راههای تشخیص زودهنگام اختلال دو قطبی در کودکان و نوجوانان
با اینکه اختلال دو قطبی ژنتیکی است و کودکانی که آن را از خانواده به ارث بردهاند اغلب از کودکی علائم آن را نشان میدهند، اما تشخیص و درمان این عارضه گاهی تا ۱۰ سال طول میکشد. روانپزشکان برخی دلایل تاخیر تشخیص را بیتوجهی به علائم این اختلال و اشتباه گرفتنش با دیگر اختلالهای روانی و رفتاری میدانند.
اما اگر خانوادهها با علائم رفتاری اختلال دو قطبی آشنا شوند، میتوانند به درمان بهموقع این عارضه کمک و از مصرف زودهنگام دارو جلوگیری کنند. روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای، به راههای تشخیص زودهنگام این اختلال در کودکان پرداخته است.
اختلال دو قطبی معمولا موروثی است اما افراد یک خانواده ممکن است در سطوح متفاوتی به این اختلال دچار باشند. اگر والدین دچار اختلال دو قطبی باشند، خطر ابتلا برای فرزند آنها تا ۱۰ درصد افزایش مییابد. بهعنوان مثال، فرزند فردی که به اختلال دو قطبی دچار بود با اینکه در کودکی برخی ویژگیهای رفتاری جزئی این اختلال مانند گفتار سریع و فعالیتهای هیجانی از خود نشان میداد، اما توانست دو مدرک دانشگاهی بگیرد، ازدواج کند، پدر شود و در شغلی با فعالیت فکری بالا موفق باشد.
اختلال دو قطبی اغلب در اواخر سالهای نوجوانی یا اوایل جوانی تشخیص داده میشود و تقریبا ۴ درصد از مردم در دورهای از زندگی خود آن را تجربه میکنند. در دهههای اخیر، تشخیص این اختلال در کودکان و نوجوانان افزایش یافته است، هرچند برخی کارشناسان معتقدند موارد تشخیص این عارضه بیش از معمول است یا بیش از حد تحت درمان با داروهای روانپزشکی قوی قرار میگیرد.
علائم در کودکان ممکن است ابتدا با سایر اختلالها مانند ایدیاچدی (کمتوجهی و بیشفعالی) یا نافرمانی مقابلهجویانه اشتباه گرفته شود و بچهها سالها در خانه و مدرسه دچار آشفتگی روحی جدی شوند. به گفته دیوید میکلوویتز، استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، «بین آغاز بروز علائم و درمان مناسب همچنان بهطور میانگین تاخیری ۱۰ ساله وجود دارد.»
دکتر بوریس بیرمار، استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه پیتسبورگ، با استناد به نتایج بررسی سوابق بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی گفت: «علائم خلقوخویی در ۶۰ درصد بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی پیش از ۲۰ سالگی بروز میکند. با این حال، اختلال دو قطبی در سنین کودکی و نوجوانی اغلب ناشناخته باقی میماند و بسیاری از نوجوانان و جوانان مبتلا به اختلال دو قطبی یا اصلا تحت درمان قرار نمیگیرند یا بهدلیل عارضههای توام با این اختلال تحت درمان قرار میگیرند تا خود اختلال دو قطبی.»
با این حال، دکتر بیرمار، متخصص بیماری دو قطبی زودهنگام، میگوید: «اختلال دو قطبی کودکان بر رشد طبیعی و عملکرد روانیـاجتماعی آنها بهشدت تاثیر میگذارد و خطر مشکلات رفتاری، تحصیلی، اجتماعی، حقوقی و همچنین روانپریشی، مصرف مواد مخدر و خودکشی را بالا میبرد. هرچه شروع درمان مناسب بیشتر طول بکشد، نتایج آن در بزرگسالی بدتر خواهد بود.»
دکتر میکلوویتز توصیه میکند تشخیص بهموقع اختلال، که به احتمال زیاد در صورت وجود سابقه خانوادگی، علائمش از کودکی بروز میکند، شاید باعث شود برخی مبتلایان کمسنوسال به رواندرمانی و رفتاردرمانی بهخوبی پاسخ دهند که در نهایت، نیاز به دارو را رفع میکند.
در دنیای پزشکی، اغلب در مقابل تجویز دارو برای درمان کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی مقاومت وجود دارد. دکتر ترنس ای کتر، استاد بازنشسته روانپزشکی در دانشگاه استنفورد، میگوید از طرفی، مقامهای مسئول در مواجهه با گروهی از کودکان دچار اختلالهای رفتاری، مایلاند برای آنها دارو تجویز شود اما از طرفی، مصرف بیش از اندازه دارو کودکان را به مردگان متحرک (زامبی) تبدیل میکند. او در تایید نظر دکتر میكلوویتز، میگوید: «معمولا سه پزشک عوض میشود و حدود یک دهه طول میکشد تا کودکان مبتلا تشخیص و درمان صحیح دریافت کنند.»
