپذیر و تهاجمی داشتن میداند. اما آنچه که رهبر ایران همچون دیگر موارد، در حوزه سیاست داخلی و خارجی نادیده میگیرد، روند تغییراتی است که در سالهای اخیر، در جامعه ایران اتفاق افتاده است.
این نادیده گرفتن تغییرات و تحولات است که منجربه سخنان تند آیتالله خامنهای و نیز امامان جمعه، بهمناسبت روز زن، علیه طرفداران حق پوشش زنان شده است؛ سخنانی که عمدتاً موجب استهزا و تمسخر آنها در شبکههای اجتماعی شد. با گذشت قریببه چهاردهه از استقرار جمهوری اسلامی، با آنکه نظام در مواجهه با بسیاری از نیروهای سیاسی و مخالفان خود، توانسته آنان را یا از صحنه خارج کند و یا آنها را منفعل سازد؛ اما در مواجهه با مسأله زنان، حکومت بهطور مستمر، مجبور به عقبنشینی شده است. اگر محتوای گفتارها، نمادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حضور زنها و نیز تولیدات تصویری هنری و مطبوعاتی در نظام جمهوری اسلامی ایران را با سالهای دهه ۶۰ شمسی مقایسه کنیم، متوجه میشویم که نظام چگونه در پمپاژ و اعمال ارزشهایش به بدنه اجتماعی زنان در ایران ناموفق مانده و قدمبهقدم، عقبنشینی کرده است. نگاه تحلیلی به مواضع اخیر رهبر ایران، جنبههای مختلف ابعاد و گرههای فکری، تناقضات و اشتباهات محاسباتیش را آشکار میکند.
الف- مواضع رهبر ایران
آیتالله خامنهای هرچند در گذشته، برخی مواضع خود را درمورد زنان مطرح کرده است، اما اینبار، بهخاطر بحث دختران انقلاب و نیز مطرحشدن موضوع حجاب اجباری زنان، برای ممانعت از گسترش دامنه بحث در عرصه عمومی، خود وارد میدان شد و صراحتاً در این مورد سخن گفت. در سخن رهبر ایران، چند عنصر شاخص به چشم میخورد:
- نخست؛ زنِ اسلامی موجودی است که دارای ایمان و عفاف، متصدی مهمترین بخشِ تربیتِ انسان، اثرگذارِ در اجتماع، دارای رشد علمی و معنوی، مدیر کانون مهم خانواده و مایه آرامش جنس مرد است.
- دوم؛ زن با شاخصه زن غربی معاصر، کسی است که مظهربرهنگی، مصرف، آرایش، جلوهگری در مقابل مردان و وسیله هیجان جنسی و لذتبخشیدن جنسی به مرد است.
- سوم؛ خشونتهای رایج جنسی گسترده در جوامع غربی به اعتراف زنان حتی صاحبمقام غربی، بهخاطر فقدان حجاب است و اسلام بهوسیله حجاب در را برروی آن مسیری که جنس زن را به این نقطه انحراف برساند، بسته و لذا، حجاب مصونیّت زن است؛ و نه وسیله محدودیّت و عنصر مقوم برای استقلال هویتی و فرهنگی است.
- چهارم؛ دشمنان اسلام و ایران برای گرفتن این استقلال هویتی و فرهنگی، سعی کردهاند با سرمایهگذاری مادی و رسانه، این موضوع را به چالش بکشند که البته در کارشان عقیم ماندند و نتیجه کار حقیرشان، تنها فریبخوردن چند دختر و درآوردن روسریشان در خیابان بود.
- پنجم؛ نکته حساس اما، مطرحکردن مدعای حجاب اجباری، توسط برخی از خواص که جزء جناحهای حاکمیت و از میان صنفهای مختلف، ازجمله معمین است و این نوع موضعگیری، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، دنبالهروی از همان خطی است که دشمن مطرح کرده است.
- ششم؛ حکومت میان حریم خصوصی و عمومی فرق قائل است و درمورد بیحجابی در حوزه خصوصی، دخالتی نخواهد کرد.
- هفتم؛ حرام کوچک و بزرگ ندارد. رعایت حجاب از جنبه شرعی، امر لازمی برای مسلمانان است و آنچه حرام شرعی است، نبایستی بهصورت آشکار در کشور انجام گیرد و عدم رعایت آن در حوزه عمومی، حرام اجتماعی است و حکومت اسلامی موظّف است مقابل حرام و گناه اجتماعی بایستد.
- هشتم؛ هرنوع تبلیغ سیاست تنظیم خانواده، درجهت منافع غرب است.
- نهم؛ در اسلام، تعریف عدالت جنسیّتی مانند غرب نیست و در این است که زن، محترم باشد و مورد تعرّض قرار نگیرد؛ و مرد بهخاطر قوای جسمانیِ بیشتر و قوارهی بزرگتر از زن، به خودش حق ندهد که به زن زور بگوید و یا اِعمال خشونت کند.
