شهادت آری، گرانی نه
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و نخستین فرمانده سپاه پاسداران که دوبار تلاشش برای دستیابی به صندلی ریاست جمهوری ناکام مانده است، ۴ بهمنماه ۱۳۹۷ در سخنانی در شهرستان ایذه، مقابله اقتصادی با جمهوری اسلامی بهجای مقابله نظامی را مهمترین دستور کار و برنامه آمریکا علیه ایران برشمرد و از کمکاری دولت انتقاد کرد.
او گفت دشمنان در چهلمین سال انقلاب میخواهند با فشارهای اقتصادی مردم را از حکومت جدا کنند، سپس سراغ حکومت بروند، چرا که پشتوانه این نظام مردماند و تا زمانیکه مردم در صحنه باشند، هیچ قدرت نظامیای توان مقابله با جمهوری اسلامی ایران را نخواهد داشت. رضایی افزود همه ما در یک جنگ تمامعیار اقتصادی قرار داریم، که دولت، مجلس و مردم باید با هم وارد صحنه شوند، نمیشود که همیشه بگوییم مردم در صحنه حاضر شوند، دولت، مجلس و قوه قضاییه هم باید وظایف خود را انجام دهند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت با اشاره به اینکه کسی در شهرکرد به او گفته است «شهادت را میپذیریم، اما طاقت گرانی را نداریم» اضافه کرد: «دشمنان در هر حوزهای وارد شوند، با شکست مواجه خواهند شد و با تجربه چهلسالهای که به دست آوردهاند، تنها راه صدمه و ضربه به نظام را مسائل اقتصادی میدانند.»
او تلویحا دولت روحانی را مورد حمله قرار داد و گفت: «متاسفانه عدهای در این شرایط بهجای پرکاری، کمکاری میکنند. در واقع، مشکل را میبینند، اختیار کافی هم دارند، اما مشکل را حل نمیکنند. امروز آمریکا روبهروی ما ایستاده و هرکسی که کمکاری و سوءاستفاده کند و برای رسیدن به منافع خود منفعت مردم را زیر پا بگذارد در جبهه آمریکا است و خائن محسوب میشود.»
الفـ رضایی و روحانی
محسن رضایی از زمان جنگ ایران و عراق با حسن روحانی، که مسئولیتهایی در امور دفاعی و دیپلماتیک جنگ، از جمله معاونت فرماندهی جنگ، ریاست ستاد قرارگاه خاتم و نیز ریاست پدافند هوایی را داشت، روابط چندان حسنهای نداشت. اختلافهای فکری و مشرب سیاسی و خصوصیات شخصیتی این دو نفر نیز شکاف میانشان را گسترش داد.
بعد از تغییر سمت رضایی از فرماندهی سپاه و ریاست روحانی بر شورای عالی امنیت ملی، این تضاد فکری و سیاسی در جلسات و گروههای درونی ساختار قدرت افزایش یافت و آنها کاملا رودرروی هم قرار گرفتند. سیاستهای روحانی در مذاکرات هستهای، چه در دوران خاتمی و چه در دوره برجام، همواره مورد انتقاد شدید محسن رضایی و گروههای همفکرش قرار داشت. آنها معتقد بودند سیاستهای روحانی قدرت را از دست ایران خارج میکند و در نهایت هم چیزی عاید ایران نخواهد شد. آنها معتقد بودند بدون اقتدار منطقهای و داشتن کارت قدرت هستهای، غرب هیچ امتیازی به ایران نخواهد داد.
رضایی در انتخابات سال ۱۳۹۲ با سوداهای خیالی امید بسته بود که پیروز انتخابات خواهد شد و به همین خاطر، سر شرکت در انتخابات ریاست جمهوری روابطش با دوست قدیمیاش، محمدباقر قالیباف، دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری که معتقد بود حضور رضایی آرای او را کاهش میدهد، تیره شد.
تصور رضایی از خود بهعنوان شخصیت مقتدر، دانشمند و محبوب همواره مانع از درک وضعیت واقعیاش در افکار عمومی شده است. در جریان انتشار توییت رضایی در دفاع از عملیات فریبش در کربلای ۴ و ۵، حسامالدین آشنا، مشاور سیاسی روحانی، فرصت را غنیمت شمرد و به او حمله کرد، که در گسترش توجه خبری و تبلیغاتی به توییت او و موج انتقادات از او نقش داشت. اشتباه سیاسی او در انتشار توییت مزبور موج اعتراضی سنگینی را علیه او برانگیخت و او را وادار به عقبنشینی کرد. انتقادهای شدید خانوادههای قربانیان جنگ و افکار عمومی در حوزههای اجتماعی عملا شانس موفقیت او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ را که سودایش را در سر داشت از بین برد.
بـ اوجگیری چالشهای درون ساختار قدرت
رضایی مدتی است با افزایش انتقاداتش از ناکارآمدی دولت و سیاست تعامل با غرب، بلندگوی جناحهای رادیکالی شده است که معتقدند در شرایط کنونی و اقدامات دولت ترامپ، دولت روحانی فاقد توانایی لازم برای اداره کشور است. او در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در مورد لوایح پیوستن به گروه اقدام ویژه مالی تا جاییکه توانست سعی کرد مانع تصویب آن شود. اما اکنون در سخنانی بیسابقه تلویحا دولت روحانی را خائن معرفی کرده است. مقصود رضایی از کسانی که اختیارات کافی دارند ولی کاری نمیکنند به اختیاراتی برمیگردد که رهبر ایران به سران سه قوه، بهویژه قوه مجریه، برای تصمیمگیری در حوزه معیشتی و اقتصادی داده است. هرچند رسانههای طرفدار دولت سعی کردند از کنار سخنان رضایی عبور کنند و آن را نادیده بگیرند، اما مواضع رضایی نمایانگر جناحی از حکومت است که روزبهروز با گسترش مشکلات، حملاتشان به دولت روحانی را افزایش میدهند.
جمعبندی
با گسترش دامنه تحریمهای آمریکا و رشد بحران اقتصادی که طبعا چالشهای سیاسی، نارضایتی و بیاعتمادی را در لایههای مختلف جامعه به دنبال خواهد داشت، چالشهای درون ساختار قدرت ایران نیز افزایش مییابد و جناحها یکدیگر را متهم میکنند و مسبب این وضعیت میدانند.
از هم اکنون جناحهایی از سپاه پاسداران و اصولگراهای رادیکال معتقدند دولت روحانی بهخاطر بیکفایتی و کمکاری و قرار دادن تمام کارتهایش در سبد برجام و فریبی که از غرب در عمل به تعهداتشان خورد عملا به کشور خیانت کرده است و معتقدند اگر دولت تغییر راهبرد ندهد، میتواند آینده نظام را با خطر مواجه سازد. دولت روحانی هم معتقد است این نگاههای رادیکال که با پرتاب موشک در ماههای بعد از عقد برجام و اقدامها و شعارهای رادیکال در مورد مسائل منطقهای، اقدامهای موازی وزارت اطلاعات در دستگیری افراد دوتابعیتی و نیز کارشکنی این جناحها در تصویب لوایح پیوستن ایران به کنوانسیون ویژه اقدام مالی عملا باعث اختلال در اداره کشور و مدیریت بحران خارجی ایران شدهاند و با کلید زدن تلاش برای تضعیف دولت، نظام را در مسیر ازهمپاشیدگی قرار دادهاند.
باید دید در ماههای آتی این منازعات چگونه در سطوح مختلف قدرت بازخوانی میشود و در روابط قدرت نمود پیدا میکند.