نامه سرگشاده مخملباف به رضا پهلوی؛ سيمرغ ايرانى، نه سلطنت موروثى
محسن مخملباف، فیلمساز و نویسنده ایرانی در نامهای سرگشاده به رضا پهلوی، فرزند شاه سابق و آخرین ولیعهد ایران، ضمن یادآوری شکنجههایی که در دوران شاهنشاهی پدرش بر وی در زندان وارد شده، به انتقاد از رضا پهلوی پرداخته و او را به یک «بحث ملی» دعوت کرده است.
او نامه خود را که در روزهای گذشته در برخی رسانهها منتشر شده، با این مضمون آغاز کرده است که سخنش با رضا پهلوی از سرِ درد و رنج گذشتهاى كه در نظام سلطنتى پدر وی كشيده، نيست.
او در نامه خود نوشته است، «اكنون مىخواهم شما را به يك بحث ملى دعوت كنم، كه فراتر از رنجهاى شخصى من و رؤياهاى شخصى شماست».
- سيمرغ ايرانى، نه سلطنت موروثى
محسن مخملباف دراین نامه سرگشاده به رضا پهلوی با اشاره به اینکه «در فرداى ايران تنها بايد به سيمرغ ايرانى دل بست كه از نمايندگان اقشار، اقوام، نسلها و گروههاى مختلف جامعه شكل بگيرد»، متذکر شده است که «نجات جامعه ايران با رهبرى واحد ممكن نيست. چرا كه اين جامعه از مرحله پذيرش استبداد، چه دينى، چه سلطنتى، چه فردى گذشته و هيچ رهبر واحدى نمىتواند اين جامعه متكثر ايرانى را نمايندگى كند».
این فیلمساز ایرانی گفته است: «براى خيال خام قدرت فردى، با سيمرغ آينده ايران نمى توان جنگيد. اگر سيمرغ رهبرى جامعه آزاد ايران شكل نگيرد، برنده آن نه شما هستيد، نه هيچيک از مخالفين فعلى جمهورى اسلامى. كه متاسفانه احتمال اول اين است كه به جاى سيمرغ ايرانى، يك لاشخور، يك سپاهى يا اطلاعاتى كراواتى وابسته به روسيه، بر سر كار خواهد آمد. او حتى ممكن است سران اين رژيم را هم محاكمه كند تا مردم را در ابتدا راضى كند».
مخملباف در ادامه نامه خود به پسر شاه پیشین هشدار داده که «اجازه دهيم در فرداى ايران، سيمرغ ايرانى كه از نمايندگان آنان شكل مىگيرد، مجلس مؤسسان را تشكيل دهد و اداره كند، نه تنها هواداران رضا پهلوى».
- سلطنت موروثى يا همان ژن برتر!
محسن مخملباف در ادامه خطاب به رضا پهلوی، نوشته که «اينک این نامه را مىنويسم، چون فکر میکنم اصل گفتگو ارزشمند است. همانطور که از اصلاح طلبان درخواست کردم که واضح سخن بگویند، نه اینکه در درون سكولار باشند، اما در بيرون از حكومت دينى سخن بگويند. از شما هم مىخواهم شفاف باشيد، نه آنکه در درون سلطنت طلب باشید، اما در بيرون از دمكراسى و رأى مردم سخن بگوييد».
او خاطر نشان کرده است: «بياييد دور از تهمت و جوسازى و ترور شخصيتى از سوى طرفدارانتان، با رعایت اصول مذاکره و از روش استدلال با هم گفتوگو کنیم. که در همين گفتوگوها بايد تمرين دمكراسى كرد. با طفره رفتن و ضد و نقیض حرف زدن، باعث گيجى مردم نشويد».