- دهم؛ در تنظیم لوایح منع خشونت علیه زنان توسط نهادهای دولتی، نباید به ارزشهای غربی و تعاریف آنها از خشونت توجه کرد و باید لوایح منطبقبر همین مسائل، از منطق عقلانی و فکر اسلامی خود ما، فهمیده و دانسته شود.
با این نوع برداشتها و تعبیرات بیپایه که ناشیاز تصورات و اوهام غلط و عدم شناخت غرب و روابط انسانی در جوامع غربی است، رهبر نظام در مدینه فاضله خیالی خود، اگر از دستش برمیآمد، مقنعه و روبنده را اجباری و زنان را به ماندن در کنج مطبخ در روز و اتاق خواب در شب، محکوم میکرد.
مشکل آدمهایی مثل او، زن ایرانی است که بیش از نیمقرن پیش و جلوتر از اغلب کشورهای اسلامی، حتی از زنان ترکیه، از حقوق مساوی با مردان برخوردار شده است که حق گزینش پوشش، کمترین این حقوق بوده است.
ب- تغییرات در ارزشهای اجتماعی
آنچه که رهبر ایران در سخنان خود نادیده گرفته است، تغییرات ارزشهای اجتماعی جامعه ایران است. ارزشهای جامعه ایران، تحت تأثیر چهار عنصر ساختار اقتصادی، استفاده ابزاری و ناکارامدی دین در اداره جامعه، تحولات رسانهای و نیز رشد چشمگیر تحولات آموزشی درجامعه زنان، از جنبههای مختلف، دستخوش تغییرات جدی شده است:
۱- اقتصاد:
از جنبه اقتصادی، سالهاست نوعی کورس رقابتی برای مصرفگرایی و ثروتاندوزی درقالب سرمایهداری فاسد و لجامگسیخته در بین سران نظام و کادرهای بالای قدرت در نظام اقتصادی ایران، شکل گرفته و گسترده شده، که مشوق و زمینهساز ثروتاندوزی بدون نظارت و با هر روش و شیوهای است. درنتیجه، بیپروایی در ثروتاندوزی نامشروع، عملاً بنیان اعتقادات و ارزشهای دیرینه جامعه ایرانی را دستخوش سستی کرده است. این سستی، بهویژه درمیان فرزندان نسل بعد از انقلاب و اعضای خانوادههای مقامات نظام، نمود آشکارتری داشته است. پدیدهای که دامن بسیاری از مسؤولان را هم گرفته است.
۲- سیاست:
در حوزه اداره جامعه نیز نظام با خرجکردن عنصر دین، در توجیه و پوششدادن به بیکفایتیها، سوءمدیریتها، ایجاد محدودیتها، سرکوبها، روابط نابرابر قدرت سیاسی، تبعیضها و نیز فساد گسترده مالی و جنسی کارگزاران نظام، پتانسیلهای قدرتمند عنصر معنوی را در شکلدهی به ارزشها، در مسیر زوال قرار داده است.
تکیه بر عناصر فرمی و نه محتوایی، که نظام درحوزه ارزشهای اخلاقی و سیاسی مانند حجاب، برروی آن تأکید و تبلیغ میکند، بهعنوان عنصری سیاسی برای مقابله با نظام در بیان نارضایتیها درآمده است. از دید نظارهگر رسانهها و تحلیلگران بیرونی نظام، چند عنصر نمادین برای اسلامی جلوه دادن جامعه ایران مطرح است: روحانیانی که بر سریر قدرت نشستهاند، نمازجمعه و از همه مهمتر، حجاب زنان ایرانی. به چالش کشیدهشدن حجاب، نوعی «نه» به آن روابط نابرابر و ناکارآمد قدرت نیز بهشمار میرود.
۳- آموزش:
بعد از انقلاب ۵۷، بهخاطر اعمال محدودیتهایی که در حوزههای اجتماعی و اشتغال، علیه زنان پدیدار شد، زنان بیشتر فعالیتهای خود را متوجه جنبههای آموزشی کردند و درعمل، بیشترین سرمایه خود را بر روی موضوع آموزش متمرکز ساختند. گسترش و بسط و توسعه آموزش، دانش و بینش زنان در اقصی نقاط کشور، سبب شد که عنصر عاملیت زنان توانمندتر و ارزشهایی که نظام میخواست بهعنوان الگوی زن مطلوب به آنها تزریق کند، عقیم و سترون شود.
