۶ شعار کلیدی معترضان ایرانی در سال ۲۰۱۸
یکی از رسوم دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، تبدیل کردن چند جمله از سخنان علی خامنهای به «سخن سال» است. مساوی کردن منویات یک نفر با خواستهها و دغدغههای یک ملت هدف این فعالیت تبلیغاتی است. برای نقض این «مساویسازی بیمورد» میتوان سخنان و مواضع کلیدی معترضان را به سخن سال ارتقا داد. در این نوشته میخواهم مخرج مشترک این مواضع در سال ۲۰۱۸ را به دنبالکنندگان تحولات ایران عرضه کنم. همچنین به تاکتیکها و روشهای معترضان که در شعارهای آنها منعکس شده میپردازم.
۲۰۱۸، سال چرخش درونزا
سال ۲۰۱۸ با اعتراضهای گسترده در حدود ۱۰۰ شهر در ایران آغاز شد. تجمع اعتراضی که در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷ برابر با ۷ دی ماه ۱۳۹۶ در مشهد آغاز شده بود، به سرعت سراسر کشور را فرا گرفت. یک ماه بعد درویشان در برابر پلیس سرکوب ایستادند تا حدی که صدها نفر از آنها بازداشت و یک تن اعدام شد. پس از آن، روزی نبوده که اعتصاب یا تجمع اعتراضی در کشور روی نداده باشد. این اعتراضها با تحریمها آغاز نشد تا حکومت آنها را به برنامهریزی یا دخالت خارجی نسبت دهد. اعتراضها در نیمه اول تابستان نیز تا حدی اوج گرفت و حکومت را هدف قرار داد اما دوباره به سطح اعتراضهای صنفی و معیشتی بازگشت.
اعتراضهای سال ۲۰۱۸ بیانگر آغاز دورانی جدید در مواجهه با جمهوری اسلامی و چرخش مواضع معترضان بوده است به چهار دلیل: ۱) دورانی که معترضان دیگر جناحبندی حکومتی را وقعی نمینهند و جناحها را جدی نمیگیرند، ۲) به کارنامه آن نمره رفوزگی داده و جهتگیری کشور را اکثرا (حدود ۷۵ درصد بر اساس نظرسنجیهای داخلی) نادرست میدانند ۳) راهبردها و مبانی حکومت را هدف قرار میدهند، و ۴) نشان میدهند که تصمیمشان را در مورد حکومت موجود گرفتهاند.
شعارهای مشترک
در هزاران گردهمایی و اعتراض مختلف صنفی، سیاسی، دانشجویی، محیط زیستی و اقتصادی که اقشار مختلف مردم در سال ۲۰۱۸ ترتیب دادند، هزاران شعار داده شد که مطالبهها و مشکلات آنها را منعکس میکرد اما تعدادی از این شعارها در میان اقشار مختلف مشترک بود یا بیشتر به گوش میرسید. این اشتراک نشاندهنده دغدغههای مشترک در میان مردمی است که معترض وضعیت موجود هستند و امیدی به تغییر آن از مجرای نهادهای موجود ندارند. همچنین این شعارها معرف گفتمان اعتراضی موجود با نشانه گرفتن گوشههایی از مبانی و تبلیغات و رفتارهای نظام سیاسی موجود هستند.
به دلیل فقدان آزادی بیان و رسانهها در ایران میتوان شعارهای معترضان را مبین حرفی که میخواهند به همه عالم بزنند گرفت. طبیعی است که معترضان تلاش کردهاند حرفهای خود را به کوتاهترین شکل در این شعارهای کوتاه جای دهند. خلاقیت به کار گرفته شده در تنظیم این شعارها رمز توجه عمومی به آنها است.
«بیشرف، بیشرف»
این شعار خطاب به قوای قهریه اعم از نیروی انتظامی، لباس شخصیها و نیروهای امنیتی سر داده میشود هنگامی که با معترضان درگیر میشوند. معترضان با این شعار ادعای جوانمردی و مردمخواهی و وطنپرستی این نیروها را با نشان دادن تضاد میان ادعا و عمل آنها هدف قرار میدهند. کسی که مدافع مردم است، کارگر معترض به عدم پرداخت چند ماه حقوقش را زیر باد کتک نمیگیرد یا بازداشت نمیکند. تجمع معلمان سالخورده و بازنشسته در اصفهان با گاز اشکآور به هم زده میشود بدون آن که آنها به خشونتی متوسل شده باشند. کسانی که این شعارها را میبینند، به شعاردهندگانی که در حال خوردن باتوم یا فرار از موتورهای نیروهای سرکوب و گاز اشکآور این کلمات را داد میزنند، حق میدهند.
