چرا امیدی به دریاچه ارومیه نیست؟
نداشتن نگرش توسعه پایدار و برنامهریزی منطبق با ظرفیتهای محیطی باعث شده بسیاری از زیستبومهای ایران و از جمله دریاچه ارومیه حال خوشی نداشته باشند. اما آیا میتوان انتظار داشت دوباره آن عرصه زمردین بر تارک ایران خودنمایی کند؟ احتمال تحقق چنین آرزویی، تقریبا نزدیک به صفر است. چرا؟ پاسخ کوتاه است: سوء مدیریت.
از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، حتی پیش از آن، گزارشها درباره بهبود دریاچه ارومیه، ضد و نقیض بوده است.
۵ سالی که گذشت
نخستین مصوبه دولت یازدهم درباره تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه بود. چهار سال گذشت و در موسوم انتخابات، اخبار متقاوت و متضادی از وضعیت این پهنه آبی منتشر میشد. طرفداران دولت وضعیت دریاچه را در فاز تثبیت و رو به احیا تصویر میکردند. در مقابل، توصیف جناح رقیب از این تالاب بینالمللی وخیمتر شدن شرایط بود. در حالی که به زودی پنجمین سال فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه سپری میشود، همچنان گزارشها، آمار، اخبار و اظهار نظرهای ضد و نقیضی درباره وضعیت این زیستبوم آبی انتشار مییابد.
خبرآنلاین گزارشی داده است که دریاچه ارومیه در سالهای ۹۳ و ۹۴ وضعیت کموبیش تثبیتشده داشت. سال ۹۵ شرایط بهتری را تجربه کرد اما از سال ۹۶ تا امروز روندی نزولی را از سر میگذارد. در این گزارش از مسعود تجریشی، معاون سازمان محیطزیست و مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد دریاچه ارومیه نقل شده که سه عامل در این روند نزولی نقش داشته است: تخصیص دیرهنگام بودجه، افزایش دمای هوا به میزان ۱/۸ درجه سانتیگراد و کاهش بارندگی به میزان ۲۰ درصد نسبت به سال ۹۵.
بر اساس این گزارش، برای جاری شدن تنها ۴۸۸ میلیون مترمکعب به دریاچه ارومیه، قرار است در سالجاری هزار و ۷۴ میلیارد تومان صرف شود. همچنین، مسئولان ابراز امیدواری کردهاند که از شرایط «تثبیت» گذر کرده و به فاز «احیا» نزدیک شوند.
تضاد امید و عمل
اظهار امیدواری مسئولان البته با گفتههای اخیر عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه در تضاد است. او در پانزدهمین کمیته راهبردی ستاد احیای دریاچه ارومیه در کتابخانه مرکزی دانشگاه شریف گفته است که مشکل اصلی دریاچه ارومیه عدم همکاری زیرمجموعه دستگاههای اجرایی در استانهاست که تصمیم دولت را قبول ندارند.
هر چند او در ادامه گفته که انتقاد را از خودمان، یعنی سازمان محیطزیست باید شروع کرد اما با توجه به قدرت و اختیار استانداران، میتوان حدس زد که انتقاد اصلی کلانتری متوجه این افراد است. در عین حال، رئیس سازمان محیطزیست، به واحدهای اجرایی دیگر که در سرنوشت دریاچه مسوول هستند نیز اشاره کرد و گفت: «کار اساسی در این زمینه انجام ندادهاند».
او به طور مشخص از وزارت جهاد کشاورزی و نیز شعبه آن در آذربایجان غربی یاد کرد که «اصلا به تعهدات خود درباره دریاچه ارومیه عمل نکرده است».
در همین جلسه، کلانتری از ماجرایی دیگر نیز پرده برداشت که عمق فاجعه را در عدم هماهنگی دستگاههای دولتی نشان میدهد. در کمتر از یک ماه و نیم گذشته، او سه بار به وزیر نیرو نامه نوشته است. اما زیر مجموعه وزیر پاسخی به این نامهها نداده است. به گفته کلانتری دلیل این عدم پاسخگویی شاید این باشد که در تابستان درجه حرارت ارومیه ممکن است به ۵۰ درجه برسد. هر چند آب بیشتری تبخیر میشود اما وزارت نیرو آب سدها را برای بهبود شرایط دریاچه رها نمیکند.
فقدان هماهنگی و انسجام مدیریت پیش از این عیان شده بود. وقتی در فروردینماه، اسحاق جهانگیری از دریاچه ارومیه بازدید کرد، گفت، احیای این دریاچه در دستور کار دولت است. اگر نیاز باشد دولت میلیاردها دلار اختصاص میدهد و حتی آب از خارج وارد میکند. چند روز بعد، عباس سروش، معاون وزیر نیرو، اظهار کرد که انتقال آب از خارج برای بهبود شرایط ارومیه در دستور کار این وزارتخانه نیست.
با این که یکی از مهمترین عوامل تهدید دریاچه ارومیه، افزایش دو برابری سطح زیرکشت، ظرف ۴۰ سال گذشته در این حوزه بوده است، این روند همچنان ادامه دارد. به گفته کلانتری «بعد از تصویب مصوباتی به منظور جلوگیری از توسعه سطح زیرکشت آبی در این حوزه، ظرف سه سال گذشته، سالانه هشت هزار هکتار سطح زیر کشت آبی توسعه پیدا کرده است: ۲۴ هزار هکتار افزایش مساحت زیر کشت کشاورزی در منطقه طی سه سال که با احتساب ده هزار متر مکعب آب مصرفی هر هکتار، در پایان این سه سال ۲۴۰ میلیون متر مکعب افزایش مصرف آب در حوزه آبریز دریاچه ارومیه برآورد شده است. وقتی این اطلاعات کنار هم قرار میگیرند به نظر میرسد که دولت توسط برخی سر کار گذاشته شده است».
بدین ترتیب آیا میتوان همچنان امیدوار بود آن عرصه زمردین دوباره بر تارک ایران بدرخشد؟ گزارشهای ضد و نقیض و اظهار نظر مسئولان به صراحت میگویند: نه! مگر این که تغییر نگرشی بنیادین در نحوه مدیریت کشور صورت بگیرد.