نقش آموزش به زبان مادری در یادگیری و سلامت روانی کودکان
روز ۲۱ فوریه (۲ اسفند) روز جهانی زبان مادری است. برآورد میشود در حال حاضر مردم دنیا به ۶هزار زبان مختلف صحبت میکنند که دستکم ۴۳ درصد آنها در معرض خطر نابودیاند. مهمتر اینکه از این ۶هزار زبان، فقط حدود چند صد زبان جایگاهی در سیستمهای آموزشی پیدا کردهاند و کمتر از صد زبان در جهان دیجیتال استفاده کاربردی دارد.
از سال ۲۰۰۰، برای بزرگداشت و حفاظت تنوع زبانی و تنوع فرهنگی و هویتی وابسته به آن، روز ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری نامگذاری کردهاند. زبانها و تاثیر بیمانند آنها بر هویت جمعی، فرهنگی و یکپارچگی اجتماعی انکارناپذیر است. هرچند وقتی زبانی میمیرد، فرهنگ، خاطرات و شیوه منحصربهفردی از تفکر و نگرش به جهان با آن میمیرد، مساله آموزش و حق آموزش به زبان مادری و تاثیر آن بر جهانی که هر روز در آن مرگ زبانها، نادیدهانگاری حق اقلیتها در تکلم و یادگیری به زبان مادری را شاهدیم، شاید مهمترین مساله زبانهای مادری باشد.
زبان مادری و یادگیری
در فرایند جهانی شدن، به چندزبانی و آموزش زبانهای دیگر در کنار زبان مادری توجه بسیاری شده است، اما پژوهشهای بسیاری نیز بر نقش آموزش به زبان مادری، بهویژه به کودکان، تاکید کردهاند.
یونسکو از سال ۱۹۵۳، آموزش به زبان مادری را، بهخصوص در مراحل اولیه آموزش کودکان، تشویق و تبلیغ کرده است. این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد برخی نکات کلیدی آموزش به زبان مادری در مراحل ابتدایی یادگیری را احتمال موفقیت بیشتر کودکان در مدرسه، ارتباط بهتر والدین و مشارکت آنها در یادگیری فرزندانشان میداند. این یافتهها بر مبنای پژوهشی است که نتایجش در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
مطالعه دیگری در سال ۲۰۰۲ هم نشان داده است کودکان مناطق روستایی، بهخصوص دختران، در صورت آموزش به زبان مادری مدت بیشتری در مدرسه میمانند و دروس را بهتر و بیشتر فرا میگیرند. البته بررسیهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد کودکانی که آموزش چندزبانه میبینند، در آینده توانایی و مهارتهای بیشتری کسب خواهند کرد، در همه این بررسیها بر نقش اصلی زبان مادری در فرایند آموزش چندزبانه تاکید شده است.
پژوهش دیگری هم که در سال ۲۰۱۹ انجام شده است با تایید نتایج پژوهشهای قبلی، نشان میدهد آموزش به زبان مادری نقش بسیار مهمی در مراحل ابتدایی آموزش کودکان و میزان یادگیری و علاقهمندی آنها دارد.
نتایج بررسی یونسکو در سال ۲۰۱۷ نشان داد که آموزش به زبان مادری نقش مهمی در یادگیری سواد خواندن و نوشتن بهعنوان مهارتی پایهای دارد. این نتایج نشان داد ۶۹ درصد بزرگسالانی که فقط ۵ سال در مدرسه به زبان محلیشان تحصیل کردهاند، توانایی خواندن و نوشتن دارند، این رقم برای کسانی که به مدارس چندزبانه رفتهاند ۴۱ درصد است.
یک بررسی میدانی در آفریقای جنوبی نشان داد تنها ۲ سال آموزش به زبان محلی در برخی مناطق دورافتاده به برتری ۳/۵ درصدی در سواد خواندن و نوشتن، در مقایسه با تحصیل در مدارس چندزبانه یا انگلیسیزبان، منجر میشود. حتی طرفداران آموزش چندزبانه هم از نقش زبان مادری در یادگیری دیگر زبانها و توسعه تواناییهای شناختی کودکان غافل نیستند.
زبان و سلامت روانی
بسیاری از روشهای زبانآموزی بر ایزوله کردن زبان مادری و یادگیری زبان دوم از طریق صحبت مداوم حتی در خانه تاکید دارند. این در حالی است که نتایج پژوهشهای بسیاری خلاف این موضوع را نشان دادهاند و نقش مهم زبان مادری در یادگیری زبان دوم را پررنگ کردهاند.
بهعنوان مثال، در پژوهشی درباره یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم عنوان شده است، تصور اینکه زبانآموز باید زبان دوم را مثل زبان مادری صحبت کند یا سعی کند زبان تفکر و استدلالش باشد، نادرست و دستنیافتنی است. نتایج این بررسی نشان میدهد یادگیری موفق زبان مادری بهعنوان منبعی برای یافتن کلمات و چینش آنها کنار هم نقش مهمی در یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم دارد.
با این همه، پژوهشهای بسیاری نشان میدهند یادگیری زبان دوم نقش مهمی در سلامت روانی فرد و موفقیت او دارد. اهمیت زبان مادری بهمعنای نفی یادگیری زبان دوم نیست، بلکه مساله اهمیت یادگیری به زبان مادری و حق افراد در این موضوع است. همچنین چند بررسی نشان داده است یادگیری به زبانی غیر از زبان مادری میتواند برای کودک اضطرابآور باشد و بر توانایی یادگیری و موفقیتش سایه بیندازد. در برخی موارد هم آموزش به زبان دیگر موجب بروز پدیدهای با عنوان تحلیل رفتن زبان اول (First Language Attrition) و سکوت انتخابی در این زبان میشود که درمان آن نیازمند دارو خواهد بود. البته تحلیل زبان نخست معمولا به دلایل دیگری هم اتفاق میافتد، اما کاهش تکلم و یادگیری مفاهیم جدید به زبان مادری در شرایط گوناگون، از جمله نبودِ آموزش در مدرسه یا مهاجرت، نقش مهمی در بروز این پدیده دارد.
اما فراتر از همه دلایل علمی و غیرعلمی، یادگیری به زبان مادری یکی از حقوق بدیهی بشر مدرن محسوب میشود، موضوعی که در ایران به دلایل سیاسیـامنیتی همواره انکار شده و علاوه بر تاثیر فردی روی گویشوران زبانهای محلی ایران، برخلاف گفته مقامها، بر تضادهای قومی و منطقهای افزوده است.