۴- رسانه:
از جنبه رسانهای نیز تحولات دنیای دیجیتال و گسترش حوزه شبکههای اجتماعی، بیشاز هر گروهی، زنان را تحت تأثیر قرار داده و حضور اجتماعی زنان را بهطرز گستردهای میسر کرده است. در این شبکهها، زنان با انتشار فیلم و تصاویر زندگی شخصی، جمعی و دوستانه خود و بیان نظراتشان، به حیات اجتماعی نوینی دست یافتهاند که دست تطاول کنترل نظام نمیتواند بهراحتی به آن دستاندازی کند. در این زندگی اجتماعی جدید، زنان قادر شدند عرصه عمومی خود را ایجاد و دوستان و همفکران خود را بیابند و از انزوا و غار تنهایی که مناسبات و نظام ارزشهای حاکمیت میخواست بر آنها تحمیل کند، خارج شوند. اکنون میلیونها زن درایران، در شبکههای اجتماعی از سبک زندگی و ارزشهایی حمایت میکنند که مغایر و متنافر با خواستههای نظام است.
البته این الزاماً بهمعنای مخالفت همهجانبه آنها با کلیت نظام نیست؛ ولی نشانگر تغییر در ارزشها و بیان مطالبات اولیه آنها درمورد داشتن حق انتخاب پوشش، داشتن امکانات عادلانه برای اشتغال، رفع نابرابریهای حقوقی در حوزه خانواده و جامعه و نیز رفع تبعیضهای ساده، مانند حضور در استادیومهای ورزشی است.
ج- تناقضات سخن رهبر
سخنان اخیر رهبر حاوی تناقضهایی هم بود. رهبر ایران توضیح نمیدهد که که اگر رعایت نکردن حجاب، حرام شرعی برای مسلمانان است، چرا زنان خارجی، غیرمسلمان و زنان مسن نیز برخلاف متن قرآن و فتوای اکثر فقهای شیعه، مجبور به رعایت آناند و اگر حرام اجتماعی است و وظیفه حکومت، جلوگیری و مقابله با آن است، چرا در مورد ربا که در قرآن از مهمترین حرامها و بهعنوان «جنگ با خدا» نام برده شده، نهتنها چنین مقابلهای صورت نمیگیرد، بلکه بانکهای دولتی و بانکهای متعلق به نهاد اقتصادی رهبری (ستاد اجرایی فرمان امام) خود از بزرگترین رباخواران ایراناند،که ربح مرکب هم میگیرند، یعنی برای جریمه تأخیر در پرداخت سود هم، سود مجدد میگیرند و از همه مهمتر، فریاد علمای قم و حرام و غیرشرعی خواندن این رویه نیز تاکنون بهجایی نرسیده است.
درحقیقت جایی که از دید نظام، حرام اجتماعی، شکل هنجارشکن مانند حجاب پیدا میکند که نظام نابخردانه سرنوشت خود را به آن گره زده -و هرچند در قرآن داشتن حجاب توصیه شده و عدم رعایت آن، مانند ربا جنگ با خدا تلقی نشده است- در آنجا، نظام با تمام قوا به مقابله با آن میپردازد. تناقض در اینجا نهفته است که عدم رعایت حجاب ازسوی زنان را که حق شخصی و طبیعی هر فرد برای داشتن پوشش مورد نظرش است، رهبر خواست و خط دشمن میداند، ولی سیاستهای ربوی نظام که ریشههای تولید اقتصادی کشور را میخشکاند و منجربه بیکاری هزاران انسان شده است، نادیده میگیرد و به اعتراضات علما، کارآفرینان و تولیدکنندگان هم علناً هیچ وقعی گذاشته نمیشود.
