میانکاله، اضطراب مرگ در تالاب خسته
شمار مرگومیر پرندگان در تالاب میانکاله در هفته گذشته، از ۲۰ هزار هم گذشت اما هنوز دلیل قطعی چنین مرگومیر گستردهای اعلام نشده است. نهادهای رسمی، کارشناسان، خبرنگاران و کنشگران محلی انگارههای پراکندهای را در اینباره مطرح کردهاند. مهمترین این انگارهها را ادامه برمیشماریم:
۱) بوتولیسم بهدلیل ایجاد شرایط بیهوازی در بخشهایی از تالاب (اظهارنظر رسمی سازمان محیط زیست)
۲) خفگی تالاب بهواسطه کاهش معبر ارتباطی آن با دریا
۳) وبای پرندگان (پاستورلوز)
۴) مسمومیت عمدی (اقدام خرابکارانه صیادان محلی یا مجریان پروژههای گردشگری)
۵) آنفلوآنزای پرندگان
۶) بیماری ویروسی نیوکاسل (که البته زود رد شد)
۷) پساب صنعتی (ناشی از تاسیسات نفتی نکا، پالایشگاه بهشهر، صنایع لینترپاک بهشهر یا کارخانههای مقواسازی همجوار تالاب، متعلق به یک نماینده سابق مجلس)
۸) شکوفایی جلبکی
۹) لایروبی بیضابطه رودخانههای منتهی به تالاب
۱۰) پساب ورودی استخرهای پرورش ماهی در بالادست
۱۱) پساب ورودی هزاران هکتار شالیزار که از سه سمت تالاب را در بر گرفتهاند
۱۲) دستکاریهای بیضابطه در هیدروسیستم تالاب با احداث سازههایی مانند دایک و خاکریز
غالب این عوامل ارتباطی با هم ندارند. یکی از آنها بهتنهایی یا ترکیبی از دو یا سه تای آنها میتواند عامل مرگومیر کنونی باشد. دلیل اشاره به هر کدام از آنها احتمالا سابقه دخالتشان در مرگومیرهای قبلی بوده است. قبلا کشتهاند، شاید این بار هم کشته باشند. احتمالا دوباره هم خواهند کشت.
این یادداشت قصد ندارد دلیل اصلی این مرگومیر را کنکاش کند. چون در واقع، هنوز هیچ جمعبندی علمی و کارشناسی در اینباره وجود ندارد. خوشبختانه، کارشناسانی مستقل با هزینه شخصی و انگیزه انسانی مشغول کار در این زمینهاند و امیدوارم هرچه زودتر نتایج بررسی آنها منتشر شود. اما شاید مهمتر از اینکه چرا این هفته هزاران پرنده در تالاب میانکاله مردند، پاسخ به این سوال باشد که چرا این همه عوامل متفاوت و متناقض میتواند جان زیستمندان میانکاله را تهدید کند؟
زیستبوم مضطرب
میانکاله روی کاغذ پناهگاه حیات وحش است، یعنی قاعدتا منطقهای است کاملا تحت حفاظت و پایش. اما میانکاله بیشتر از اینکه شبیه پناهگاه باشد، به خاکریزی فروریخته و در معرض اشغال در بحبوحه جنگی خونبار شبیه است. این منطقه از همه سو در محاصره است. انواع صنایع آلاینده پیرامون و در حوزه آبریز آن مستقر شدهاند، صنایعی که غالبا سیستم کنترل آلایندگی چندان استانداردی ندارند. پساب همه این صنایع مستقیم یا غیرمستقیم روانه تالاب میشود. به پساب صنعتی باید پساب هزاران هکتار شالیزار و استخرهای پرورش ماهی را هم افزود که شاید حتی سمیتر از پساب صنایع باشند.
در دوران شاه، عمده اراضی کشاورزی کمربند پیرامونی تالاب خریداری شده بود تا تالاب حریم حفاظتی مناسب داشته باشد. اما در هیجان ماههای اول انقلاب، همان کشاورزانی که اراضیشان را با قیمت مناسب فروخته و پولش را گرفته بودند هجوم آوردند و دوباره اراضی را به تملک خود درآوردند.
جامعه محلی همچنین خود را مالک هر جنبندهای میداند که در تالاب است. صید بیرویه آبزیان و پرندگان سراسر تالاب ادامه دارد و محیطبانان چندان از عهده مردم برنمیآیند. تغییرهای محیطی و اقلیمی در بالادست هم مزید بر علت شده است. جنگلزدایی باعث شده است رسوبات بیشتری از رودخانهها وارد تالاب شود. خشکسالی انباشته هم بر روند قهقرایی بخشهایی از تالاب و باتلاقی شدن آن افزوده است. افزایش رسوبات و در نتیجه، کمعمقتر شدن تالاب باعث تقلیل جریان آب بین تالاب و دریا شده است. دستکاریهایی هم در نظام هیدروشناختی تالاب انجام شده که باعث شده است بیلان منفی آب ورودی در مناطقی خیلی چشمگیر باشد.
مجموعه این عوامل سبب شده است تالاب میانکاله زیستبومی باشد بهشدت در معرض تنش محیطی. هر زیستبومی البته بهطور طبیعی در برابر انواع تنشهای محیطی واکنشهای دفاعی موثر دارد. اما اگر تنشها مکرر و شدید و اساسا ناشی از مولفههای غیرزیستبومی باشند، از جایی به بعد توان مهار بسیاری از تنشها از عهده زیستبوم خارج میشود. در واقع، تداوم تنشها را میتوان به بیماری مزمن در انسان تشبیه کرد که در نهایت، باعث تضعیف سیستم ایمنی میشود؛ یعنی زیستبوم هم مثل انسانی بیمار و رنجور، از جایی به بعد دیگر نمیتواند از خودش دفاع کند، تابآوری را فرو میگذارد و خسته و ناتوان تسلیم میشود.
این فرض که تعدادی از این عوامل همزمان میتوانند عامل مرگ پرندگان میانکاله باشند نشاندهنده استرس و تنش شدیدی است که به این ذخیرهگاه مهم زیستکره تحمیل میشود، ذخیرهگاهی که هم بهعنوان میراث طبیعی بشر در فهرست یونسکو قرار دارد و هم بهعنوان یکی از مهمترین تالابهای جهان در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر برای حفاظت از تالابها قرار گرفته است.
شاید در کنار این سوال که چرا پرندگان مردند، این سوال نیز بایسته توجه باشد که بسامد مرگ در میانکاله چگونه خواهد بود؟ به نظر میرسد میانکاله بهسختی میتواند از خودش دفاع کند. عوامل مخربی که به آن هجوم آوردهاند بهواقع ارتباطی با چرخههای اکولوژیک و اقلیمی این تالاب ندارند، عواملی برونیاند با قدرت تخریب بسیار بالا. مجموعه این عوامل برونی را میتوان بهعنوان قهقرای سرزمینی در جغرافیای پیرامون میانکاله تعریف کرد، از ستیغهای دوردست کوهستانهای بالادست گرفته تا محدوده داخل تالاب. بیهوازی شدن گسترههای وسیعی از تالاب حاصل دهها سال بهرهبرداری نابخردانه از منابع طبیعی و سوءمدیریت چشمانداز است.
میانکاله از بحران این مرگومیر هم رها میشود، اما بیمار خسته و رنجور همیشه مستعد است که دوباره تسلیم شود.