مخملباف در نامه خود، « رأی گیری در مورد حکومت پادشاهی» را « تبعیض آشکار میان شهروندان» دانسته و گفت: « این رأی گیری فقط یکبار، برای همیشه و فقط برای به قدرت رسیدن یک فرد، یعنی رضا پهلوی صورت مىگیرد. حقی که بقیه شهروندان از آن محروم خواهند بود. در واقع قانونی کردن تبعیض و به رسمیت شناختن یک ژن برتر است. همانطور که ضدیت با محتوای اعلامیه حقوق بشر را نمىشود به رأی گذاشت، همانطور که بیعدالتی، شکنجه و نابرابری حقوقی میان شهروندان را نباید به رأی گذاشت، حکومت پادشاهی که یک مقام موروثی، مادامالعمر، غیرانتخابی و تبعیضآمیز است را هم نمىشود به رأی گذاشت».
وی به رضا پهلوی تاکید کرده که «سلطنت پدر و پدر بزرگ شما، محصول كودتاهاى خارجى بود و نه برخاسته از رأى مردم. پس براى آنچه با كودتا بر مردم تحميل شد و در آزمايشى پنجاه ساله، ناكارآمدىاش در ايجاد دمكراسى و حقوق بشر اثبات شد، اصرار نكنيد».
مخملباف افزوده است، «چرا شما هم چون اصلاح طلبان بر تكرار آزمايشهاى ناموفق گذشته اصرار داريد»؟
- تخم مرغهايت را در يك سبد بگذار
این نویسنده ، خطاب به رضا پهلوی افزوده است «از عملكردتان به رغم ادعايتان به نظر مىرسد شما به جاى رهايى مردم، روى دو اسب محتمل قدرت شرط بستهايد و به پيامدهاى غير شفاف و تفرقه برانگيزش بىاعتنا هستيد».
- كدام رضا؟ پهلوى يا پسر شاه؟
محسن مخملباف در این نامه سرگشاده گفته که «ما با دو رضا پهلوى روبروييم. يكى آنكه در غرب بزرگ شده و دمكرات است و علاقهمند به هنراست و از آينده ايران دمكراتيک، سكولار، هماهنگ با موازين حقوق بشر حرف مىزند و مىگويد در خون من ژن سلطنت نيست و بر گذشته پدرش انتقاد دارد و مىپذيرد كه اگر پدرم و رژيم پدرم ايراد نداشت، كه انقلاب نمىشد. اين همان رضا پهلوى است كه اعلام مىكند ميلى به قدرت ندارد و برايش تنها رفتن استبداد و آزادى مردم ايران مهم است. از اين نظر رضا پهلوى شبيه تمامى هشتاد ميليون ايرانى است، با حقوق برابر شهروندى. با اين رضا پهلوى حتى من كه زندانى سياسى پدرش بودهام، احساس هم مسير بودن مىكنم».
از سوی دیگر وی مینویسد، «اما ما با رضا پهلوى ديگرى هم روبرو هستيم. كسى كه هم نام شماست، اما بيش از هر چيزى پسر شاه سابق ايران است. وارث سلطنت اوست. براى ادامه پادشاهى ايران قسم خورده. و حاضر نيست قسماش را به حفظ تاج و تخت پس بگيرد. و در مقابل انتقادهايى كه به پدرش مىشود، تنها با گفتن اين جمله كه «اما پدرم ايران را دوست داشت»، پنجاه سال پيامد وابستگى پدرش به انگليس و آمريكا را ناديده مىگيرد».
مخملباف همچنین به تلويزيونهاى حامى رضا پهلوى انتقاد شدید کرده و نوشته است، «این تلویزیونها با بودجههاى سِرى سالهاست با پخش برنامههاى غيرسياسى سرگرمكننده، مشغول كار شدهاند تا در روز صفر سياسى شوند و پسر شاه را با تبليغات گسترده بر تخت سلطنت بنشانند».
- رضاى عزيز، از دو گانگى خارج شو
محسن مخملباف در پایان از رضا پهلوی درخواست کرده که «براى چند هزار طرفدار سلطنت كه بيشترشان تنها نوستالژى طبقاتى دوران گذشته خود را دارند و خيلىهايشان در پايان عمر خود به سر مىبرند، مردم را دچار دوگانگى نكند».