تناقض دیگری نیز که در سخن رهبر ایران هویداست، مسأله رعایت حریم خصوصی است. او میگوید که ما در حوزه خصوصی مردم، بهخاطر نداشتن حجاب، مداخله نمیکنیم. گویی ایشان خبر ندارد که در همه روزهای سال، نیروهای نظامی و امنیتی به مهمانیها و جلسات خصوصی مردم، بهخاطرعدم رعایت امور شرعی و نداشتن حجاب و اختلاط، تعرض میکنند و این امر، اکنون وسیلهای برای باجگیری و رشوهگیری و درآمدسازی آنها شده است. علاوهبر این، اگر حجاب مصونیت است، چرا زنان نمیتوانند در ورزشگاهها حضور بههم برسانند؟
د- شعارهای بدون عمل در حمایت از زنان
رهبر ایران معتقد است که نظام جمهوری اسلامی، بیشترین حمایت از زنان را به عمل آورده است و دلیل خشونت جنسی علیه زنان در غرب، نداشتن حجاب است و حجاب مصونیتآور است. سؤال اینجاست که اگر حجاب توانسته چنین مصونیتی برای زنان ایجاد کند، پس چرا در عرصههای عمومی کشور، از کوچه و خیابان، پارکها و مراکز خرید گرفته تا دوایر دولتی، کارگاههای اقتصادی و مراکز آموزشی، بیشترین خشونتها، اجبارها و سوءاستفادههای جنسی و کلامی علیه زنان اعمال میشود و هم از جنبه حقوقی و هم اجرایی، زنان فاقد حمایت قانونیاند و طنین صدایشان در چنبره نابرابر مناسبات قدرت، در گلو خفه میشود. اگر حجاب چنین مصونیتی ایجاد میکند، چرا در مرکز عدالت و اجرای قانون جمهوری اسلامی، یعنی دادگاههای قوه قضاییه، روشهای گوناگون اعمال اجبار جنسی علیه زنانی که در جستجوی آزادی اعضای خانواده زندانی خود هستند و یا برای گرفتن طلاق به دادگاه میروند را بهصراحت میشود مشاهده کرد که چگونه زنان برای حل پرونده، آزادی زندانی و گرفتن طلاق و نفقه بیشتر، در معرض تقاضاهای روابط جنسی قرار میگیرند. همه اینها بهخاطر آن است که علیرغم شعاری که در حمایت از زنان داده میشود، هیچ مقررات خاص و مشخصی درمورد ممنوعیت اجبار جنسی علیه زنان وجود ندارد که براساس آن، کسی نتواند بهراحتی به حقوق زنان متعرض شود. علاوهبر این، چه قوانین رفاهی و حمایتی برای حمایت از زنان خانهدار دربرابر خشونت جنسی و موقعیتهای ناعادلانه اقتصادی علیه آنها وجود دارد؟ اکنون هم رهبر هشدار میدهد، باید مواظب بود که تعاریف غربی در این موارد، وارد لوایح قانونی کشور که دولت در تنظیم سند مقابله با خشونت علیه زنان در دست تهیه دارد، نشود.
هـ- روشهای تحقق مطالبات زنان
یکی از ویژگیهای کوششهای زنان برای تحقق مطالبتشان، مبارزات پیگیر روزانه و مستمر آنان است. آنها شعار تند سر نمیدهند؛ سعی نمیکنند که فضا را قطبی کنند؛ منطبق بر ظرفیت جامعه، گامبهگام مطالبات خود را مطرح میکنند و عقبنشینی هم نمیکنند و صبورانه و مصممانه خواستههای خود را بهپیش میبرند و این کلید موفقیت آنها و رمز پیشرفت آنها بوده است.
-
نتیجهگیری
خامنهای با ندیدن واقعیتهای مسائل زنان و مقابله با مطالبات آنها، بار دیگر مرتکب اشتباه محاسباتی شده است. نادیدهگرفتن تغییرات ارزشهای جامعه که در حوزههای اقتصادی، سیاسی، رسانهای و آموزشی رخ داده و برآمده و محصول سیاستهای خود نظام جمهوری اسلامی بوده است، بهشکل گستردهای، مطالبات زنان در حوزههای زندگی جمعی را به سیلاب پرقدرتی مبدل ساخته که پشت سد کهنه و ناکارآمد مرزهای ارزشی نظام، جمع شده است. بدون بازکردن خردمندانه دریچههای سد و انعطافپذیری در حوزه مسائل اجتماعی زنان، ازجمله حق انتخاب پوشش، کاهش فشار و محدودیت بر زندگی اجتماعی آنان و فراهمساختن فرصتهای بیشتر برای حضور در قدرت و مشارکت در سطوح بالاتر تصمیمگیری سیاسی برای زنان، امکان تبدیل این موضوع به بحرانی سیاسی و هویتی برای نظام وجود دارد. جامعه زنان هر روز که میگذرد، روزبهروز، ازجنبه علمی، اقتصادی و اجتماعی، موقعیت متفاوتی پیدا میکند. ندیدن این تغییرات و اعمال روشهای قلدرمآبانه در مواجهه با مسأله مطالبات زنان که در سخنان رهبر، ائمه جمعه مانند احمد خاتمی و مقامات قضایی متبلور شده است، نهتنها منجربه پیدا شدن راهحل خروج مدبرانه از این وضعیت نمیشود، بلکه میتواند منجربه نوعی سرپیچی از نظم مستقر، ازسوی زنان شود که قابلیت نظام برای مقابله با آنها، مورد سؤال جدی قرار دارد. اصرار رهبران نظام بر نادیدهگرفتن مطالبات انسانی زنان و ندیدن این همه علائم روشن و صریح در تغییر مناسبات و ارزشها و پایفشردن بر روشهای کهنی که در چهاردهه گذشته در کارگاه سیاست ایران مردود شدهاند، اشتباه محاسباتی مجددی خواهد بود که فقط میتواند سالها بعد، مانند مورد احمدینژاد، موجب غبن تاریخی آنان شود.