«دشمن ما همینجا است، دروغ میگن آمریکا است»
این شعار نظریه توطئه و راهبرد ضد امپریالیستی نظام را مورد هدف قرار میدهد. چهل سال است که مقامها بدون هیچ دلیلی به ایالات متحده ناسزا میگویند و این کشور را برای همه مشکلات سرزنش میکنند. بعد از چهل سال حداقل بخشهایی از جامعه متوجه شدهاند که ریشه مشکلات امتیازها، اتلاف، فساد و ناکارآمدی است و نه کشوری دهها هزار کیلومتر دورتر. به نظر میآید سنت ضد آمریکایی چپ و اسلامگرایانی که از آنها تقلید کردهاند، دارد در میان معترضان ایرانی تبخیر میشود. دیگر ایرانیان به سختی باور میکنند که قشر حاکم هم انقلابی و ضد آمریکایی است و هم دزد و اختلاسگر و سوءاستفادهکننده از امکانات عمومی.
«مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر»
این شعار، تمسخر نوع برخورد نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی با اعتراضها صنفی و گروهی است. کارگران برای پیشگیری از برخورد نیروهای امنیتی خود را هدف قرار داده و ستمگران را ستایش میکنند تا برایشان پروندهسازی نشود. طنزی که در لطیفهسازیها برای انتقاد از حاکمان در نظامهای استبدادی مورد استفاده قرار میگیرد در این مورد به شعارها نیز بسط یافته است.
«اعتصاب، اعتصاب»
این شعار روش اعتراض عمومی را بیان کرده و افراد را در صنفهای مختلف به این روش تشویق میکند. کارگران، معلمان، رانندگان کامیون، و دیگر افراد حقوقبگیر در طول سال ۲۰۱۸ حدود ۷۰ تا ۱۰۰ درصد از قدرت خریدشان را از دست دادند و هیچ چشماندازی نیز برای تغییر وضعیت نمیبینند. بنابراین مجبورند با دست از کار کشیدن اعتراض خود را بیان کنند. بخشی از بازاریان نیز بعد از گرانی ارز و طلا و بر هم خوردن ثبات بازار دست به اعتصاب زدند و مغازههای خود را بستند. با تورم و سیاستهای اقتصادی موجود زمینه اجتماعی برای دعوت به اعتصاب مناسب بوده است.
«حسین حسین شعارشان، دزدی افتخارشان»
ریاکاری، سوار شدن بر اسب مذهب برای کسب قدرت و ثروت که بیتالغزل راهبرد مقامهای جمهوری اسلامی در کسب و حفظ قدرت بوده، در کنار فساد ساختاری و نهادینه در این شعار به خوبی منعکس شده است. این شعار همچنین قشر منتفع از نظام را در برابر اقشار محروم از منابع کشور قرار میدهد. این شعار به دنبال اخذ مشروعیت مذهبی از حکومت دینی است. این شعار در واقع ترجمه ساده انتقادهایی است که چهار دهه از سوی عرفیگرایان به حکومت دینی مطرح شده است.
«یه اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه»
این شعار فساد نهادینه و ساختاری حکومت را که دیگر کمتر کسی منکر آن است هدف قرار میدهد. همچنین شعاردهندگان نشان میدهند که رابطه میان فساد و مشکلات جاری را به خوبی درک کردهاند. حجم فساد (در کنار اتلاف و هزینه مداخلههای خارجی) در کشور به اندازهای است که دیگر منابعی برای سرمایهگذاری در زیرساختها و زمینهسازی برای ایجاد اشتغال و رفاه عمومی باقی نمیماند. گرچه واکنش عموم مردم به فساد در سالهای اخیر بسیار ضعیف و با مسامحه بوده است و حتی اقشاری با شرکت در انواع بیعتها به مقامهای فاسد رای دادهاند اما شعارهایی از این قبیل نشان میدهد که هنوز رگ «فساد سنج» شهروندان ایرانی به کلی از کار نیفتاده است.