گرمای ۵۰ درجه با ما چه میکند؟
از شبهقاره هند تا اروپا، جریان گرمای شدید صدها میلیون نفر را دربرگرفته است. شمار کشتهشدگان از گرما در هند ممکن است به چندین هزار نفر برسد. در مناطقی از شمال اروپا نیز این هفته گرمترین دمای ثبتشده در تاریخ این منطقه تجربه شده است. حتی در کشورهای مرفهی مانند فرانسه و اسپانیا هم موج گرما موجب مرگ چندین نفر شده است.
پیش از اروپا و شدیدتر از هند، یک ماه است که این موج گرما جنوب غرب ایران را فرا گرفته است. اوایل خرداد اعلام شد که دمای ۴۹ درجه در آن مقطع، گرمترین دمای ثبتشده برای هفته اول خرداد در خوزستان در تمام ۳۰ سال گذشته بوده است. این گرما همچنان ادامه دارد و در روزهایی به بیش از ۵۰ درجه هم رسیده است.
گفته شده که گرمای اروپا ناشی از هجوم یک جریان استثنایی هوای گرم از سمت آفریقاست. گرمای شدید هند هم یک رخداد اتفاقی بوده و ناشی از وادادگی استثنایی ال نینو و در نتیجه باعث تاخیر در بازگشت بارانهای موسمی بوده است.
آنچه اما اکنون جنوب غرب ایران، خوزستان، ایلام، بوشهر و شماری از استانهای همجوار شاهدش هستند، کمابیش یک سرنوشت محتوم جغرافیایی است. بهویژه خوزستانیها به دمای بالاتر از ۴۰ درجه، از خرداد تا شهریور و حتی بالاتر از ۵۰ درجه در تیر عادت دارند.
چگونه است که دمای ۴۰ درجه در هند و اروپا قتلعام میکند اما خوزستانیها انگار در برابر آن تاب آوردهاند؟ اساسا حد دمای مطلوب بشر چیست و هر میزان افزایش آن چه اثری بر سلامت و حیات روزمره انسان دارد؟ در این یادداشت با مرور چند گزاره مرتبط اقلیمی تلاش شده به این پرسشها پاسخ داده شود.
دمای بهشت
دمای مطلوب برای انسان ۲۰ درجه است. در این دما هر سه مولفه حیاتی، یعنی قدرت فیزیکی و توان ذهنی و شرایط عاطفی در بالاترین حد خود قرار دارند. در محیطهای بسته البته با سیستمهای تهویه میتوان دما را در همین حد نگه داشت. در فضای باز نیز با لباس گرم میتوان سرمای شدید را گاهی تحمل کرد.
در میان مردم اسکاندیناوی که بخش عمده سال متوسط دما زیر صفر درجه است، مثلی وجود دارد با این مضمون که «هوای بد وجود ندارد، لباس بد وجود دارد» اما در هوای گرم، لباس چندان کمکی نمیتواند بکند. پس از چند دههزار سال تلاش انسان برای انطباق با دشواریهای اقلیمی کماکان بهترین چاره برای در امان ماندن از گرمای شدید، ممانعت از مواجهه با آن و گریز به جایی خنکتر است.
بسیاری به هر حال ناچارند گرمای شدید را تحمل کنند. مثلا همه اهالی جنوب ایران که هم اکنون به ناچار باید در فضای باز کار یا تردد کنند. یا ساکنان مناطقی که ناگهان با هجوم جریان شدید هوای گرم مواجه شدهاند. گرما با این مردم چه میکند؟ چه فرقی هست بین کسی که اکنون دارد در گرمای ۵۰ درجه کار میکند با کسی که دمای محیط اطرافش حداکثر ۲۰ درجه است؟
نیمهجان در تابه بخت
به ازای هر یک درجه افزایش دما نسبت به ۲۰ درجه مطلوب، دو درصد از توان جسمی انسان صرف انطباق با گرمای اضافی میشود. این یعنی کسی که در گرمای ۴۰ درجه قدم میزند، به واقع نسبت به شرایط معمولش ۴۰ درصد توان جسمی و ذهنی و حتی عاطفی کمتری دارد. در ۵۰ درجه البته شرایط بسیار دشوارتر میشود. یک پلیس راهنمایی و رانندگی را تصور کنید، در گرمای ظهر، در چهار راه نادری اهواز، در گرمای ۵۰ درجه. ساعتهاست آنجا ایستاده و دارد کارش را انجام میدهد و کمتر کسی متوجه است که این پلیس در این لحظه در واقع فقط ۴۰ درصد از توانایی واقعی خودش را دارد. او چه از نظر جسمی، چه ذهنی و چه عاطفی ۶۰ درصد ضعیفتر است از آنچه که همگان از او توقع دارند. یعنی خیلی زودتر از پا در میآید، توان تصمیمگیری او کمتر از نصف است و بسیار مستعد پرخاشگری و اضطراب است. این وضعیتی است که این پلیس هر روز ساعتها تجربه میکند. این آن چیزی است که میتواند مشکلاتی جسمی و ذهنی و روحی را در او مزمن کند. وضعیت این پلیس را تعمیم دهید به بقیه اهالی اهواز، بقیه خوزستانیها و بقیه ساکنان خاورمیانه و شمال آفریقا که در وضعیت اقلیمی مشابه زندگی میکنند.