چالش دیگر در تشخیص و درمان مناسب اختلال دو قطبی در کودکان از انرژی بیش از اندازه و بهرهوری و خلاقیت فوقالعاده در دوره شیدایی ناشی میشود. تا زمانی که شیدایی به افسردگی شدید یا روانپریشی تبدیل نشود افراد کمسنوسال دچار اختلال دوقطبی احتمالا توجه پزشکی لازم را دریافت نمیکنند.
رونالد برانشتاین، رهبر ارکستر میتو که آن را همراه کرولاین ویدن برای حمایت از افراد بااستعداد مبتلا به بیماریهای روانی تاسیس کرد، به یاد میآورد در اوایل دهه ۲۰ سالگی در دورهای از شیدایی سوار بر موجی از موفقیتهای هنری بود که ناگهان افسردگی فلجکنندهای به سقوط در زندگی حرفهای و شخصیاش منجر شد. با وجود این، او تا دههها بهدرستی درمان نشد و رهبر ارکستری بود که مدام چرخههای موفقیتهای بزرگ و سپس شکستهای بزرگ داشت.
او درباره اولین علائم اختلال دو قطبیاش میگوید: «در اوایل نوجوانیام، همه چیز غیرعادی به نظر میرسیدــ از لحاظ احساسی و عاطفی، احساس تعادل نمیکردم. وضعیت آنطور که باید میبود نبود و غریب بود. پدرم یک بار من را پیش روانپزشک برد که او تشخیص داد اعصابم خراب است.»
او در توصیف یکی از علائم اولیه دوره شیداییاش، گفت: «میخواستم پرواز یاد بگیرم، و فکر کردم اگر با سرعت کافی از تپه پایین بدوم و دستهایم را به زاویه خاصی متمایل کنم، میتوانم پرواز کنم. در دبیرستان به همکلاسیهایم گفتم بلدم پرواز کنم و رفتم بالای یک ساختمان بلند که نشان دهم میتوانم پرواز کنم، اما خوشبختانه آنها با صحبت متقاعدم کردند که پایین بیایم.»
او در ادامه میگوید: «نمیدانستم مشکل چیست یا اصلا درمان دارد.» به گفته برانشتاین، برای والدین كه ممكن است در تشخیص رفتارهای غیرعادی نوجوانان مشكل داشته باشند، گاهی تفکیک بیماری از آنچه میتواند خودبزرگپنداری عادی یا غمگینی عادی پس از قطع رابطه با دوستدختر باشد، دشوار است.
دکتر بیرمار میگوید در جوانان مبتلا به اختلال دو قطبی معمولا دورههای مکرر افسردگی شدید وجود دارد، اما افسردگی برای تشخیص لازم نیست و برای برخی، شیدایی علامت اصلی اختلال دو قطبی است.
وقتی بیماران بهدلیل افسردگی به پزشک رو میآورند، تشخیص درست بیماری دشوارتر میشود. دکتر کتر توضیح میدهد افراد افسرده ممکن است نتوانند دورههای قبلی شیدایی خود را به خاطر بیاورند.
دکتر میکلوویتز میگوید یکی از اولین علائم اختلال دو قطبی، «بینظمی خلقوخو» در کودکان مبتلاست، بهگونهای که کودک یک لحظه عصبانی یا افسرده است و لحظه بعد، هیجانزده، خوشحال و پر از ایده است.
دکتر میكلوویتز ویژگیهای شیدایی را که میتواند به والدین کمک کند آنها را از بالا و پایینهای خاص دوره نوجوانی تشخیص دهند برمیشمارد. این علائم، که برخی از آنها برای اطرافیان محسوساند، میتوانند مواردی مانند «خودبزرگپنداری، کاهش نیاز به خواب، گفتار سریع یا تحت فشار و فوران ایدهها، هجوم افکار، حواسپرتی، فعالیتهای متمرکز بر هدف و رفتارهای هیجانی و بیپروا» را شامل شوند.
او در ادامه توصیه میکند در کنار علائم افسردگی، به رفتارهایی مانند «ضعف عملکردــ غیبت ناگهانی از مدرسه یا دیر رفتن، تمام نکردن تکالیف مدرسه، خوابیدن سر کلاس درس، افت نمرات، بیعلاقگی به صرف غذا با دیگران، صحبت در مورد خودکشی و خودزنی» باید توجه شود.
به عقیده دکتر میکلوویتز، اگر کودک و نوجوانی علائمی که جانش را تهدید کند ندارد، شاید بتوان با رواندرمانی شروع کرد و از مصرف دارو که عوارض جانبی دارد، اجتناب کرد. اما اگر جان کودک در خطر باشد، اگر نتواند در خانه یا مدرسه کار کند، شاید دارو جواب مشکل باشد و امتناع از درمان دارویی خطراتی به همراه دارد.
او در ادامه توصیه میکند در صورت نیاز به دارو، دوز مصرفی باید به اندازهای باشد که علائم را کنترل کند اما نباید خیلی آرامبخش باشد.