در نسبت گرما و فرهنگ
در تاثیر اقلیم بر فرهنگ، دلایل و مستندات بسیاری وجود دارد. نگاهی به نقشه جهان که در آن کشورهایی با شرایط اقلیمی مشابه از چشمانداز فرهنگی مشابهی نیز برخوردارند، به وضوح این دلایل تایید میشود. در این یادداشت فقط به یکی از این دلایل اشاره میشود: اثر گرما بر میل جنسی.
گرمای شدید و مدام، قدرت کنترل میل جنسی را ضعیف میکند. حتی در مناطق معتدلی مثل اروپا و آمریکا هم تعداد متولدان ماه مارس (حدودا ماه فروردین) ۱۰ درصد بیشتر از متولدان دیگر ماههاست. به این خاطر که در ماه ژوئن (حدودا ماه تیر) انسان بیشتر تمایل به کاموری دارد. بر این اساس، در مناطقی با اقلیم گرم نیاز شدید و بیشتر از حد متعارف به کاموری جنسی عملا به یک بیماری مزمن و همهگیر تبدیل میشود. گفته میشود برآمدن ادیانی با درونمایه غالب افزایش توان کنترل میل جنسی در خاورمیانه ناشی از همین واقعیت بوده است و به واقع راهی برای درمان این بیماری مزمن و انطباق با شرایط اقلیمی منطقه. از اقلیم به کاموری جنسی، از کاموری به دین و از دین به فرهنگ. اینگونه است که گرمای شدید میتواند نه فقط چشمانداز طبیعی بلکه حتی چشمانداز انسانی و فرهنگی را نیز شکل دهد.
در نسبت گرما و سیاست
البته اینجا منظور از گرما نه یک رخداد گذرا (مشابه آنچه که هم اکنون اروپا تجربه میکند) بلکه یک وضعیت مسلط اقلیمی است. شواهد مسلم نشان میدهد که بین بنیادگرایی و اقلیم گرم و خشک نسبت معنادار وجود دارد. جغرافیای بنیادگرایی در جهان عمدتا متمرکز است بر مناطق گرم و خشک. اساسا افراطیگری، بنیادگرایی مذهبی، خشونتهای قومی و دینی بیش از هر جای جهان ویژگی محدوده اقلیمی «پرفشار جنب حاره» است که کمابیش با خاورمیانه و شمال آفریقا انطباق دارد. جز آن، شواهد ۵۰ سال گذشته نشان میدهد که بین بروز خشکسالیهای بلندمدت و برآمدن موجهای انواع خشونتهای منطقهای، اعم از تنشهای قومی، مذهبی و یا اقتصادی رابطه معنادار وجود دارد. بر خلاف تصور، ماجرا تنها «پیشرانگی خشکسالی برای بروز تنشهای نهفته به واسطه تقلیل منابع زیستی و فرصتهای کسب و کار» نیست. بخشی از ماجرا «روانی» (سایکولوژیک) است. خشکسالی و گرما انسان را بیشتر مستعد خشونت و تنش میکند.
در نسبت گرما و سلامت
ماندن در معرض گرمای شدید میتواند دمای بدن انسان را به ۴۰ درجه و حتی بالاتر برساند. حتی قبل از این دما، یعنی در ۳۹ درجه هم افت هوشیاری آغاز میشود. پس از آن به واسطه گشاد شدن عروق، آب بدن به تدریج از دست میرود. در ۴۰ درجه پرخاشگری و بیقراری اجتنابناپذیر است. در این دما ممکن است شوک گرمازدگی رخ دهد که در صورت عدم مراقبت فوری به مرگ میانجامد. در روزهای داغ، آلودگی ازونی نیز مزید بر علت میشود. همچنین در آمریکا یک تحقیق نشان داده که به ازای هر یک درجه افزایش متوسط دما امکان اقدام به خودکشی ۷ درصد بیشتر میشود. مجموعه این دلایل باعث شده که چنان مرگ و میر پرشماری را در یک ماه گذشته در هند و حتی در جنوب اروپا شاهد باشیم.
در گرمای سرنوشت
انسان از میان انواع فجایع طبیعی به موج گرمای شدید کماعتناتر است. زلزله، سیل، خشکسالی، سونامی، آتشسوزی و زمینلرزه بیشتر میترسانند و نحوه وقوعشان دراماتیکتر است دارند و به همین خاطر، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و میتوان گفت بیشتر موضوع تمهیدات پیشگیرانه بودهاند. اما موج کنونی گرما در هند و خاورمیانه و جنوب اروپا نشان داد که گرمای ناگهانی شدید هم میتواند گاه به اندازه دیگر فجایع طبیعی مرگبار و ویرانگر باشد.
هشدار داده شده که بسامد وقوع گرمای شدید رو به افزایش است و تا سال ۲۰۵۰ میتواند حتی به دو برابر میزان کنونی برسد. وقتی اروپا در برابر هجوم موج گرما خلع سلاح است و به راحتی تسلیم میشود، بیشتر میبایست نگران مناطقی از ایران بود که در این باره آسیبپذیرند. اکنون دیگر خوزستان جای چندان دلچسبی برای زندگی نیست. این نیست که هممیهنان ما در خوزستان به دمای ۵۰ درجه عادت کرده باشند و با آن کنار آمده باشند. انطباق وقتی رخ میدهد که شما با وجود تحمل حادثه به حداقلی از خشنودی از وضعیت تازه دست یافته باشید. خوزستانیها اما خشنود به نظر نمیرسند. رنج میبرند و دنبال فرار از این رنج مدام هستند. فرار انطباق نیست. چند موج گرمای پیاپی عملا میتواند تمایل به گریز از خوزستان و بسیاری دیگر از نواحی نیمه جنوبی ایران را افزونتر کند.